تمامي جستارها با عنوان: آیت الله بروجردی

سلیمان برجيس، يك پزشک يهودى بود كه بهايى شده بود. او در کاشان علاوه بر کار طبابت، داروخانه هم داشت و به مسلمان‏هايى كه ضد بهائیت بودند داروى اشتباهى می داد و آنان را مى‏كشت.   به وسيله اين شخص حدود صد نفر از مسلمانان در آن زمان كشته شده بودند. حقیقت كم‏كم به گوش عده‏اى از مسلمانان باغیرت و متعهد كاشان رسيد و چون چاره اى نداشتند و از طرف دولت هم نااميد بودند، تصميم به قتل او گرفتند. آن ها پى فرصت مى گشتند تا تصميم خود را عملى نمایند و هشت نفر هم پيمان شدند اين كار را به انجام رسانند، و سلیمان برجيس را به سزاى اعمالش برسانند.   بالاخره موفق شدند و به بهانه طبابت، وی را به منزلی کشانده و او را به قتل رساندند. و سپس خودشان را در اختيار مأموران انتظامى قرار دادند.   به مجرد دستگيرى آن ها و اطلاع مردم، بازار كاشان بسته شد و مردم از علماى شهر تقاضاى آزادى آن ها را نمودند. شهربانى كاشان براى رهايى از دست مردم آن هشت نفر را به تهران منتقل نمود. آيت الله بروجردى و چند تن از علمای دیگر اقداماتى را براى آزادى آن ها انجام دادند. بهائی ها وكيلى به نام دكتر عبدالله رازى داشتند. وى به دفاع از دكتر برجيس می پرداخت. چند روز جريان محاكمه طول كشيد. روزى كه بنا بود دادگاه رأى خود را صادر نمايد، ناگهان سه نفر از گروه فدائيان اسلام وارد دادگاه شدند. شهید نواب صفوی به متهمان گفت: «مطمئن باشيد تا برادران شما زنده هستند، اين دادگاه هیچ غلطى نمى‏تواند بكند». باحضور نواب صفوی جلسه دادگاه به هم ریخت و زد و خورد بین مأموران و هوادان نواب درگرفت. جستجوی مأموران برای دستگیری نواب تا بازار ادامه یافت اما موفق به دستگیری وی نشدند.   بالاخره در تاریخ 21 شهریور 1329، دادگاه با شنیدن دفاعیات وکلای طرفین، رأی به تبرئه این مسلمانان باغیرت و متعهد داد.   غيرتمندى و آسيب ها، محمود اکبری، ص121.

داستان | ازدواج شاه با دختر مسیحی

داستان های کوتاه  .  

شاه به خارج از کشور رفته بود و میخواست با یک دختر مسیحی، ازدواج کند. برای این موضوع، احتیاج به موافقت آیت الله بروجردی بود. خیلی تلاش شد که ایشان، فتوا به جواز ازدواج دائم با غیر مسلمان بدهد. آیت الله بروجردی، حتی ازدواج موقت را نیز فتوا ندادند، با اینکه حداقل ازدواج موقت با اهل کتاب، بلااشکال است. گرچه آیت الله بروجردی، چه دائم و چه موقت را، بلااشکال میدانستند. شاید این عدم فتوا به جواز ازدواج با غیر مسلمان، به این خاطر بود که در آن شرائط، این ازدواج را، بخصوص برای شاه، به صلاح مسلمین نمیدانستند. در عین حال، فتوای خود را، که جایز میدانستند، ننوشتند، بلکه نوشتند: «بین فقهای شیعه حرمت ازدواج مسلمان با زن غیرمسلمان معروف است» این بصیرتی است که یک مرجع تقلید دارد.