در این سند به نقش آمریکا و حمایت های آن در به سرانجام رسیدن دو کودتا در کشور آرژانتین و سرنگون شدن حکومت های مردمی پیشین آن پرداخته خواهد شد و به تفضیل از تبعات منفی رخ دادن این کودتا برای مردم آرژانتین، گفته خواهد شد.

 

خلاصه متن:

در تاریخ آرژانتین دو کودتا با حمایت ایالات متحده انجام گرفته است. مورد اول، کودتای 1966 به رهبری ژنرال اونگانیا که طی آن حکومت ملی‌گرا و حمایت‌گر آرژانتین، یعنی حکومت ارتورو امبرتو ایلیا، توسط نظامی‌ها با حمایت آمریکا سرنگون می شود. پس از این، در کشور آرژانتین با دوره‌ای مواجه هستیم که سیاست‌های خصوصی‌سازی، مقررات‌زدایی و تعرفه‌زدایی و دیگر سیاست‌های نئولیبرالی بر آرژانتین حاکم می‌شود. جالب است که هنری کیسینجر پس از کودتا چندین بار با رهبران نیروهای مسلح آرژانتین ملاقات کرد و از آنها خواست مخالفان خود را به سرعت نابود کنند. این دوره دیکتاتوری نظامیان تا سال 1973 بقا پیدا کرد.

کودتای دوم به زمان قدرت‌گیری خوان پرون برمی‌گردد. او جهت بهبود وضعیت اسف‌بار اقتصادی، به ملی کردن بانک‌ها و صنایع مختلف، یارانه دادن به مشاغل و مصرف کنندگان بومی، اعمال محدودیت در سرمایه‌گذاری خارجی روی آورد. پس از فوت او همسرش زمام امور را به دست گرفت. دوره ایزابل در سال 1976 با کودتای آمریکا و برگشت نظامی‌های فاسد و وابسته به آمریکا، به پایان رسید. «جنگ کثیف» عنوانی است که برای خطاب قرار دادنِ حکومت نظامی در آرزانتین استفاده می‌شود. دوره‌ای که طی آن نیروهای نظامی و امنیتی در قالبِ اتحاد ضد کمونیست آرژانتین هر مخالف سیاسی و هر کسی که گمان می‌رفت که با سوسیالیسم، پرونیسم چپ‌گرا یا جنبش مونتونروس مرتبط باشد را سرکوب کرد.

 

 

متن تفصیلی:

کودتای اول

در تاریخ ارژانتین و در ارتباط با دخالت خارجی آمریکا، دو کودتا مورد حمایت ایالات متحده قابل بازشناسی است؛ مورد اول، کودتای 1966 به رهبری ژنرال اونگانیا[1] که طی آن حکومت سوسیالیست و حمایتگرا و ملی گرای ارژانتین را، یعنی حکومت ارتورو امبرتو ایلیا[2]،(عمر حکومت وی فقط 3 سال بود)، نظامی ها/خونتا ها با حمایت امریکا سرنگون می‌کنند، و ما با دوره‌ای مواجه هستیم که سیاست‌های خصوصی سازی، مقررات زدایی و تعرفه زدایی و دیگر سیاست‌های نئولیبرالی بر آرژانتین حاکم می‌شود. جالب است که هنری کیسینجر پس از کودتا چندین بار با رهبران نیروهای مسلح آرژانتین ملاقات کرد و از آنها خواست تا قبل از افزایش اعتراضات در مورد نقض حقوق بشر در ایالات متحده، مخالفان خود را به سرعت نابود کنند.

سیاست‌های ارتورو امبرتو ایلیا:

لغو قراردادهای نفتی: پس از به قدرت رسیدن، ایلیا اعلام کرد که قراردادهایی که به طور غیرقانونی بسته شده بودند لغو خواهند شد، در 15 نوامبر 1963، ایلیا دو حکم 744/63 و 745/63 را صادر کرد که طبق آن قراردادهای نفتی مذکور به دلیل غیرمشروع و مضر بودنشان نسبت به حقوق و منافع ملت، لغو شدند. این سیاست های نفتی مضر از دوره فروندیزی حاکم بود (1958-1962). در دوره فروندیزی، مسئولیت اکتشاف نفت فقط به عهده یک شرکت دولتی آرژانتینی[3] گذاشته شد و از آنطرف هم تمام امتیاز استخراج نفت از چاه‌های نفت آرژانتین به شرکت های خصوصی خارجی داده شد. همچنین آرژانتین برای استفاده داخلی خود ، باید نفت را از شرکتهای خصوصی که در این کشور حاکم بودند، بخرد!

قانون دستمزد حداقل، حیاتی و سیار: این قانون در 1964 اجرا شد که به موجب آن شهروندان آرژانتینی از یک دستمزد حداقلی برخوردار شدند، با هدف جلوگیری از استثمار کارگران در حوزه های که پتانسیلِ سواستفاده از کارگران وجود دارد. از اهداف این سیاست: «تأمین حداقل دستمزد مناسب» و «بهبود درآمد فقیرترین کارگران»[4]. در راستای این سیاست، قانون تامین کالا[5] به منظور کنترل قیمت مواد غذایی اساسی و تعیین حداقل استانداردهای بازنشستگی به تصویب رسید.

آموزش و پرورش: در دولت ایلیا آموزش و پرورش در بودجه ملی نقش مهمی پیدا کرد. بودجه اموزش و پرورش در سال 1963 (قبل امدن ایلیا) فقط 12 درصد بودجه را تشکیل می داد. این آمار در سال 1964 به 17 درصد و در سال 1965 به 23 درصد افزایش یافت. در 5 نوامبر 1964، طرح ملی سوادآموزی با هدف کاهش و ریشه کن کردن بی سوادی آغاز شد (در آن زمان، تقریباً 10٪ از جمعیت بزرگسال هنوز سواد نداشتند). تا ژوئن 1965، این برنامه 12500 مرکز آموزشی ایجاد کرد و به بیش از 350000 بزرگسال در تمام سنین خدمت رسانی کرد.

بهداشت: قانون 16.462 در سال 1964 تصویب شد. سیاستِ کنترل قیمت و کیفیت داروها، انجماد قیمت داروهای ثبت شده در پایان سال 1963، ایجاد محدودیت برای هزینه های تبلیغاتی و پول ارسالی به خارج از کشور برای خاندان سلطنتی دیگر پرداختی های مرتبط به ایشان.

اقتصاد: در این حوزه دولت وی شناخته شده است به مقررات گذاری برای بخش عمومی اقتصاد، و کاهش بدهی خارجی، و فشار قابل توجه به اقتصاد برای صنعتی شدن.

تولید ناخالص داخلی ملی در سال 1963، به میزان 4/2 درصد کاهش یافته بود. در سال 1964، 10.3 درصد و در 1965، 9.1 درصد افزایش یافت. در سال 1964، 18.9 درصد و در 1965، 13.8 درصد افزایش یافت. بدهی خارجی از 3.4 میلیارد دلار به 2.7 میلیارد دلار کاهش یافت.[6]

متوسط دستمزد واقعی[7] در1964 9.6 درصد رشد کرد و تا زمان کودتا 1966 تقریباً 25 درصد افزایش یافت.[8] بیکاری از 8.8 درصد در سال 1963 به 5.2 درصد در سال 1966 کاهش یافت.

از قضا، طبقه متوسط آرژانتین (که عموماً نگران تر از همه بودند نسبت به برکناری ایلیا) بیشتر سود بردند: فروش خودرو از 108000 در سال 1963 به 192000 در سال 1965 افزایش یافت (یک رکورد بود در آن زمان).

