داستان | سیلی امام خمینی (رحمت الله علیه) به صورت مامور ساواک

داستان | سیلی امام خمینی (رحمت الله علیه) به صورت مامور ساواک

شخصی به آیت الله بهاءالدینی گفت امام رحمه­ الله ­علیه در جوانی هم اینطور بود؟ اینقدر شجاع بود؟ ایشان گفت: در زمان رضاشاه، که کسی جرأت حرف زدن نداشت، در مدرسه‌ی فیضیه نشسته بودیم که...

شخصی به آیت الله بهاءالدینی گفت: امام خمینی رحمت الله ­علیه در جوانی هم اینطور بود؟ اینقدر شجاع بود؟

ایشان گفت: در زمان رضاشاه، که کسی جرأت حرف زدن نداشت، در مدرسه‌ی فیضیه نشسته بودیم که یکی از مأموران شاه وارد مدرسه شد و شروع به فحّاشی و توهین به مقدسات کرد.

همه طلبه­ ها از ترس به حجره­ هایشان رفتند.

من شاهد بودم حضرت امام خمینی رحمت ­الله­ علیه که بیست و چند سال بیشتر نداشت، جلو آمد و چنان سیلی بر صورت او نواخت که عینکش چهارتکه شد.

دیدگاه خود را بیان کنید :

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*
*