اوایل یکی دو تا نامه نوشتم برایش. تازه عروس بودم. اما جوابی نیامد. میفهمیدم یعنی چه. بعد دیگر حتی یک نامه هم ننوشتیم به هم. نه محمود، نه من. قرار بود سد راهش نشوم. میترسیدیم از وابستگی عاطفی. میترسیدیم عقبش بیندازد.[1]
[1] . یادگاران، جلد 6 کتاب شهید محمود کاوه، ص 14.
بدون دیدگاه