سیاست خارجی: دولت ایلیا سنتِ دیرینه‌ی یریگوین[9] را که مبتنی بر ایده‌آلیسمِ کراوسیستی[10] بود را با جهان‌گرایی[11] ترکیب کرد. مولفه اول در ارجاعات دائم ایلیا و وزیر خارجه اش[12] به “نظم جهانی صلح‌آمیز مبتنی بر عدالت و نه معیار (مکتب) واقع‌گرایانه توازن قوا و آمریکا‌گرایی” متبلور شده است. مولفه (دوم/که مادی گرایانه بود) توسعه‌گرایانه در ارجاعات ایشان نسبت به اهمیت “اتحاد برای پیشرفت(طرح کِنِدی)” متبلور شد؛ یعنی نیاز به یکپارچگی و توسعه در سطح ملی و قاره ای، و تاکید بر نابرابری فرصت های اقتصادی بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به عنوان عامل اصلی درگیری های جهانی. وی در روز به ریاست جمهوری رسیدن خود گفت: صلح دیگر از طریق توازن قوای قدرت‌های بزرگ بدست نمی‌آید، بلکه از طریقِ دادن فرصت‌ و ابزار مناسب به ملت‌های توسعه نیافته جهت از بین بردن (وضعیت تحقیر آمیز) نابرابری و فلاکتشان، بدست می‌آید. برای جهانی کردن صلح، باید پیشرفت و رفاه را جهانی کنیم. آمریکا نمی‌تواند صرفاً یک نامگذاری جغرافیایی باشد، بلکه باید یک واحد فعال جهت‌دار و هدایت‌کننده، و مکمل نظم جهانی باشد.»

 

کودتای دوم:

این دوره دیکتاتوری نظامیان تا سال 1973 بقا پیدا کرد و در نهایت خوان پرون[13]، بعنوان یک پرونیست، قدرت را بدست می‌گیرد. خوان فقط 1 سال بر مسند ریاست جمهوری آرژانتین باقی ماند و در سال 1974 فوت کرد.

سیاست‌های خوان پرون:  جهت بهبود وضعیت اسف‌بار اقتصادی، پرون به سیاست های مداخله جویانه اجتماعی و اقتصادی، مشابه آنچه در دهه چهل اجرا کرده بود، روی آورد: ملی کردن بانک ها و صنایع مختلف، یارانه دادن به مشاغل و مصرف کنندگان بومی، تنظیم و وضع مالیات بر بخش کشاورزی، احیای IAPI [14]، اعمال محدودیت در سرمایه گذاری خارجی، و تأمین مالی تعدادی از برنامه های رفاه اجتماعی. علاوه بر این، پایه حقوق جدیدی برای کارگران معرفی شد.

 

پس از فوت وی همسر او ایزابل پرون[15] بر ارژانتین حاکم گشت. ایزابل از کفایت کافی برخوردار نبود و حتی به وصیت رهبر قبلی(همسرش) خود مبنی بر اینکه به بالبین[16] توجه کند و از او استفاده کند، توجهی نکرد. به جای بالبین، ایزابل فردی به نام لوپز رگا را مورد استفاده قرار داد و اختیارات گسترده‎ای به او داد، همان کسی که “جنگ کثیف”[17] را علیه جناح های سیاسی مخالف به راه انداخت.

دوره ایزابل در سال 1976 با کودتای امریکا و برگشت نظامی های فاسد و وابسته به امریکا، به پایان رسید. این رژیم نظامی یک نظام خونتا به رهبری ژنرال خورخه ویدلا[18] بود. وی کنترل کشور را به دست گرفت و روند خودخوانده سازماندهی مجدد ملی را پایه ریزی کرد. حکومت نظامی او “جنگ کثیف” را تشدید کرده، و آزار و اذیت گسترده مخالفان سیاسی را همراه با تروریسم دولتی ترکیب کرد. در این دوره تعداد کشته شدگان به هزاران نفر رسید (حداقل 9000 نفر، و بنا به نظر سازمان های حقوق بشری 30000 نفر). بسیاری از این افراد از «ناپدید شدگان» (دساپارسیدوها) [19]بودند، یعنی افرادی که بدون محاکمه یا سابقه ربوده و اعدام شدند.

جنگ کثیف[20] عنوانی است که برای خطاب قرار دادنِ حکومت نظامی یا دیکتاتوری مدنی-نظامی آرژانتین[21] در دوره تروریسم دولتی (1974-1983)، به عنوان بخشی از عملیات کندور، استفاده می شود. جنگ و دوره ای که طی آن نیروهای نظامی و امنیتی و جوخه های مرگ دست راستی در قالبِ اتحاد ضد کمونیست آرژانتین[22] هر مخالف سیاسی و هر کسی که گمان می‌رفت که با سوسیالیسم، پرونیسم چپ‌گرا یا جنبش مونتونروس مرتبط باشد را سرکوب کرد.

[1] Juan Carlos Onganía

[2] ارتورو در انتخاباتی شرکت کرد که توسط رئیس جمهور خوزه ماریا گویده ترتیب داده شد، اولین رهبری سیویل ارژانتینی که توسط خونتا ها سرکار آمد.

[3] Yacimientos Petrolíferos Fiscales (YPF)

[4] “Securing an adequate minimum wage” and “Improving the income of the poorest workers”

[5] Law of Supplies

[6] Rock, David.Argentina: 1516–1982. University of California Press, 1987. ISBN 0520051890

[7] The median real wage

[8] UN Development Programme: Study on the Distribution of Income in Argentina. New York: UN Statistical Division, 1971.

[9] Hipólito Yrigoyen: سیاستمدار آرژانتینی وابسته به اتحادیه مدنی رادیکالی بود، او در دو دوره رئیس جمهور آرژانتین شد، یعنی 1916 تا 1922 و دوره دوم 1928 تا 1930. .

[10] کراوسیسم (Krausism ) آموزه ای است که به نام فیلسوف آلمانی کارل کریستین فردریش کراوز (1781-1832) نامگذاری شده است که از تساهل اعتقادی و آزادی آکادمیک از تعصب حمایت می کند. این تفکر برمیگردد به یکی از فیلسوفان هویت، یعنی کراوز. کراوز تلاش کرد تا ایده‌هایی که به توحید (وجود یک خدای واحد) باور دارند را با درک پانتهئیستی (pantheism: نوع ضعیف تری از آتئیسم است) یا تجربی از جهان تطبیق دهد. به عقیده کراوز، الوهیت، که به طور شهودی با وجدان/ضمیر/کانشِس شناخته می شود، یک شخصیت نیست (زیرا شخصیت مستلزم محدودیت است)، بلکه یک جوهر فراگیر (Wesen) است که جهان را در درون خود جای داده است. این کیهان شناسی و نظریه ذات خداوند که به پانِنتِهئیسم(Panentheism) معروف است، ترکیبی از توحید و پانتئیسم(pantheism است. درواقع نظریه کراوز درباره جهان و انسانیت نوعی ایده آلیسم فلسفی است.

[11] جهان گرایی مفهومی فلسفی و کلامی است که بر اساس این مفاهیم، برخی از ایده ها کاربرد جهانی دارند.

[12] Miguel Angel Zavala

[13] البته خوان رویس جمهور ارزانتین بود در دو دوره دیگر، یعنی 1946-1952 & 1952-1955. از 55 تا 73 هم در تبعید بود که 73 باز رئیس جمهور میشود برای یک سال و سپس از دنیا می رود.

[14] Argentine Institute for the Promotion of Trade; نهادی که هدفش دولتی سازی تجارت خارجی بود که دولت بتواند درآمد های ناشی از تجارت خارجی را بین همه بخش های اقتصاد تقسیم کند

[15] Isabel Perón

[16] Balbin

[17]

[18] Jorge Videla

[19] Desparacidos

[20] Guerra sucia

[21] dictadura cívico-militar de Argentina

[22] AAA, or Triple A

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید