سلسله جلسات دوگانه های سرنوشت ساز :
تبیین ۱۰ دوگانه ای که مقام معظم رهبری (حفظه الله) در دیدار اعضای خبرگان رهبری بیان کرده و وظیفه تبیین آن را بر عهده تریبون داران گذاشتند.
جلسه اول: دو گانه «ابتکاری و فعال بودن در مقابل انفعالی و تابع دشمن بودن»
دوگانه ۱: ابتکاری و فعال بودن در مقابل انفعالی و تابع دشمن بودن
برخی از افراد تأثیر زیادی از حوادث روزگار میپذیرند. در هر برهه از زندگی تسلیم شرایطی میشوند که زندگی برای آنها رقم زده است. آنها به نقش و توان خود برای اقدام و اثرگذاری توجه نمیکنند و تواناییهای بالقوهای را که خداوند متعال در وجود آنها نهاده است، نادیده میگیرند. تنبلی را چاشنی زندگی خود کرده و تنها در انتظار آیندهای هستند که گویی باید با پای خود به سمت آنها بیاید! روزانه بخش منفیباف ذهن آنها بیشترین انرژی را در بدن آنها مصرف میکند و تنها یاد گرفتهاند که با ناامیدی زندگی را بگذرانند. حتی اندکی به اطراف خود نگاه نمیکنند تا از تجربه و شادابی دیگران انگیزه کسب کنند. آنها نمیخواهند بدانند که اگر کسی توانسته است به اهداف بالایی از زندگی دست پیدا کند، به مدد این بوده که پا در راه گذاشته و برای حل مشکلات خود اقدام کرده است و اکنون، پس از تلاش بسیار برای تغییر و جبران کمبودها، به آرمانهای بزرگ دست یافته است.
گاهی جوان مجردی که دلیل ازدواج نکردن خود را نبود مورد مناسب میداند و حتی پرسوجویی ساده از اطرافیان خود نکرده است، انتظار دارد که مورد مناسب خود به پای خود نزد او بیاید! یا شخصی که در کار و کسب خود هیچگونه نوآوری و تغییری انجام نداده است و چیدمان مغازه خود را از سالها پیش تغییر نداده است، انتظار دارد مشتریها روبروی مغازه او صف بکشند!
نقطه مقابل این افراد، کسانی هستند که اگر در زندگی با مشکل و یا کمبودی مواجه هستند، به جای کوتاه آمدن و پذیرفتن شرایط موجود، سعی در تغییر و بهبود محیط میکنند. آنها بهجای مقصرتراشی و متهم کردن دیگران و از دست دادن فرصت، اشتباههای گذشته خود را اصلاح میکنند و بهدنبال تغییر، نوآوری، ابتکار و به دست گرفتن شرایط هستند. این جهان برای بروز و شکوفایی استعدادهای الهی انسانها ظرفیت زیادی دارد؛ کافی است هر کس استعداد و علاقه خود را کشف کرده و در مسیر تحقق آنها قدم بردارد. انسان های بزرگ تاریخ اینچنین بودهاند.
«نقل است زمانی که ادیسون به مدرسه میرفت، معلم نامهای به ادیسون داد که به مادرش بدهد و گفت این نامه را فقط مادرت بخواند. ادیسون نامه را به مادرش داد و گفت این نامه را معلم به من داده است. مادر ادیسون نامه را خواند. در نامه نوشته شده بود: «با کمال تأسف باید بگویم: فرزندتان کودن است و هیچگونه استعدادی برای ادامه تحصیل و درس خواندن ندارد. مدرسه ما نیز جای افراد ابله و کودن نیست و از فردا او را به مدرسه راه نمیدهیم».
مادر ادیسون کار عجیبی کرد و نامه را بهطرز دیگری برای فرزندش خواند. او نامه را اینگونه خواند: «فرزند شما نابغه و باهوش است و مدرسه ما توان آموزش به فرزندتان را بهدلیل داشتن هوش بالا ندارد. شما باید شخصاً خودتان به او آموزش دهید».
اینگونه شد که مادر ادیسون شروع به درس دادن به فرزندش در منزل کرد. ادیسون در سن ۱۳ سالگی اولین اختراع خود را ثبت کرد. مدتی پس از فوت مادرش، ادیسون صندوقچه مادرش را باز کرد و خواست آن نامه را برای همه بخواند تا به همه ثابت کند از کودکی نابغه بوده و معلمش اولین کسی بوده که این مسئله را فهمیده است؛ ولی با دیدن اصل نامه شروع به گریه کرد و تازه فهمید که نامه معلمش چیز دیگری بوده است! ادیسون تازه فهمید که چگونه مادرش از یک ادیسون کودن، یک ادیسون نابغه ساخت!
ادیسون بعدها در خاطراتش نوشت: «توماس ادیسون، فرد کودنی که توسط یک مادر قهرمان، به نابغه قرن تبدیل شد!»[۱]
نوآوری و کشف استعداد محدود به دوران کودکی و نوجوانی نیست و باید در همه لحظات و همه شرایط زندگی، روحیه فعالی داشت و تصمیمهای صحیح را برنامه زندگی خویش قرار داد.
«سکاکی در پیری تصمیم به آموختن علم گرفت. نزد استاد خود رفت و گفت: تمرینی به من بدهید. استاد گفت: تا فردا ده بار این جمله را بنویس: «پوست سگ با دباغی پاک میشود». سکاکی به خانه رفت و از یادش رفت که جمله استاد چه بود. نه بار جملهای را نوشت و به استاد داد. استاد عصبانی شد و قلم را پرت کرد و گفت: بیرون برو. جملهای که نوشته بود، این بود: «سگ گفت: پوست استاد با دباغی پاک میشود».
سکاکی به بیابان رفت و کنار چشمهای نشست. دید سنگی سوراخ شده و قطرات آب آنقدر به این سنگ خورده که سنگ را سوراخ کرده است. با خود گفت: ذهن و حافظه من از این که بدتر نیست! اینقدر که کودن نیستم! مغز من که مانند سنگ نیست. او بعد از آن، یکی از دانشمندان بزرگ جهان شد».[۲]
داشتن روحیه ابتکاری و فعال نهتنها در زمینه فردی، بلکه در عرصههای اجتماعی نیز گرهگشای مشکلات مهم جامعه است.
