بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر صفحه ۳۵۶ قرآن کریم

دانشگاه فردوسی مشهد

 

آیات ۷۸ تا ۸۴ سوره قصص صفحه ۳۹۵

خداوند مصداق شخصی که دنیا طلب شد را بیان می‌فرمایند «قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي…» وقتی به قارون گفتند انفاق کن گفت این علم و ثروت را خودم بدست آوردم؛ عامل عمده‌ای که باعث می‌شود انسان تکبر پیدا کند.

۱- خودبرتربینی در ثروت: « وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ الَّذِي جَمَعَ مَالًا…» مال جمع کردند.

۲- خودبرتربینی عِلمی: علم زمانی برای ما فایده دارد که وقتی از دیپلم به فوق دیپلم رسیدیم عبودیت و تواضعِ ما بیشتر شده باشد «التَّوَاضُعُ ثَمَرَةُ الْعِلْم» ثمره‌ی علم تواضع است، قارون گفت «…عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي…» این ثروت‌ها را خودم به دست آوردم.

۳- خودبرتربینی در اصل و نَسَب: برادر امام رضا علیه السلام گنهکار بود امام رضا به او فرمودند فکر نکنی چون پدر و برادرت امام هستند برای تو فایده‌ای دارد اگر تقوا داشته باشی از ما هستی و اگر تقوا نداشته باشی از ما نیستی.

۴- خودبرتربینی در قیافه: ریشه‌ی اکثر مسخره کردن‌ها در این قسمت است طرف فکر می‌کند که چون چشم و بینی خودش زیبا است اجازه دارد چشم و گوش مردم را مسخره کند؛

خداوند می‌فرمایند «…أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا…» آيا قارون ندانست كه خدا نسل‌هايى را پيش از او نابود كرد كه از او نيرومندتر و مال‏ اندوزتر بودند؛ یک روز قارون «فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ» با نهایت زینتش بیرون آمد کسانی که فقط حیات دنیا را می‌دیدند گفتند اى كاش مثل آنچه به قارون داده شده به ما هم داده می‏شد واقعا او بهره بزرگى از ثروت دارد یعنی اوج حسرت که جهنمی‌ها هم می‌گویند ای وای کاش با فلانی دوست نمی‌شدیم «يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا» ، «وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ…» اما کسانی که علم داشتند گفتند پاداشی که خدا می‌دهد خیلی بهتر است؛ خداوند می‌فرمایند «فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ…» قارون را با خانه‌اش در زمين فرو برديم؛

عذاب شدن قارون و افراد در طول تاریخ بهانه‌هایی لازم دارد که آن بهانه‌ها تکذیب یا توهین به ولی خداست همانطور که بهانه‌ی دستگیری از خیلی از گهنکارها احترام به ولی خداست یعنی جریان اعتقادی است نه عملی.

تاریخ سه مقطع دارد ۱- زمان هبوط حضرت آدم تا زمان پیامبر مکرم اسلام

۲- دوران پیامبر مکرم اسلام تا ظهور

۳- دوران ظهور تا قیامت؛

مرحله‌ی اول مرحله‌ی علوم حسی بود معجزات تماما حسی است مانند عصای حضرت موسی، زنده شدن مُرده توسط حضرت عیسی و… چون معجزات حسی بودند عذاب‌ها هم به صورت حسی نازل می‌شد؛

مرحله‌ی دوم دوران منطق و گفتمان است معجزه‌ی قرآن معجزه‌ی منطقی است معجزاتِ ائمه‌ی بزرگوار معصومین منطقی بود هر چند که معجزه‌ی حسی هم داشتند مثلا پیامبر مکرم اسلام شق القمر انجام دادند اما اصل قرآن است، ما در مرحله دوم یعنی گفتمان قرار داریم در طول تاریخ تَشَیُع بعد از غیبت امام زمان فُقَها گفتمان‌سازی انجام دادند که مراتبی دارد مرتبه‌اولِ: بعد از دوران غیبت کبری اولین کارِ فُقَها اخباری‌گری بود که فقط روایات و کتاب‌ها را جمع می‌کردند که دست دیگران نیفتد برای همین عقل را دخیل نمی‌دانستند؛ مرتبه‌دوم: از دوران شیخ مفید تا زمان حضرت امام بود، اوج اصولی‌گری؛ مرتبه‌سوم: دوران حضرت امام بود که حضرت امام فلسفه‌ی منحصر به فردی، نه فلسفه‌ی ملاصدرایی و کانت، را وارد گفتمان کردند که آن گفتمان به اسلام حداکثری کِشیده شد تمدن نوین اسلامی فقط با گفتمان‌سازی‌ها انجام می‌شود باید جنبش‌های نرم افزاری شکل بگیرد وانشناسی، جامعه شناسی و علوم انسانی باید از مُتُونِ روایات برداشت شوند تا این اتفاق نیفتد تمدن نوین اسلامی شکل نمی‌گیرد؛

مرحله‌ی سوم دوران بعد از ظهور به محض اینکه امام زمان ظهور کنند دوران شهودی اتفاق می‌افتد یعنی زمانیکه امام زمان کنار خانه‌ی کعبه ندا می‌دهند کل عالم ندای ایشان را می‌شنوند. وقتی که قارون در زمین فرو رفت کسانی که دیروز افسوس می‌خوردند و دوست داشتند جایگاه قارون را داشته باشند می‌گویند «وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ…» امروز خداوند بر ما مِنت گذاشت چون اگر فضل خدا نبود ما هم عذاب می‌شدیم پس اگر ما آرزوی ثروت خیلی از ثروتمندهای افسانه‌ای را داشته باشیم در گناهِ آنها شریک هستیم همانطور اگر آرزوی بودن با امام حسین را داشته باشیم در ثواب یاران امام حسین شریک هستیم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید