خلاصه نکات فصل چهارم کتاب «فمینیسم اغوا شده» به شرح زیر میباشد:
- تمایل تعداد زیادی از زنان برای ورود به صنعت به عنوان نیروی کار، به دلیل رشد سریع بخش خدمات، باعث پایین نگه داشته شدن سطح دستمزدها شد. پس از این ورود، اتحادیههای کارگری ضعیف شدند و شرکتها توانستند در برابر فشار افزایش دستمزد مقاومت کنند و این موضوع به افزایش سود سرمایهداران منجر شد.
- خانم نانسی مکلین، مورخ آمریکایی، معتقد است که مهمترین ویژگی دهه ۱۹۷۰ برای زنان، نه ظهور فمینیسم بلکه لغو دستمزد خانواده بود، چیزی که طبقه کارگر در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم برای به دست آوردن آن مبارزه کرده بود.[۱]
- ترسا آموت، اقتصاددان و استاد دانشگاه ایلینوی آمریکا میگوید: «[در سالهای دهه ۱۹۷۰ میلادی] استخدام زنان یک از استراتژیهای اصلی شرکتها [آمریکایی] برای سودآوری بود، زیرا زنان نه تنها ارزانتر از مردان بودند، بلکه کمتر در اتحادیهها سازماندهی میشدند و تمایل بیشتری به پذیرش کار موقت و بدون مزایا داشتند… این اتفاق منجر «زنانهسازی» نیروی کار شد؛ زیرا زنان به سمت مشاغلی رفتند که قبلاً فقط در اختیار مردان بود و حتی مشاغلی که عمدتاً زنانه بودند، بیشتر شد.»[۲]
- کسب استقلال در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ بهای زیادی را به همراه داشت که شامل لغو دستمزد خانواده حداقل برای کارگران مرد با دستمزد بالا و یک دوره طولانی رکود دستمزد برای همه کارگران میشد.[۳] اگرچه مفهوم دستمزد خانواده ممکن است مردسالارانه باشد، اما یک دستمزد متعارف بود که نیاز به حمایت از «وابستگان» را مورد تأیید قرار میداد؛ اما در اقتصادی که جایگزین شد و دستمزدها در آن پایین بود، چنین مفهومی باقی نماند.
- هر چند بیش از نیمی از رشد مشاغل در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ مربوط به پستهای حرفهای، مدیریتی و فنی بود؛ اما زنان اکثریت کارگران جدید را تامین کردند و در پایینترین سطح بخش اشتغال فعالیت میکردند. آنها بیش از ۶۰ درصد از ۶۵ میلیون شغل ایجاد شده از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۹۷ را تصاحب کردند.
- [در اوایل قرن ۲۱ نیز] هنوز نیمی از زنان در مشاغل خدماتی با دستمزد کم یا مشغول فروش و کار دفتری هستند. زنان در گسترش سریع مشاغل با دستمزد کم در بخش خدمات نقش مهمی ایفا کردهاند و بخش عمدهای از کارگران با دستمزد پایین را تشکیل میدهند. بیش از ۹۰ درصد پرستاران کودکان، نظافتچیهای خصوصی خانگی و کمکهای پرستاری زن هستند. اقتصاددانان مدتهاست که تشخیص دادهاند توسعه مناطق جدید و تبدیل کارگران غیرمزدبگیر به کارگران مزدبگیر میتواند سود زیادی ایجاد کند و شرکتها را به راهاندازی کارخانههای خارج از کشور سوق دهد. از آنجایی که بازار به آشپزخانهها و اتاق خوابها رسید و بسیاری از کارهای خانه را به کار با دستمزد تبدیل کرد، بهرهوری به شدت افزایش یافت و مجموعهای جدید از درآمد ایجاد شد.[۴]
- شاید چشمگیرترین تأثیر کنشگری زنانه، ظهور شکاف طبقاتی جدی در میان زنان بوده است. پس از چهل سال از جنبش زنان، دستاوردهای برخی بخشها منجر به شکاف طبقاتی بیشتر در میان کارگران زن شده است. در سال ۲۰۰۵، تنها ۲۷ درصد از زنان ۲۵ ساله یا بالاتر دارای مدرک دانشگاهی بودند. در این در حالی است که زنان سیاه پوست در این گروه سنی، تنها ۱۹ درصد و زنان اسپانیایی این رقم تنها ۱۲ درصد دارای مدرک دانشگاهی یا بیشتر بودند. این اختلافات برای زنانی که به پستهای مدیریتی و حرفهای میرسند خود را نشان میدهد. در سال ۲۰۰۵، ۳۹ درصد از زنان سفیدپوست و ۴۵ درصد از زنان آسیایی در مشاغل مدیریتی، حرفهای و مرتبط کار میکردند، تنها ۳۰ درصد از زنان سیاه پوست و ۲۲ درصد از زنان اسپانیاییتبار این کار را انجام دادند.[۵]
[۱] MacLean 2002
[۲] Amott 1993
[۳] MacLean 2002
[۴] Thistle 2006
[۵] Luce and Brenner 2007
با سلام و احترام، از مطالب ارزنده شما بسیار استفاده نمودم، بسیار هوشنمدانه مطالب جمع آوری شده بود و از پرداختن به کلیشه ها امتناع شده بود، فقط برخی از مطالب ترجمه روانی نداشت که امیدوارم مورد بازبینی قرار گیرد.