«اینکه وقتی با یک حادثهای روبرو میشویم، نگاه کنیم و ببینیم در قبال این حادثه و برای دفع و رفع آن، برای تضعیف آن و یک جاهایی برای تقویت آن، چه باید بکنیم؛ و فکر کنیم و فعالانه وارد میدان شویم؛ این مواجهه فعال است».[۳]
۱. ابتکار و خلاقیت پیامبران
پیامبران خلاقیتهای بالایی در جذب مخالفین داشتند. نوع ورود حضرت موسی(علیه السلام) به دربار فرعون، نوع مناظره ابراهیم(علیه السلام) با نمرود و صحبت حضرت یوسف(علیه السلام) با زندانیان در زندان، همه ابتکار و نوآوری ایشان بود. حضرت داود(علیه السلام) با بافتن زره توانست از حملات دشمن در امان بماند. حضرت سلیمان(علیه السلام) با استفاده از شیشه موجب شد کاخهای شیشهای و آبگینهها و ظروف ابتکاری جدید پدید آید و باعث ایمان یک ملت شود. سدسازی ذوالقرنین باعث جلوگیری از آزاررسانی قوم یأجوج و مأجوج به مردم شد. ابتکار حضرت یوسف(علیه السلام) در ذخیرهسازی غلات از طریق حفظ آن در شلتوک، موجب افزایش ماندگاری و تأمین امنیت غذایی شد. این راه بهوسیله کشف قوانین عمومی و خصوصی درباره هوا و غلات و شیوه نگهداری آن به دست آمده بود. پیامبران و بزرگان تاریخ در امور فردی و اجتماعی ابتکار عمل را به دست میگرفتند و به اهداف مقدس خود میرسیدند.
۲. نوآوریها در دوران دفاع مقدس
در شرایطی که تمام کانونهای قدرت شرق و غرب در ابعاد سیاسی، نظامی، اقتصادی و تبلیغی، در برابر ملت مسلمان ایران صفآرایی کرده بودند؛ رژیم بعث عراق که انقلاب اسلامی را در آغاز راه میدید و آن را ضعیف میپنداشت، با حمایتی همهجانبه از سوی ابرقدرتهای جهان، به حملهای ناجوانمردانه بر ضد انقلاب اسلامی ایران دست زد.
بدون شک سالهای ابتدایی پس از انقلاب شکوهمند اسلامی، از سختترین دورانهای جمهوری اسلامی بود. حمله ددمنشانه استکبار جهانی و میراث عملکرد خاندان پهلوی که ملت ایران را عقب نگه داشته بود، گذران زندگی را بر ملت ایران دشوارتر مینمود. در آن برهه از تاریخ هیچ دولتی حاضر به یاری رساندن به کشور نبود. کشور درحال جنگ ایران، حتی برای تأمین ضروریترین نیازهای خود نیز محتاج دیگر کشورها بود. حتی سیمخاردار را نیز میبایست از دیگر کشورها خریداری مینمود. جمهوری اسلامی ایران برای ادامه راه خود تنها دو انتخاب داشت: یا باید از آرمانهای خود صرف نظر میکرد و در برابر زورگوییهای مستکبرین عالم کرنش مینمود و یا اینکه بر زانوان خود تکیه کرده و ایمان به «توانستن» را رهتوشه راه خود قرار میداد.
معمار انقلاب با حمایت اقشار مختلف جامعه، راه دوم را انتخاب نمود و توانست با تکیه بر همت بلند جوانان، روی پای خود بایستد و با نوآوری و خلاقیت فرماندهان و رزمندگان اسلام، زیر سایه ایمان، شجاعت و ازخودگذشتگی آنها و تحت رهبری هوشمندانه رهبر کبیر انقلاب اسلامی، از سختترین دوران تاریخ خود بهخوبی و پیروزمندانه عبور نماید.
دوران جنگ تحمیلی مملو از خلاقیتها و ابتکارات مختلف است که در ادامه برخی از این مصادیق را تشریح خواهیم کرد.
۲-۱- حماسه فتح خرمشهر
عملیات ۲۵ روزه بیتالمقدس، طی چهار مرحله، یکی از طولانیترین نبردها در طول جنگ تحمیلی به شمار میرود. یکی از نتایج این عملیات، فتح خرمشهر درسوم خرداد ۱۳۶۱ بود. طرحریزی عملیات بیت المقدس، از پیچیدگیها و دشواریهای فراوانی برخوردار بود؛ چرا که ناهمواری و وسعت منطقه، ضرورت افزایش نیروهای خودی را ایجاب میکرد. در نتیجه، برای انجام این عملیات، میبایست ترکیبی از نیروهای مردمی و نظامی به وجود میآمد و در کمترین زمان ممکن، قرارگاههای مشترک عملیاتی ایجاد میشد. این کار بزرگ، مستلزم برخورداری از توانایی و ابتکار عمل ویژهای برای طرحریزی و هدایت نیروها بود.
عبور از رودخانه کارون در این عملیات، از نوآوریهای رزمندگان به شمار میآمد. عملیات عبور از رودخانه برای نخستینبار در جنگ انجام میگرفت و یکی از علل انتخاب آن، احتمال زیادِ غافلگیری دشمن بود. عدماستقرار نیروهای دشمن در آن موضع، احتمال پیروزی در کل عملیات را بالا میبرد. در نهایت با وجود همه موانع موجود که عبور از رودخانه را بعید و شاید ناممکن نشان میداد، رزمندگان جان بر کف اسلام این عملیات را با موفقیت به پایان رساندند.
در حین عملیات، سرلشگر شهید منصور ستاری، فرمانده نیروهای هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، با نوآوری و ابتکار عمل خود در نحوه کنترل آتشبار موشک هاک، باعث سرنگونی بسیاری از هواپیماهای دشمن و فراهم شدن زمینه پیروزی نیروهای جمهوری اسلامی ایران شد. مقام معظم رهبری(مد) درباره عملیات بیتالمقدس چنین فرمودند:
«تاکتیکهایی که جوانان مؤمن در عملیات بیتالمقدس به کار بستند و منتهی به آزادی خرمشهر شد؛ و طراحیای که آنها کردند، تا امروز هم بر آن کسانی که در مقولههای نظامی صاحب فکر و نظرند، درسآموز است. تاکتیکهای پیچیده، پرتحرک، دشوار و بهحسب ظاهر، نشدنی، به دست معجزهگر جوانِ مؤمنِ ایرانی، جوانِ مبتکر متکی به خدا، عملی و شدنی شد، که بیسابقه بود».[۴]
۲-۲- بهتزدگی جهان در پی پیروزی رزمندگان اسلامی در عملیات والفجر ۸
عملیات والفجر ۸ درساعت ۲۲:۱۰ روز دوم بهمن ۱۳۶۴ آغاز شد. برخی از مهمترین اهداف این عملیات عبارت بود از: انهدام سکوهای پرتاب موشک، فتح شهر فاو و مسدود کردن راه ورود عراق به خلیج فارس.
از مهمترین ویژگیهای این عملیات میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
۱ـ انتخاب هوشمندانه و خلاقانه منطقه عملیاتی فاو بهاندازهای بود که تا دو روز پس از عملیات، ارتش عراق تصور نمیکرد که حمله بزرگ سال ۱۳۶۴ ایران از آن منطقه باشد.
