داستانک: هنگامی که علامه سید شرف الدین در ایام حج نزد عبدالعزیز حاکم وقت سعودی رفت یک قرآن که در جلدی پوستین قرار داده شده بود به او هدیه داد. «عبدالعزیز» هدیه را گرفت و بوسید. شرف الدین گفت چگونه این جلد را میبوسی و تعظیم میکنی در حالی که چیزی جز پوست یک بز نیست! عبدالعزیز پاسخ داد: غرض من