دست به قلم بودم و نوشتن حالم را خوب می کرد. شروع کردم به نوشتن حال و هوای مسجد و به اشتراک گذاشتن در صفحات مجازی. از منبرک دو دقیقه ای بین دونماز، رسیدم به نکات تفسیر قرآن بعد نماز، که گاهی راهگشای مخاطبین صفحه ای مجازی ام بود. نوشتن هایم ادامه داشت تا اینکه دیدم بقیه بچه های مسجدهم شروع به نوشتن کردند. یک نفر از تکبیرهای متفاوت بعد از نماز می نوشت یکی دیگر سعی داشت طعم شیرین افطاری های مسجد و نشستن پای صحبت مادران شهدا را در قالب کلمات بگنجاند و دیگری خود را لابه لای قفسه های کتاب مسجد گم می کرد و با صدای اللهاکبر اذان سر صف نماز پیدا می شد. جشن پتوی داماد بعد از عقد و برف شادی ای که روی سر حاج آقا خالی می شد هم نقل پست های بچه ها بود.
قانون نانوشته اس ما را به این سمت برد که پست هایمان را با هشتگ مسجدُنا منتشر کنیم. بعد از مدتی، این عنوان روی زبان بچههای مسجد افتاده بود و همه می دانستیم مسجدُنا یعنی همان “مسجد امام رضا”ی خودمان.
کتاب مسجدنا به بیان خاطرات نمازگزاران و دانشجویان مسجد امام رضا علیه السلام واقع در دانشگاه فردوسی مشهد می پردازد. از سال 1390 امام جماعت این مسجد بر عهده حجت اسلام راجی می باشد و می توان گفت از دل همین مسجد اندیشکده راهبردی سعداء به عرصه ظهور رسیده است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.