۲ـ تاکتیک جدیدی برای فریب هواپیماهای عراق بهمنظور جلوگیری از حمله به سایتهای موشکی مورد استفاده قرار گرفت و از توپهای ضدهوایی نیز بهمیزان انبوه استفاده شد؛ به همین دلیل، انهدام هواپیما در عملیات والفجر ۸، در طول جنگ بیسابقه بود. طبق گزارشهای معتبر، ۴۵ تا ۴۷ فروند از هواپیماهای عراقی در این عملیات سرنگون شدند و گمان میرود تعداد دیگری نیز آسیب دیدند که توانستند خود را به داخل عراق برسانند.
۳ـ عبور غواصان از اروندرود و شکستن خط را باید اصلیترین و مهمترین ویژگی عملیات والفجر ۸ دانست.در واقع، عبور از اروندرود با عرض و عمق و شتاب بسیار زیاد این رودخانه که به گفته برخی از کارشناسان، به حدود هفتاد کیلومتر در ساعت میرسید، کار بسیار پیچیده و خطیری بود که لازم بود با محاسبه دقیق و آگاهی از جوانب امر صورت میگرفت. این مسئله آنقدر مخاطرهانگیز بود که برخی از فرماندهان نظامی کلاسیک، عملیات عبور از اروندرود را ناممکن دانستند و کمترین موفقیتی برای آن قائل نبودند؛ اما دقت نظر فرماندهان سپاه در دستیابی به اطلاعات لازم، آموزشهای خاص برای عبور از اروندرود، انتخاب حسابشده غواصها، انتخاب مناسبترین نقطه برای عبور، با توجه به عرض رودخانه، و توجه کافی به حالتهای گوناگون جزر و مد آب و عوامل دیگر؛ باعث شد شکل جدیدی از عملیات نظامی که در نوع خود در تاریخ نظامی جنگهای معاصر بیسابقه بود، انجام شود و نیروهای خودی با اقتدار کامل، ضمن عبور از اروندرود و شکستن خط، منطقه را تصرف کنند.
در این زمینه، عبدالرشید، فرمانده سپاه سوم عراق، چنین میگوید:
«ایران در عملیات جاری خود، روشهای نظامی نوینی را به کار برده است و برخلاف توقع، در شرایط جوّی سختی که بارانهای شدید میبارید، با استفاده از مردان قورباغهای و پیشقراولان رزمی، حمله خود را به موانع آغاز کرد».
رادیو امریکا نیز گفت:
«تحلیلگران نظامی غرب معتقدند که ایران برای عبور از شطالعرب، نیاز به تجهیزات کافی داشته است و آنها متعجب از این موضوعند که چگونه با تجهیزات اندک، توانستهاند از این آبراه عبور کرده و به موانع عراقیها دست یابند».
۲-۳- شگفتانگیزترین عملیات هوایی جهان
عملیات «اچ ۳» در فروردین ۱۳۶۰ از سوی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام شد. نیروی هوایی با ارائه نقشه نبرد هوایی که بیشتر کارشناسان خودی، خطرپذیری آن را بسیار بالا میدانستند، اقدام به حملهای نمود که نهتنها صدام، بلکه هیچیک از کارشناسان جهان هرگز انجام این عملیات را پیشبینی نمیکردند.
این عملیات به دست افسران نیروی هوایی، بهصورتی کاملاً مبتکرانه طرحریزی شد؛ بهگونهای که در سراسر جهان بیسابقه بود. در این عملیات، هشت فانتوم بهکمک یک فروند بویینگ ۷۰۷ هواپیمای ملی ایران، پایگاه «الولید» در مجموعه «اچ ۳»، واقع در غربیترین نقطه خاک عراق را که در نزدیکی مرز این کشور با اردن بود، به تلی از خاک تبدیل کردند. عراق بیشتر هواپیماهای جنگنده و مدرنِ خود را بههمراه تجهیزات جنگیاش، برای دور ماندن از حملات هوایی ایران و جلوگیری از نابودی نیروی هوایی خود، به آن منطقه منتقل کرده بود. بویینگ ۷۰۷ در این عملیات، وظیفه سوخترسانی به هشت فانتوم را در مسیر رفت و برگشت بر عهده داشت؛ چرا که مسیر طولانی بود و هیچ هواپیمایی نمیتوانست این مسیر را بدون سوختگیریِ دوباره بپیماید.
این عملیات با موفقیت کامل به پایان رسید و منجر به نابودی کامل ۴۸ هواپیمای دشمن شد که بیشتر آنها بمبافکنهای روسی بودند. موفقیت این افسران با ایمانِ از جانگذشته و نوآور، کنجکاوی کارشناسان مسائل جنگی را برانگیخت و آنها را به شگفتی واداشت.
۲-۴- نوآوری رزمندگان در عملیات دارخوین
عملیات فرماندهی کل قوا در منطقه دارخوین در ۲۱ خرداد ۱۳۶۰ انجام شد. این عملیات با توجه به تأثیرات آن در شکستن محاصره آبادان، از اهمیت زیادی برخوردار بود. هدف این عملیات، تصرف خاکریزهای دشمن و سه کیلومتر پیشروی به سمت جنوب بود. ابتکار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حفر کانالی به طول دو کیلومتر و با ارتفاع یک متر و هشتاد سانتیمتر در دلِ تاریکی شب برای نزدیک شدن به موانع دشمن بود که سه ماه به طول انجامید. این کار برای نخستینبار در جنگ انجام شد و در غافلگیری دشمن و موفقیت عملیات، نقش مؤثری داشت.
۲-۵- عملیات طریق القدس و ابتکار عمل رزمندگان
هدف این عملیات، آزادسازی سوسنگرد و بستان و تأمین مرزهای بینالمللی بود. تاکتیک ویژه در عملیات طریقالقدس، عبور از منطقه تپههای رملی بود که نقش اساسی و تعیین کنندهای در کسب پیروزی داشت. این ایده، از سوی سرلشگر شهید ولیالله فلاحی، فرمانده نیروی زمینی ارتش ارائه شد. عملیات در نیمهشب هشتم آذر ۱۳۶۰ با عبور از منطقه رملی آغاز شد. دشمن کاملاَ گیج شده بود، زیرا عبور نیروهای پیاده از تپههای رملی را تصور نمیکرد و این امر را تنها با هِلیبرد امکانپذیر میدانست. آنها هنگامی که تانکهای ایران را در مقابل خود دیدند، بسیار غافلگیر شدند.
