خلاصه نکات فصل دوم کتاب «فریبهای جنسی» به شرح زیر میباشد:
- کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا، قدرت را در دست دارد، اما نه به عنوان یک زن و نه برای زنان و حقوق آنها؛ بلکه برای یک دموکراسی امپریالیستی که برابری و عدالت نژادی زنان را از بین میبرد. دموکراسی امپریالیستی از تنوع نژادی و سیال بودن جنسیتی برای پنهان کردن خود استفاده میکند و زنان و رنگینپوستان طعمه آن میشوند. دموکراسی امپریالیستی گفتمان حقوق زنان را در سیاست خارجی جاری میکند و زنان را برای اهداف امپریالیستی نظامی میکند. همچنین زنان مبارزی را هم در داخل و هم در خارج از ارتش ایجاد میکند. منظور من این نیست که هیچ چیز تغییر نکرده است یا این تغییرات مهم نیست، بلکه موضوع این است که این تغییرات آنگونه نیست که به نظر میرسد.
- ایالات متحده در سال 1987، 32 درصد از تجارت جهانی تسلیحات و در سال 1997، کنترل 43 درصد از آن را در اختیار داشت. از 140 کشوری که در سال 1995، به آنها اسلحه داد یا به آنها فروخت، 90 درصد آنها انتخابات دموکراتیک نداشتند یا به نقض حقوق بشر معروف بودند. ایالات متحده پیشرفتهترین زرادخانه را در روی زمین دارد و به همین دلیل بیشتر به سبک نظامی مدیریت میشود.
- ایالات متحده بیش از مجموع چین، روسیه، ژاپن، عراق، کره شمالی و سایر کشورهای ناتو برای ارتش خود – 329 میلیارد دلار در سال 2002 – هزینه کرده است. ایالات متحده همچنین برای زندانهای خود بسیار بیشتر از مدارس خود هزینه میکند. از سال 1990 تا 2000 تعداد زندانها 81 درصد افزایش داشته است.
- در حال حاضر تعداد زنان زندانی در کالیفرنیا از تعداد زنان زندانی در کل کشور در دهه 1970 بیشتر است. در سال 2003 حدود 2 میلیون زندانی در ایالات متحده و حدود 1.5 میلیون نفر در ارتش وجود داشتند.
- پس از سال 1989، ساختارهای مردسالاری نژادی یک بار دیگر در حال شکل گیری است، ساخت و سازهای جدید و قدیمی همسر وظیفه شناس، مادر سیاه پوست، مادر رفاه و زن حرفهای برای نظامیسازی بازسازی میشوند. زنان بیشتری به دلیل ضرورت اقتصادی مجبور به پیوستن به ارتش میشوند. حضور زنان در ارتش ممکن است ارتش را دموکراتیکتر جلوه دهند – گویی که زنان اکنون انتخابهای مشابهی با مردان دارند – در حالی که انتخابها واقعاً یکسان نیستند. بنابراین اگر «مدرن» به معنای «تغییر یافته» باشد، ممکن است حضور زنان در عرصه نظامی مدرنتر باشد، اما دموکراتیکتر یا برابرتر نیست.
- زنانی که وارد ارتش میشوند وارد یک سنگر مردانه میشوند. فرهنگ نظامی به دنبال تثبیت و تأدیب زن سرکش است. در آکادمی نیروی دریایی ایالات متحده یک مراسم شبانه برگزار میشود که در آن جدیدترین عضو آکادمی میگوید «شب بخیر جین فوندا (Jane Fonda)» و کل آکادمی پاسخ میدهد: «شب بخیر، عوضی.» خشونت خانگی در زوجهای نظامی سه تا پنج برابر بیشتر از غیرنظامیان است. مردانی که در جنگ بودهاند چهار برابر بیشتر در معرض آزار و اذیت فیزیکی قرار دارند. در سال 2002، پنج زن نظامی توسط شوهرانی که اخیراً از عراق به کشورشان بازگشته بودند به طرز وحشیانهای کشته شدند.
- ارتش آمریکا به نیروهای زن نیاز دارد. این بدان معناست که ارتش در حال زنانه شدن است و تقریباً 14 درصد از ارتش، 17 درصد از نیروی هوایی و 13 درصد از نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا اکنون زنان هستند. اما زندگی نظامی همچنان شکارچیان جنسی مردانه را پرورش میدهد. سی و هفت زن نظامی پس از بازگشت از جنگ در عراق، افغانستان و کویت، از سازمانهای غیرنظامی بحران تجاوز جنسی به دنبال مشاوره آسیب جنسی بودند. هشتاد و هشت مورد سوء رفتار جنسی توسط 60000 زن مستقر در این مناطق گزارش شده است.
- دموکراسی امپریالیستی برای زنان خیلی خوب به نظر نمیرسد؛ زیرا زنان بار دیگر مبادله خواهند شد. ایالات متحده هرگز واقعاً در کنار آزادی زنان در خارج یا در داخل این کشور نبوده است. تصور نظامی شده از حقوق زنان با آزادی زنان و دختران فاصله زیادی دارد.
- بسیار نفرت انگیز است که دولت بوش از زبان حقوق زنان برای توجیه بمبهای جنگ افغانستان به بهانه اقدامات طالبان علیه زنان و سپس دوباره برای توجیه بمبگذاری در عراق به بهانه اتاقهای شکنجه و تجاوز وحشتناک در زمان صدام حسین استفاده کرد. جای تعجب نیست که دختران گاوچران بوش – لورا، مری ماتالین و کارن هیوز – که مرتباً فمینیسم را از هر نوع که باشد رد میکنند و از آن انتقاد میکنند، مسئول بیان این توجیه حقوق زنان امپراتوری برای جنگ بودند. فمینیسم امپریالیستی از یک نظامیگری مردانه استفاده میکند. فمینیسم امپریالیستی استفاده از فریبهای جنسیتی را مبهم میکند. زنان هم قربانی و هم مجرم هستند. محدود و در عین حال آزاد؛ نه دقیقاً فرمانده و نه قربانی.
- بیشتر زنان به دلیل جهانی شدن و تجدید ساختار نیروی کار در ایالات متحده و جاهای دیگر، در ارتش هستند. جسیکا لینچ برای شغلی در والمارت درخواست داده بود و وقتی آن را دریافت نکرد، تصمیم گرفت که استخدام شود. لوری پیستوا و شوشانا جانسون که هر دو با لینچ جنگیدند، مادرانی تنها بودند که به دنبال تحصیل بودند. سه زن متهم به جنایات ابوغریب همگی از طبقه کارگر هستند. من در اینجا ضرورت میبینم نه برابری!
1 دیدگاه