دختر شهید حاج مهدی زین الدین به سختی مریض بود همسر شهید زین الدین می گوید...
تاريخ انتشار مطلب
-
برچسب ها : شهید زین الدین
-
۱۳۹۷-۰۱-۲۳
داستان | مصطفی امید آینده اسلام بود
زمانی که برادرم حاج مصطفی از دنیا رفت گیج شده بودم و نمی دانستم که چطور این خبر را به پدر برسانیم.زمانی که نزد امام رسیدیم و در حین صحبت بودیم که من شروع به گریه کردم. امام موضوع را فهمیدند...
-
۱۳۹۷-۰۱-۱۹
داستان | مسئول برانکارد
یک بار از شهید کرمانی پرسیدم که در کدام قسمت جبهه کار می کنی؟ گفت: من آرپیچی زن بودم. یک روز فرمانده گفت: ما به اندازه کافی آرپیچی زن داریم. کسی نداریم که سر برانکارد را بگیرد....
برچسب ها : تواضع تواضع در سیره شهدا -
۱۳۹۷-۰۱-۰۴
مجازات نفع رساندن به دشمن
روزی نزد امام صادق(علیه السلام) بودم که یکی از شیعیان وارد شد. وی این سؤال را از محضر امام(علیه السلام) پرسید: «چهبسا میشود که مؤمنی در زندگی، دچار مضیقهی مالی است. در همین اثناء از سوی حکومت جور، دعوت به همکاری میشود، میتواند بپذیرد؟».
برچسب ها : حمایت از کالای ایرانی -
۱۳۹۶-۱۲-۱۱
داستان | اعدام میشوم ولی ذلت را نمیپذیرم
از جمله افرادی که نماد عزّت بودند شیخ فضل الله نوری بود. زمانی که میخواستند ایشان را اعدام کنند، گفتند از سفارت روسیه برای شما امان نامه آورده اند. اگر شما پرچم روسیه را بر سر در خانه خود بزنید در امان خواهید بود.
-
۱۳۹۶-۱۱-۲۰
لطیفه | شک نکن، خیلی الاغی!
شخصی متکبر که برای خود جایگاه مهمی میدید، در حرم حضرت رضا(علیه السلام) به فکر فرورفت که من در پیشگاه حضرت چه مقامی دارم. با خود گفت: اولین کلمه ای که یک نفر به من بگوید، نشاندهنده مقام من باشد. همینطور که ایستاده بود زنی از کنارش عبور کرد. او به تصور اینکه همسر خودش […]
برچسب ها : -
۱۳۹۶-۰۷-۰۹
داستان | فرزند پنج ساله ام در حوض غرق شد
یکی از شاگردان آیت الله گلپایگانی نقل می کند که: روزی آیت الله گلپایگانی دقایقی دیرتر سر کلاس آمدند. پرسیدم: آقا چرا دیر آمدید؟ فرمود: ببخشید...
برچسب ها : آیت الله گلپایگانی -
۱۳۹۶-۰۷-۰۹
داستان | بعد از دوماه بر سر مزار فرزندش رفت
شهید مهدی زندی در جبهه بود که به او خبر دادند که پسر جوانش در اثر تصادف از دنیا رفته است. گفت: انالله و انا الیه راجعون. از خدا بود و همانا به سمت خدا برمی گردد...
برچسب ها : رضا -
۱۳۹۶-۰۷-۰۹
داستان | تسلیم امر خدا هستم
روزی نزد امام صادق علیهالسلام آمدم و دیدم که ایشان خیلی ناراحت هستند و گاهی اشک می ریزد. دلیلش را پرسیدم. فرمودند: فرزندم اسماعیل حال خوبی ندارد.امام به داخل اتاق رفت و برگشت، دیدم که آثار حزن و اندوه از چهره اش رفت...
-
۱۳۹۶-۰۷-۰۹
داستان | غصه خوردن فایده ای ندارد
حاج آقا میرزا اسماعیل دولابی که از عرفای مشهور بودند. می فرمایند: یک سال مزارع من را ملخ خورد. در حالی که به مزرعه می رفتم، پیرمرد باصفایی در مسیر مرا دید و گفت...
برچسب ها : صبر