۲-۶- خلاقیت در عرصه مهندسی رزمی
خلاقیت در عرصه مهندسی رزمی دفاع مقدس، نقشی اجتنابناپذیر در پیروزیهای دوران دفاع مقدس داشت؛ بهعنوان نمونه نوآوری و خلاقیت در ساخت پل شناور بشکهای در دارخوین، احداث کانال سلمان برای جلوگیری از حرکت تانکهای دشمن، احداث سد خاکی بر روی بهمنشیر پس از بمباران پل های روی رودخانه، احداث سنگر بتونی قابلِحمل و سریعالاحداث قرارگاهها و سنگرهای اجتماعی، احداث خاکریزهای تعجیلی، احداث پل بعثت لولهای روی اروندرود، بهکارگیری قایقهای چوبی برای حرکت در مرداب و هور و نیزارها، ساخت راه شنی برای وانت لندکروز جهت عبور از رملها و ساخت بالن ابابیل برای مناطق تنگهای در هنگام برخورد با هواپیماهای دشمن، از جمله فعالیتهای نوآورانه و شجاعانه در زمینه مهندسی رزمی بود که با دست پرتوان رزمندگان اسلام انجام شد.
۲-۷- پل بعثت، شاهکار مهندسی جنگ
پس از فتح فاو در آنسوی اروندرود، لازم بود تا بر روی این رودخانه خروشان، پلی احداث گردد. عرض رودخانه حدود ۹۰۰ متر و عمق آب در آن ۱۶ متر و سرعت آب حدود ۷۰ کیلومتر بر ساعت بود. هیچ کارشناس نظامی و فنی امکان احداث پل روی این رودخانه را نمیداد. گروهی که شامل ۱۰۰۰ مهندس از دانشگاههای کشور بهویژه دانشگاه شریف و امیرکبیر بودند، در طول کمتر از ۶ ماه این شاهکار مهندسی را خلق کردند. «پل بعثت» از ۳۴۰۰ لوله با قطر بیش از ۳/۱ متر ساخته شد. نحوه حمل، اتصال و به آب انداختن این لولهها، نوع جدیدی از نوآوری دفاعی بود. عراق هیچگاه نتوانست با بمباران هوایی این پل را تخریب کند!
۲-۸- طولانیترین پل متحرک جهان، شاهکار دیگر مهندسی جنگ
ساختن یک پل آبی بهطول حدود ۱۴ کیلومتر در ۱۸ روز و آن هم در هوای سرد زمستانی را بهآسانی نمیتوان باور کرد. این پل که بعدها به «پل خیبری» معروف شد، از ابتکارهای مهندس بهروز پورشریفی، فرمانده مهندسی رزمی جهاد سازندگی، بود. «پل خیبری» یک سازه سبک از ترکیب فایبرگلاس و فوم بود که درون محفظهای از ورقههای محکم فلزی قرار میگرفت. این پل با متصل کردن بیش از ۲۰۰۰ قطعه ساخته شد و به دلیل وزن سبک هر قطعه، در صورت بمباران بلافاصله تعویض میشد. این پل باعث شد تدارکات لازم به جزایر مجنون که در عمق ۱۴ کیلومتری داخل هور (چیزی شبیه یک دریای کمعمق) قرار داشت، برسد.
رزمندگان با مهارتها و نوآوریهای خود خدمات شایانی به اسلام و انقلاب نمودند که در این نوشتار تنها به بیان مختصر برخی از این ابتکارها بسنده شد.
۳. مقاومت در برابر سختیها
سختی جزء جداییناپذیر زندگی انسان در طول حیات خویش است، اما متأسفانه برخی با بروز اتفاقات و حوادث مختلف دست از تلاش و فعالیت شسته و ناامیدانه به نابود شدن زندگی و از بین رفتن آرزوهای خویش مینگرند. این افراد با بروز حوادث تلخ و طاقتفرسا، تسلیم روزگار شده و گاه حذف کردن صورت مسئله را بر یافتن راه حل ترجیح میدهند؛ بهگونهای که بعضی از آنها حتی با روی دادن اتفاقاتی چون سیل یا زلزله، اقدام به خودکشی کرده و یا دچار افسردگی و سایر بیماریهای روحی و روانی میشوند.
بدون شک تحمل شرایط دشوار پس از رخداد حوادث مختلف، بسیار سخت و جانکاه است؛ اما انسان نباید تسلیم چنین دشواریهایی شود؛ ««لَقَد خَلَقنا الاِنسانَ فی کَبِد»»[۷] (ما انسان را در سختی آفریدیم). سختیها را باید پذیرفت و برای آن برنامهریزی نمود.
۴. تبدیل تهدید به فرصت
برای یک انسان خموده و بیتحرک، بروز تهدید بهمعنای شکست و عقبنشینی و کرنش در برابر روزگار است؛ ولی برای یک انسان فعال و خلاق، تهدید یعنی یک فرصت بکر برای شکوفایی استعداد و بهکارگیری همه تواناییهای فردی و جمعی.
۴-۱- از کربلای ۴ تا کربلای ۵؛ از شکست تا پیروزی
در کوران جنگ، رزمندگان اسلام برای عملیات بزرگی برنامهریزی کرده بودند که متأسفانه با افشاء عملیات توسط ستون پنجم دشمن، این عملیات به شکست انجامید. ناکامی در عملیات کربلای ۴ (۳ دیماه ۶۵) بهشکل نامطلوبی موقعیت برتر ایران را که با فتح فاو حاصل شده بود، تحت تأثیر قرار داد؛ ازاینرو فرماندهی عملیات، بهسرعت برای کم کردن تلفات، دستور عقبنشینی داد و عملیات یک روزه کربلای ۴ بدون نتیجۀ قابل قبول متوقف شد. فرماندهی جنگ ایران پس از بررسیهای متعدد و با درک اینکه عراق تصور میکند عملیات سالانۀ ایران انجام شده ودیگر عملیاتی در کار نخواهد بود، در اقدامی غافلگیرانه توانست در منطقه شلمچه که ۹۳ % آن با انواع موانع ایذایی و نظامی عراق مسلح بود، عملیات کربلای ۵ را طراحی کرده و شرایط سیاسی ـ نظامی را بار دیگر به نفع خود تغییر دهد.
طراحی و اجرای این عملیات که از دید ماهوارههای جاسوسی آمریکایی و روسی پنهان مانده بود، اثری وضعی در صحنه دیپلماتیک به وجود آورد و برای اولینبار دو قطب شرق و غرب، شوروی و آمریکا، و رژیم بعث عراق بههمراه همپیمانان عرب خود به این نتیجه رسیدند که قطعنامهای را تصویب کنند که زمینه تغییرمخاصمات از صحنه نظامی به صحنه سیاسی را فراهم نماید.
