بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر صفحه 481 قرآن کریم
دانشگاه فردوسی مشهد
آیات ۳۹ تا ۴۶ سوره فصلت صفحه ۴۸۱
در آیه ۴۲ خداوند به نکتهای اشاره میفرمایند «لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ…» هیچ باطلی نه از پیشرو و نه از پشتسر به سراغ آنها نمیآید؛ در سوره اعراف خداوند میفرمایند «لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ…» شیطان از مقابل، پشتسر، سمت راست و سمت چپ حمله میکند؛
امام باقر علیه السلام میفرمایند این ۴ جهت این است که شیطان ۱- از مقابل دنیا را زینت میدهد ۲- از پشت سر قیامت را به فراموشی میسپارد ۳- از سمت راست بُخل و حرص را تجویز میکند ۴- از سمت چپ شهوات را جلوه مى دهد ، دنیا طلب شدن مهمترین دلیلی بود که باعث ریزش بسیاری از انسانهای خوب شد؛
یاد قیامت باعث میشود دنیا ما را فریب ندهد، همانطور که اگر از یک دَر فقر بیاید از دَرِ دیگر بیدینی میآید از آنطرف هم اگر کسی ثروت پیدا کند احتمال اینکه دینش را از دست بدهد زیاد است انسان در بحث مالی باید میانهرو باشد، ثروت اشکالی ندارد دنیا طلبی و بندهی دنیا شدن بد است امام صادق علیه السلام میفرمایند «حُبُّ الدنيا رأسُ كلِّ خطيئةٍ» عشق به دنیا ریشه هر گناه است؛ بعضیها به لنگه کفشی که دارند وابسته هستند بعضیها هم میلیاردها تومن پول دارند اگر لازم شود همه را برای دین خرج میکنند؛
مرحوم نراقی وقتی کتاب جامع السعادات را نوشت درویشی این کتاب را خواند و شیفتهی ایشان شد وقتی به شهر اصفهان رسید چون دستگاه ریاست و مراجعه مردم به وی را دید ارادتش نسبت به ایشان خیلی کم شد ولی در جلسات شرکت میکرد، مرحوم نراقی متوجه شده بود یک روز به درویش گفت تا حالا کربلا رفتی؟ گفت نه گفت بیا با هم کربلا برویم درویش قبول کرد زمانیکه به چند روستای بعد رسیدند درویش گفت کشکولم را در خانه شما جا گذاشتم مرحوم نراقی گفت وقتی از سفر برگشتیم آن را تحویل میگیری درویش گفت: من بدون کشکول نمیتوانم زندگی کنم مرحوم نراقی گفت فهمیدی چه کسی وابستهی دنیا بود؟ من به آن ریاست و مقام اینقدر وابسته نیستم که تو به این کشکول وابستهای! بعضیها دلبستهی یک خودکار و مدادشان هستند،
یک روز اتوبوسی به پشت ماشینی زد این بنده خدا پایین آمده بود میگفت باید افسر بیاید راننده اتوبوس میگفت من اصلا شک دارم که به هم خورده باشیم تو هم که خسارتی ندیدی طرف میگفت قبلا دَرِ صندوق عقبم با یک انگشت بسته میشود حالا باید فشار بدهی بعد به من گفت حاج آقا شما قضاوت کنید گفتم من قضاوت بلد نیستم، البته در روایت است که بعضی از چیزها را هیچ وقت قبول نکنید یکی قضاوت است مگر اینکه بر شما واجب عینی شود طبق ضابطههای دین قاضی باید مجتهد باشد نمیتواند مُقَلد باشد این فتوای تمام فُقَهاست که آنجا باید اجتهاد کند که حق با کدام یکی است، اکثر قُضاتِ الان چنین شرایطی را ندارند حقوقی هم که بدست میآورند صحیح نیست چون نمیتوانند بگویند طبق بند فلان اینجا حق با فلانی است باید خودش برداشت کند که حق با کدام یکی است؛ در آیه ۴۱ و ۴۲ خداوند میفرمایند «…وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ…» یعنی آموزشی که قرآن به آنها میدهد این است که نه دنیا پرست شوند نه قیامت را فراموش کنند.
بدون دیدگاه