عملیات کربلای ۵ در نیمهشب ۱۹ دیماه ۶۵ با رمز یا زهرا(سلام الله علیها) در جبهه جنوب و در محور شلمچه ـ شرق بصره آغاز شد. این عملیات توسط ۱۶ لشکر و ۸ تیپ مستقل سپاه و با پشتیبانی امکانات ارتش، اعم از توپخانه، ضدهوایی و هوانیروز انجام شد که نتیجۀ آن، تصرف بیش از۱۵۰ کیلومتر مربع از خاک دشمن، شامل ۱۱ قرارگاه ارتش عراق و چندین روستا و آزادسازی پاسگاههای بوبیان، شلمچه ،کوتسواری، خیّن، ۱۴ کیلومتر از جاده آسفالته شلمچه ـ بصره، جزایر بوارین، فیاض و امالطویل، بود
۴-۲- آبروی علی در قصر معاویه
در سیره اهلبیت(علیهم السلام) مواردی وجود دارد که نشاندهنده رویکرد تبدیل تهدیدها به فرصتها بوده و برای همه شیعیان عبرتانگیز است. برای نمونه روایتی دراینباره ذکر میگردد.
«نامهای براى امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) از سوی معاویه رسید. حضرت مُهر نامه را شکست و قرائت نمود: «از طرف امیرالمؤمنین و خلیفهالمسلمین، معاویه بن ابى سفیان، براى على: اى على، در جنگ جمل هرچه خواستى با امالمؤمنین، عایشه، و اصحاب رسول خدا، طلحه و زبیر، کردى. اکنون مهیاى جنگ باش!»
حضرت جواب نامه را اینگونه نوشت: «از طرف عبدالله: تو به ریاست مىنازى و من به بندگى خداوند. من آماده جنگ هستم، به همان نشان که أنا قاتل جدّک و عمّک و خالک؛ من همان قاتل پدربزرگ و عمو و دایى تو هستم».
سپس نامه را مهر و امضاء فرمود و از شاگردانش که در محضرش بودند، پرسید: کیست که این نامه را به شام ببرد؟ کسى جواب نداد. حضرت دوباره سؤال خود را تکرار فرمود. این بار طِرِمّاح از میان جمعیت برخاست و عرض کرد: على جان! من حاضرم. حضرت ضمن اینکه او را از متن تند نامه آگاه کرد ، فرمود: طِرِمّاح! به شام که رفتى، مواظب آبروى على باش! طرماح گفت: سمعاً و طاعتاً. آنگاه نامه را گرفت و بهسوى شام حرکت کرد.
معاویه در باغ قصرش بود که عمرو عاص خبر رسیدن یکى از شاگردان على(علیه السلام) را به او رساند. معاویه فوراً دستور داد که بساطى رنگین پهن کنند تا شکوه آن طرماح را تحت تأثیر قرار دهد و او را به لکنت بیندازد. دستور انجام شد. طِرِمّاح وقتى وارد شد و آن فرشهاى رنگین و بساط مفصل را دید، بىاعتنا به آن، با همان کفشهاى خاکآلودهاش قدم بر فرشها گذاشت، خود را به معاویه رساند و همانگونه که او بر مسندش لمیده بود، طرماح نیز لم داد و پاهایش را دراز کرد.
اطرافیان معاویه به طرماح هشدار دادند که پاهایت را جمع کن! او گفت: تا آن مردک (معاویه) پاهایش را جمع نکند، من نیز پاهایم را جمع نخواهم کرد. عمرو عاص در گوش معاویه گفت: این مردى بیابانی است و کافی است که تو سر کیسهات را کمى شُل کنى تا او رام شود و لحنش را نیز عوض کند .
معاویه ضمن اینکه دستور داد تا سىهزار درهم نزد طرماح بگذارند، از او پرسید: از نزد که به خدمت که آمدهاى؟ طرماح گفت: از طرف خلیفه برحق، اسدالله، عینالله، اُذُنالله، وجهالله، امیرالمؤمنین، علىبنابیطالب، نامهاى دارم براى امیر زنازادۀ فاسق فاجر ظالم خائن، معاویه بن ابىسفیان.
معاویه ناراحت از اینکه سىهزار درهم نیز نتوانسته است این شاگرد على(علیه السلام) را ساکت کند، گفت: نامه را بده ببینم! طرماح گفت: روى پاهایت مىایستى، دو دستت را دراز میکنى تا من نامه على(علیه السلام) را ببوسم و به تو بدهم. معاویه گفت: نامه را به عمرو عاص بده! طرماح گفت: امیرى که ظالم است، وزیرش نیز خائن است و من نامه را به خائنى چون او نمیدهم. معاویه گفت: نامه را به یزید بده! طرماح گفت: ما دلخوشى از شیطان نداریم، چه رسد به بچهاش! معاویه پرسید: پس چه کنیم؟ طرماح گفت: همان که گفتم.
بالاخره معاویه نامه را گرفت و خواند. بعد هم با ناراحتى تمام کاتبانش را احضار کرد تا جواب نامه را اینگونه بنویسد: «على! عده لشکریان من بهعدد ستارگان آسمان است. مهیاى نبرد باش».
طرماح برخاست و گفت: من خودم جواب نامهات را مىدهم: «على(علیه السلام) خود بهتنهایى خورشیدی است که ستارگان تو در برابرش نورى نخواهند داشت!» سپس خواست برود که معاویه گفت: طرماح! سىهزار درهمت را بردار و سپس برو. طرماح بىاعتنا به گفته معاویه و بدون خداحافظى راه کوفه را در پیش گرفت. معاویه رو به عمرو عاص کرد و گفت: حاضرم تمام ثروتم را بدهم تا یکى از شما به اندازه یکساعتى که این مرد از على طرفدارى کرد، از من طرفدارى کند. عمرو عاص گفت: بهخدا، اگر على به شام بیاید، من که عمرو عاصم، نمازم را پشت سر او میخوانم؛ اما غذایم را سر سفره تو میخورم».[۸]
حال اگر طرماح در مقابل معاویه سر تسلیم فرود می آورد به یقین معاویه حملات خود را بر ضد علی (علیه السلام) شروع می کرد. همان طور که نمونه های تاریخی بسیاری از تجربه های تلخ عقب نشینی در مقابل دشمن وجود دارد.
۵-۲- با عقب رفتن ما دشمن به جلو می
در کارنامه تاریخی برخی از ملتها، تعظیم در برابر دشمن و تسلیم شدن در جبهه نبرد با او وجود دارد. این کرنشها عواقب سخت و گاه جبرانناپذیری را بهدنبال داشته است که در ادامه برخی از این موارد معرفی میگردد. سرنوشت ما نیز مشابه این موارد خواهد بود، اگر سازش با دشمن را بر نبرد با او ترجیح دهیم.
۵-۲-۱- لیبی؛ مذاکره و مرگ
برنامه هستهای قذافی برای کشور لیبی، نمونه بارزی از عهدشکنی و غیرقابل اعتماد بودن آمریکا است. معمر قذافی بهدلیل دنبال کردن برنامههای هستهای خود بهشدت از لحاظ دیپلماتیک تحت فشار قرار گرفته و تحریمهای زیادی از سوی آمریکا و متحدان غربیاش علیه او اعمال شده بود. از یک سو تحریمها بود و از سوی دیگر فشارهای دیپلماتیک و قرار گرفتن نام این کشور در فهرست کشورهای حامی اقدامات تروریستی.
آمریکا حتی گاهی با تجاوز به حریم هوایی لیبی، به هر شکل ممکن قصد داشت با عملیاتهای هوایی محل استقرار قذافی را هدف قرار دهد. از سال ۱۹۷۹ یعنی سال ۱۳۵۷ شمسی که فشارها بر لیبی آغاز شد، تا سال ۲۰۰۱ که آغاز گفتوگوهای رسمی دو کشور بود، لیبی تحت تحریمهای گوناگونی قرار داشت. در سال ۲۰۰۱ اولین گفتوگوهای مقدماتی لیبی با غرب آغاز شد و در سال ۲۰۰۳ گفتوگوها تحت تأثیر جنگ آمریکا با عراق، چهره جدیتری به خود گرفت.
قذافی تصمیم گرفت ضمن پذیرفتن مسئولیت حمله به هواپیمای خطوط هواپیمایی پانامریکن و یا به قول رسانهها، «حادثه هوایی لاکربی»، خسارت خانوادههای قربانیان را بپردازد و از سوی دیگر در مذاکرات با آمریکا برای برداشته شدن تحریمها، از حق این کشور برای داشتن برنامه هستهای صلح آمیز نیز گذشت.
قذافی در آن زمان با همه مطالبات آمریکاییها موافقت کرد. آنها از لیبی خواسته بودند ضمن انهدام و انتقال تجهیزات هستهای این کشور به کشوری دیگر، دسترسی کامل و نامحدودی به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی دهد و در عین حال از تمام فعالیتهای هستهای اعم از تحقیق و تولید دست بکشد.
لیبی که برای برنامه هستهای خود تحت فشار بود، در نهایت مجبور شد اطلاعات مربوط به چگونگی دستیابی به تجهیزات هستهای را نیز در اختیار طرف غربی قرار داده و در عین حال برای مبارزه با شبکه القاعده در این کشور همکاری کاملی با آمریکاییها داشته باشد.لیبی با به اجرا گذاشتن تمام خواستههای آمریکا، توانست شاهد لغو شدن تعدادی از تحریمها نیز باشد؛ اما در همان زمان نیز رییس سیا در کنگره و سفیر آمریکا در رژیم صهیونیستی بهشدت با برداشته شدن تحریمهای شورای امنیت علیه لیبی مخالفت کردند و هر روز اتهام تازهای را متوجه این کشور نمودند.
در سال ۲۰۰۴، یعنی یکسال بعد از نزدیکی لیبی به آمریکا، این کشور معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای را امضا کرد و بازرسان آمریکایی و انگلیسی برای از بین بردن سلاحها وارد این کشور شدند. بر اساس مطالبی که منابع لیبیایی در همان زمان منتشر ساختند، مشخص شد بسیاری از این ورود و خروجها که حجم زیادی از مراودات بینالمللی لیبی را نیز تشکیل میداد، با ورود و خروج اطلاعات محرمانه از لیبی و تشریح زیرساختها و نقاط استراتژیک و حساس این کشور همراه بود. در مقابل، انگلستان در سال ۲۰۰۶ معاهدهای نظامی با لیبی با نام «نامه مشترک صلح و امنیت» امضا کرد تا در صورتی که لیبی مورد حمله قرار گیرد، انگلستان ملزم به حمایت از این کشور باشد.
آمریکاییها نیز برای اینکه حسن نیت خود را اثبات کنند، پیمانهای همکاری اقتصادی و البته نفتی را با این کشور به امضا رساندند. این پیمانها هنوز به مرحله اجرای کامل در نیامده بود که عهدشکنیهای غرب آغاز شد. تنها پس از گذشت ۵ سال آمریکا با متحد همیشگی خود انگلستان، بهدلیل بالا گرفتن اعتراضات مردمی در لیبی بهصورت هوایی به این کشور حمله کرد! انگلستان که زمانی متعهد شده بود از لیبی در صورت حمله نظامی کشوری دیگر دفاع کند، خود در حمله به لیبی تحت عنوان نیروهای ائتلاف یا ناتو حضور داشت. مسئولان سیاست خارجی انگلیس در همان زمان پا را فراتر گذاشته و اعلام کردند تا ز مانیکه ناآرامیها در لیبی ادامه داشته باشد، در این کشور میمانند. اینگونه بود که قذافی همه چیز را از دست داد!
۵-۲-۲- کره شمالی، سازش و شکست مذاکرات
نگاهی به روند فشارهای بینالمللی بر کشورهایی که به دنبال دستیابی به انرژی هستهای بودند، نشان میدهد که بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر در سال ۲۰۰۱، آمریکا با استفاده از فضایی که خود از این حادثه ساخته بود، بر شدت فشارهای بینالمللی علیه برخی کشورها از جمله ایران، کره شمالی ، عراق، افغانستان و لیبی افزود. حمله آمریکا به افغانستان و تهدید بوش پسر به حمله به کشورهای دیگر و محور شرارت خواندن ایران، کره شمالی و عراق باعث شد کشورهای دیگر نظیر لیبی بهسرعت از مواضع قبلی خود کوتاه بیایند و کره شمالی نیز راهی برای کاستن از فشارهای بینالمللی علیه خود بیابد.
آمریکا در سال ۲۰۰۱ به افغانستان و در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله کرد. او در این دوسال محورهای شرارت را اعلام کرده و فشارهای بینالمللی را بر این کشورها افزایش داده بود. ایران در سال ۲۰۰۳ پروتکل الحاقی را پذیرفت. بازرسیها از تأسیسات هستهای ایران شدت بیشتری گرفت. کره شمالی که از تعبیر محور شرارت بودن این کشور که توسط بوش اعلام شده بود، عصبانی بود، اعلام کرد که از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای بیرون میآید. این کشور با اخراج بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بار دیگر برنامههای هستهای خود برای تولید نیروگاه برق را ادامه داد.
کره شمالی با این حال با ادامه یافتن گفتوگوهای شش جانبه با چین، ژاپن، کره جنوبی، روسیه و آمریکا موافقت کرد. دور اول این مذاکرات در همان سال ۲۰۰۳ به نتیجهای ختم نشد. در دور دوم و سوم در سال ۲۰۰۴ نیز خلع سلاح کره شمالی مورد تأکید قرار گرفت و دولت کره شمالی موظف به همزیستی مسالمتآمیز با کشورهای حاضر در مذاکره شد. در دور چهارم گفتوگوها کره شمالی سرانجام پذیرفت که برنامههای هستهای خود را کنار بگذارد؛ البته این پذیرش با این شرط بود که اعطای کمکهای مالی به این کشور ادامه یافته و در عین حال قدرتهای بزرگ رآکتورهای آب سبک را برای تولید برق کره شمالی بسازند. در فاز دوم این گفتوگوها که از ۱۳ تا ۱۹ سپتامبر سال ۲۰۰۴ انجام شد، توافق «عمل در برابر عمل» مورد تأیید قرار گرفت و بر عادیسازی روابط کره شمالی با آمریکا و کره جنوبی و ژاپن تأکید گردید.
در رابطه با کره شمالی نیز عمل نکردن آمریکا به وعدههایش از سال ۲۰۰۵ آغاز شد. آمریکا در این سال با وجود توافق نهایی، تحریمهای جدیدی علیه کره شمالی به اجرا گذاشت. در فاز اول مذاکرات بهدلیل اینکه آمریکا حقی برای کره شمالی در دستیابی به انرژی هستهای قائل نبود، مذاکرات به شکست انجامید. در فاز دوم نیز مخالفت آمریکا با تأسیس رآکتور آب سبک در این کشور، مذاکرات را به شکست کشانید. در فاز سوم این کره شمالی بود که کوتاه آمد و متعهد به از بین بردن تمامی فعالیتهای هستهای این کشور و تعطیل کردن رآکتورهای اتمی شد. با این حال آمریکا در این سال بهبهانه اقدامات احتمالی برای پولشویی، نزدیک به ۲۴ میلیون دلار از داراییهای کره شمالی را مسدود کرد. در گفتوگوهای سال ۲۰۰۷ که همراه با اولین آزمایش موشکی کره شمالی بود، آمریکا هرگونه توافق با کرهشمالی برای برداشته شدن تحریمها را رد کرد و سرانجام در ۱۸ جولای سال ۲۰۰۷ کره شمالی تحتتأثیر تحریمها و فشارهای بینالمللی موافقت کرد تمام برنامههای اتمی خود را در ازای دریافت کمکهای اقتصادی و فنی تعطیل سازد.
کره در این مدت ۸۰ درصد فعالیتهای خود را تعلیق کرد، اما خبری از کمکهای اقتصادی و فنی وعده داده شده توسط آمریکا نشد؛ تا اینکه سرانجام در سال ۲۰۰۹ از مذاکرات ۶ جانبه خارج شد و برای دومین مرتبه بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی را از این کشور اخراج کرد.
۵-۲-۳- عراق، صلح برای آدمکشی
با وجود اینکه حمله صدام حسین به ایران در سال ۱۳۵۹ با حمایت کشورهای غربی مواجه شد و آمریکا و سایر کشورهای اروپایی از ارسال سلاح گرفته تا کمکهای مادی، هیچگاه او را در مقابل ایران تنها نگذاشتند، آغاز جنگ اول خلیج فارس و حمله عراق به کویت که در آن زمان محل استقرار نیروهای نظامی آمریکا و یکی از مراکز استراتژیک آمریکا در خلیج فارس بود، باعث تیره شدن روابط آمریکا با عراق و تحریمهای سازمان ملل علیه این کشور شد. البته تا قبل از این، به کار بردن سلاحهای شیمیایی علیه ایران هیچگاه مورد انتقاد کشورهای غربی و بهویژه آمریکا قرار نگرفته بود و از زمانی که عراق به منافع آمریکا در خلیجفارس چشم دوخت، تهدیدها و تحریمهای بینالمللی آغاز گردید.
از سال ۱۹۹۱ یعنی زمان حمله عراق به کویت، ماجرای سلاحهای شیمیایی عراق و تلاش آمریکا برای بازرسی از این کشور نیز آغاز شد. صدام در سال ۱۹۹۸ شروع بههمراهی با آمریکا کرد و اجازه داد در برخی از مراکز حساس این کشور دوربین نظارتی گذاشته شود و اجازه بازدید از ۸ سایت نظامی متعلق به ریاستجمهوری را صادر کرد. همچنین قانون آزادی عراق را برای تغییر رژیم در این کشور به اجرا گذاشت.
با وجود تمام این اقدامات، بازرسان سازمان ملل اعلام کردند: «عراق با آنها همکاری لازم را ندارد»؛ بر همین اساس بود که در آخرین روزهای سال ۱۹۹۸ حمله آمریکا به عراق و جنگ دوم خلیج فارس آغاز شد. در سال ۲۰۰۲ باز هم صدام به بازرسان اجازه داد به عراق بازگردند، اما در سازمان ملل قطعنامههایی علیه عراق تصویب شد. این در حالی بود که صدام، قطعنامه سازمان ملل درباره خلع سلاح خود را پذیرفته بود. با توجه به گزارشهایی که در این زمینه انتشار یافته است، علیرغم همکاریهای حکومت عراق، بوش در سال ۲۰۰۳ به این کشور حمله کرد و رژیم بعث را از بین برد!
هماکنون نیز در عراق همچنان کشتار و خونریزی ادامه دارد. آمریکا پیشتر گفته بود برای به ارمغان بردن صلح و امنیت به افغانستان و عراق حمله کرده است، اما تا کنون هیچگاه امنیت به طور کامل به این دو کشور بازنگشته است.
۵-۲-۴- مصر، رؤیای ناتمام
انقلاب مردمی مصر رؤیای چندینساله مردم این کشور برای رسیدن به آزادی و تشکیل دولت دموکراتیک غیرنظامی را به واقعیت تبدیل کرد. رییسجمهوری با رأی مردم انتخاب شد و دولت شکل گرفت. با این حال این رؤیای تحقق یافته، با تلاش مُرسی، رییسجمهور این کشور، برای نزدیکی به آمریکا، به رؤیای ناتمام مردم مصر تبدیل شد و کشور دوباره در باتلاق حکومت نظامیان بر مردم و کودتا فرو رفت.
تلاش مرسی برای نزدیکی به آمریکا در راستای کاسته نشدن از میزان کمکهای اقتصادی این کشور به مصر و ارتش آن، باعث شد آمریکاییها به یار جدید خود در منطقه نیز پشت کرده و در حالیکه هیلاری کلینتون در سفر به مصر گفته بود: «برای تشکیل دولت دموکراتیک تمام تلاش خود را به کار میبندد»، چند ماه بعد با کودتایی نظامی، رییسجمهور منتخب به زندان افتاد و دوباره نظامیان اوضاع را در دست گرفتند.
مسئله مصر نیز بهخوبی بیانگر در صدر قرار داشتن منافع آمریکاییها بر سایر مسایل را نشان داد، زیرا رژیم صهیونیستی بهشدت از روی کار آمدن دولتی برآمده از حزب اخوانالمسلمین در هراس بود. رفتار آمریکا و حمایت از کودتای نظامی در مصر، برای تأمین منافع این رژیم در منطقه شکل گرفت.
۵-۲-۵- جام پربلای برجام
برجام، تجربهای بود تا برای برخی از مردم روشن شود که بهجای تکیه بر عصای بیگانه باید بر پای قدرتمند خود تکیه کنند؛ تجربهای بسیار سخت و بسیار پرهزینه. در جریان این معاهده جمهوری اسلامی ایران همه هستی هستهای خود را در برابر تقریباً هیچ داد. قرار بود با برجام تحریمها لغو شود، ولی در همین دو سال اخیر سختترین تحریمها از جمله تحریم بنزین برای کشور اتفاق افتاد. عقبنشینی کردن کشور، موجب جلوتر آمدن دشمن شد. قرار بود بهجای تحمل هزینه مبارزه و ایستادگی در برابر دشمنان، همه تلاش نظام برای آبادانی و اشتغال جوانان کشور هزینه شود، ولی اکنون بعد از گذشت چند از سال از آغاز مذاکرات و اجرای معاهدات، هزینهای بهمراتب بیشتر را برای سازش و جبران شکستها تحمل نمودهایم. جمهوری اسلامی با تفکر مقاومت خود توانسته است مرزهای خود را از کشمیر تا دریای مدیترانه گسترده کند و این دستاوردی است که تنها با چالش با دشمن بدست آمده است.
۴۰ سال قبل، مشکل دشمن دشمن با ما این بود که در جنگ سیم خاردار از جایی دریافت نکنیم، اما امروز مشکل دشمن با ما این است که موشکهای ما قارهپیما و نقطهزن شده است و میتواند تل آویو و حیفا را با خاک یکسان کند. ۴۰ سال قبل، چالش دشمن این بود که برای آزادی گروگانهای جاسوسخانه امریکا در ایران، بهراحتی عملیات پنجه عقاب را طراحی میکرد؛ ولی اکنون بهترین نیروهای نظامی او وقتی که اسیر سربازان جمهوری اسلامی میشوند، از شدت ترس راهی جز گریه ندارند. ۴۰ سال پیش، گفتمان دشمن با ما این بود که چرا سفارت اسرائیل را به سفارت فلسطین تبدیل کردهاید؛ ولی امروز چالش دشمن با ما این است که ما هر لحظه اراده کنیم، می توانیم اسرائیل را با خاک یکسان کنیم.
۴۰ سال پیش، مشکل دشمن این بود که از معدود سلاحهای باقیمانده از دوران پهلوی، علیه خود او و سایر همپیمانانش استفادهای نکنیم؛ ولی امروز مشکل دشمن این است که تسلیحات ایرانی حرف آخر را در اکثر جنگهای منطقه میزند. روزی یک ملت محتاج ۱۰ موشک لیبیها و کرهشمالیها و سوریها بود، امروز موشکهای فجر و بدر او هستند که جنگها را از ۸ سال به ۳۳ روز و ۲۲ روز و تازگی هم ۲ روزه رسانده است. کشوری که خود را از مجهزترین ارتشهایدنیا محسوب میکرد، امروزه حتی نمیتواند بیشتر از دو روز در برابر فلسطینیان و غزهنشینانی که دورتادور آنان را محاصره کرده، دوام آورد. بدون شک جنگهای بعدی آنها از این هم کمتر خواهد شد و اسرائیل با خاک یکسان خواهد شد؛ ««إن یُقاتِلوکُم یُولّوکُمُ الأدبارَ»».[۹] نوید خداست که «ای پیامبر، اگر با یهودیان بجنگی، به محض این که حمله کنی، پشت میکنند و فرار میکنند».
در این ۴۰ سال هربار که به دشمن اعتماد کردیم و سازش را به مبارزه ترجیح دادیم، نتیجه آن شکست در زمینههای مختلف بود؛ اما هربار که روحیه جهادی و انقلابی را سرلوحه خود قرار دادیم، قلههای متعدد را پیروزمندانه فتح کردیم. همین روحیه و تفکر بود که ایران را به فناوری هستهای، نانو، هوافضا، فیزیک و نجوم و بسیاری از داروهای مهم پزشکی مجهز کرد.
جمله حکیمانه مقام معظم رهبری(مد) در زمینه دوگانههای سرنوشت ساز را باید بیشتر مورد توجه قرار داد: «فعال و ابتکاری بودن در مقابل انفعالی و تابع حرکت دشمن بودن». مؤمن نباید تابع حرکت دشمن باشد. او هیچگاه تابع دشمن نیست، حتی اگر یارانش ۷۲ نفر باشند و در مقابلش هزاران نفر ایستاده باشند. او تسلیم نمی شود و معرکه را به دست خود میگیرد. حضرت زینب(سلام الله علیها)، معرکه را به دست گرفت. در زمانی که یزید ایستاده و برگ برنده در دست دارد و سرِ حسین بن علی(علیه السلام) روی نیزه است، آن دشمن خدا رو به حضرت زینب(سلام الله علیها) میکند و میگوید: چه دیدی؟ حضرت زینب(سلام الله علیها) چه دیده است جز خون و جنایت و سرهای روی نیزه و ذبح شدن طفل ششماهه و ارباً اربا شدن علی اکبر(علیه السلام)؟! اما میفرماید: «مارأیت الّا جمیلاً!» (بهجز زیبایی چیزی ندیدم!).
[۱]. تعالیم آسمانى اسلام، سید محمد صحفى، ص ۹۴.
[۲]. صداقت، سید علی اکبر، یک صد موضوع پانصد داستان، ج۱، ص۵۰.
[۳]. بیانات مقام معظم رهبری(مد) در دیدار اعضای خبرگان رهبری، مورخ ۱۳۹۷.۱۲.۲۳. khamenei.ir
[۴]. بیانات مقام معظم رهبری(مد) در دیدار گردانهای نمونه عاشورا و الزهرای بسیج، مورخ ۵/۹/۱۳۸۶. khamenei.ir
[۵]. درودیان، محمد، از خرمشهر تا فاو، ص ۲۱۴.
[۶]. همان، ص ۲۰۰.
[۷]. سوره بلد، آیه ۴.
[۸]. محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الإختصاص، ص ١٣٨.
[۹]. سوره آل عمران، آیه ۱۱۱.
پاراگرافی را در حد ۲ خط به انتهای داستان طرماح اضافه کردیم