در ادامه به ذکر نمونههایی از وقوع هیستری جمعی در کشورهای مختلف دنیا میپردازیم:
کوبا
سندرم هاوانا مجموعهای ادعایی از علائم پزشکی با دلایل ناشناخته است که بیشتر توسط مقامات دولتی و پرسنل نظامی ایالات متحده در خارج از کشور تجربه شده است. این علائم را اولین بار در سال ۲۰۱۶ دیپلماتهای سفارت آمریکا و کانادا در پایتخت کشور کوبا، هاوانا، گزارش کردند. در سال ۲۰۱۷ دیگر پرسنل امنیتی و نظامی آمریکا در چین، هند[۱]، اروپا و واشنگتن دیسی چنین تجربهای را گزارش کردند. دلایل مختلفی توسط نهادهای متعدد آمریکایی برای این پدیده ذکر شده است، از جمله استفاده از تسلیحات ناشناخته، سلاح مایکروویو، سلاح اولتراسوند، آفتکشها یا عوامل عفونی و… اما هیچکدام از این تئوریها بصورت علمی اثبات نشده است. نهادهای اطلاعاتی آمریکا در سالهای مختلف اعلام کردهاند که بسیار غیرمحتمل است که چنین کاری عمدا و توسط دولتی انجام شده باشد. نکته قابل توجه این است که تا قبل از بررسیهای علمی، سیا و دولت آمریکا در رسانههای مختلف این واقعه را کار سازمان اطلاعات روسیه اعلام میکردند.[۲]و[۳]و[۴] دلیل این وارد کردن اتهامات بدون سند و مدرک، صرف نظر از ماهیت و ریشه این علائم، نشاندهنده استفاده دستگاههای امنیتی و دولت آمریکا از این پدیده بود. حتی کارگروه مشورتی جیسون[۵] نیز به درخواست وزارت خارجه آمریکا وارد شد و بیان داشت که ۹۰% موارد اتفاقی اصلا مشکوک نبوده و در ۱۰% باقی مانده هم بسیار غیرمحتمل است که توسط قدرت خارجی ایجاد شده باشد. در گزارش مارس ۲۰۲۳ کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان، از ۷ سازمان مربوطه دولت آمریکا، ۵ سازمان احتمال دخالت قدرت خارجی را کاملاً رد کردند، سیا نیز دخالت خارجی را بسیار غیرمحتمل خواند[۶]و[۷] و آن سازمان دیگر نتوانست چیزی پیدا کند. پولیتیکو این گزارش کمیته را در این عبارت خلاصه میکند: «این یافته یک روایت چند ساله که بیش از هزار گزارش از کارمندان دولت آن را پشتیبانی میکند، مبنی بر اینکه یک دشمن خارجی از امواج انرژی الکترومغناطیسی پالسی برای بیمار کردن آمریکاییها استفاده کرده است، تضعیف میکند.»[۸] شواهد و باطل شدن این نظریه مبنی بر اینکه روسیه پشت این اتفاقات است، نشان میدهد که آمریکا از این ابزار و دروغ رسانهای برای تحت فشار قراردادن کوبا، روسیه و دیگر کشورها استفاده کرده است.
توماس مرتون، روانشناس آمریکایی میگوید: «پیشگویی خودتحققبخش، در آغاز، تعریفی نادرست از موقعیت است که رفتار جدیدی را برمیانگیزد که تصور نادرست اولیه را به حقیقت می پیونداند.»
موارد متعددی وجود دارد که انسانها دلیل ظهور علائم مرموز مشابه به علائم هاوانا را در ابتدا به گردن دولتی خارجی انداختهاند، که اتفاقا پس از بررسی دقیق مشخص شده است که این وقایع ذاتاً روانزاد[۹] بودهاند. در این بخش، نمونههایی از شیوعهایی را ارائه میکنیم که ظاهراً توسط یک قدرت خارجی متخاصم، که تنشهای سیاسی طولانیمدتی با آنها وجود داشته، به راه انداخته شده است. مانند واقعه کوبا، هر یک از موارد تحت بررسی قرار گرفتهی ما، در میان شایعات و تبلیغات رسانهای اتفاق افتاد که به آن حملات خیالی اعتبار بیشتری بخشید. بسیاری از این حوادث شامل علائم عصبی بودند. شایان ذکر است که شکایات بهداشتی[۱۰] در کوبا نه به طور ناگهانی، بلکه تدریجاً و طی ماهها ظاهر شد. این موارد در میان افرادی بوجود آمد که میدانستند در هر دقیقه از شبانه روز تحت نظر هستند. این افراد در یک کشور خارجی متخاصم بودند و استرس آنان ناشی از نظارت دائمی بیامان بود.
فلسطین
کرانه باختری[۱۱] قطعهای از زمین است که اسرائیل را از اردن جدا میکند. کرانه باختری یکی از مورد مناقشهترین مناطق جهان است. این منطقه پس از جنگ ژوئن ۱۹۶۷ اعراب و اسرائیل به تصرف اسرائیل در آمد تا منطقه حائلی[۱۲] بین این دو کشور ایجاد شود. قبل از آن زمان، این منطقه تحت نظارت اردن بود. از زمان جنگ بسیاری از فلسطینیهایی که در آنجا زندگی میکنند، از آن به عنوان سرزمین اشغالی یاد میکنند. این موضوع برای بسیاری از فلسطینیها که معتقدند سرزمین آنها به ناحق از آنها گرفته شده، یک موضوع احساسی است. کرانه باختری همچنین در طول سالیان گذشته محل اعتراضات و احساسات شدید ضد اسرائیلی بوده است. در همین فضای متشنج از سوءظن و بیاعتمادی بود که در صبح روز ۲۱ مارس ۱۹۸۳ بیماری عجیبی در یک مدرسه دخترانه در شهر عرّابه، در کرانه باختری، به وجود آمد. یک دانش آموز ۱۷ ساله دچارِ سرگیجه، سردرد، تاری دید و مشکلات تنفسی شد.[۱۳] حدود یک ساعت بعد، ۱۰ نفر از همکلاسیهای او پس از شکایت از بوی بدی که شبیه تخم مرغ فاسد بود، با علائم مشابهی مواجه شدند. در عرض چند ساعت، ۱۵ دختر دیگر بیمار شدند و تا پایان روز بعد، ۶۱ دختر دانشآموز و ۵ بزرگسال به سرعت به بیمارستانهای اطراف منتقل شدند و بسیاری از آنها بیهوش شده بودند. روز بعد، روزنامه اسرائیلی یدیوت آبرونوت[۱۴] در گزارشی از شیوع این بیماری خبر داد و مدعی شد که این دختران از کوری، سردرد، درد شکم و همچنین سیانوز رنج میبرند و دست و پاهای آنها به دلیل کمبود اکسیژن به رنگ مایل به آبی تغییر پیدا کرده است[۱۵]. این گزارش هشدار دهنده، پر شور و شامل چندین ادعای نادرست بود. روزنامهنگاری که داستان را نوشته است، این رویدادها را به شکل ملودراماتیک[۱۶] توصیف کرده و گاز سمی را علت آن عنوان کرده است. حتی گفته شد دو دختر به «نابینایی کامل» دچار شده و مشکلات تنفسی آنها آنقدر شدید بود که باید به یک بیمارستان اسرائیلی در افولا[۱۷] منتقل میشدند؛ در واقع، آنها تاری دید و تنفس بیش از حد را تجربه می کردند. ادعاهای سیانوز هرگز تأیید نشد و هیچ مدرکی دال بر حمله وجود نداشت. پیدایش گزارش، در پس زمینهای از سوءظن و خصومت دیرینه بین اسرائیلیها و فلسطینیها در کرانه باختری، جرقهای را برای مجموعهای از وقایع تنشزا در پی داشت. قبل از پایان یافتن این اپیزود طی ۲ هفته بعد، نزدیک به هزار دانش آموز دختر عمدتاً عرب تسلیم بیماری شدند.
در ۲۶ مارس، ۲۴۶ دختر و کارمند در شش مدرسه شهر جنین[۱۸] و دو روستای مجاور، علائم مشابهی با علائم «حمله عرّابه» را تجربه کردند. به همین مناسبت، یکی دیگر از روزنامههای اسرائیلی، معاریو[۱۹]، مطلبی با عنوان «مسمومیت مرموز ادامه دارد: ۵۶ دختر دبیرستانی در جنین مسموم شدند[۲۰]» منتشر کرد.[۲۱] در این مطلب آمده است که ۲۹ دختر از دبیرستان جنین هنگام صبح و ۲۷ دختر دیگر در طول روز با سرگیجه، مشکل تنفسی و سیانوز در بیمارستان بستری شدند. گفته میشود که منبع «مسمومیت» ناشناخته است. در بحبوحه این بحران فزاینده، از روانپزشک اسرائیلی دکتر آلبرت حفز[۲۲] خواسته شد تا در این مورد تحقیق کند. او هنگام ورود به بیمارستان جنین، یک مجموعهای کوچک صد تخته، صحنه آشفته را گزارش کرد: «یک سالن پذیرایی نسبتاً بزرگ برای پذیرش اضطراری در طول بحران، درحالی که پلیس محلی از ورودی سالن محافظت میکرد.» دکتر حفز در بدو ورود افراد زیادی را مشاهده کرد که به پرسنل بیمارستان تعلق نداشتند، از جمله خبرنگاران روزنامههای خارجی که مشغول مصاحبه با کارکنان و بیماران بودند. «وضعیت در این اورژانس بداهه زمانی که یک دختر نوجوان عرب روی برانکارد به همراه مادرش به بیمارستان آورده شد، ناگهان دراماتیک شد. او بلافاصله توسط گروهی از کارکنان پزشکی و پیراپزشکی محاصره شد و مادر را کنار زدند. یک ماسک اکسیژن به زور روی صورت دختر گذاشته شد و تقریباً همزمان تزریق عضلانی نیز انجام شد. مادر که ظاهراً مرعوب و درمانده شده بود، از دخترش فاصله گرفت.»[۲۳]
مادر گزارش داد که دخترش خوب بوده و تمام صبح در حیاط بازی میکرد، اما از عصر دچار سردرد و معده درد شد. سپس مادر به دلیل شایعه حملات سمی در جنین، او را به سرعت به بیمارستان منتقل کرد. دکتر حفز فکر میکرد که دختر احتمالاً دچار نوعی عفونت شده باشد، اما معاینه او قابل توجه نبود. فرآیند معاینه دختر توسط حفز، با ورود آشفتهوارانه همراهان یک بیمار دیگر متوقف شد. بیمار جدید یک دختر ۱۸ ساله بود. بیمار جدید یک دختر ۱۸ ساله بسیار هیجان زده بود و سعی داشت خود را از روی برانکارد، در حالی که همراهان او میخواستند او را نگه دارند، به پایین پرت کند. مانند بیمار قبلی، ماسک اکسیژن و تزریق عضلانی بلافاصله استفاده شد. دختری که فریاد میزد، همراه با جمعیت هیجان زده، و به علاوه اولین بیمار و مادر درماندهاش، با یکدیگر فضایی از سردرگمی کامل را ایجاد کردند[۲۴]. دکتر حفز کارکنان را متقاعد کرد که دختر آشفته را در اتاقی جداگانه قرار دهند تا دور از جمعیت معاینه شود. هنگامی که دخترک در یک محیط آرام قرار گرفت شروع به همکاری کرد و حفز توانست معاینه خود را کامل کند. دکتر هیچ ناهنجاری عصبیای را پیدا نکرد. این دختر با وجود اینکه ادعا میکرد فلج است توانست مسافت کوتاهی را راه برود. علیرغم تلاش او برای متقاعد کردن پزشکان حاضرِ دیگر مبنی بر اهمیت نگهداری دخترک در اتاقی جداگانه، حفز بعداً او را در اتاقی با سه دختر دیگر پیدا کرد و همه آنها علائم مشابهی را گزارش کردند. در غروب ۲۷ مارس، ۶۴ جوان دیگر که در یکی از محلههای شرقی جنین زندگی میکردند، با علائمی مشابه با سایر «حملات» در بیمارستان بستری شدند؛ این بار پس از دیدن یا شنیدن گزارشهایی مبنی بر اینکه دود غلیظی از یک خودروی با سرعت بالا، بیرون میآید. مقالهای که در روزنامه هاآرتز در ۲۸ مارس منتشر شد، بیان کرد که نتایج آزمایشگاهی اولیه تأیید میکند که دانش آموزان جنین توسط گاز عصبی مسموم شدهاند. گمانهزنیهایی مبنی بر اینکه پردههای کلاس آغشته به سم بودهاند وجود داشت، اما هیچ مدرکی ارائه نشد. آنها گزارش کردند که ارتش اسرائیل حدس میزند که فردی در تلاش است تا مردم فلسطین را در تظاهرات آتی علیه اشغالگری اسرائیل تحریک کند. افراطگرایان فلسطینی در تحریک عواطف و خشونتها سابقهدار بودند. شهروندان برجسته عرابه و جنین از دبیر کل سازمان ملل درخواست کمک کردند. سومین و آخرین موج «حملات» بزرگترین موج بود که مردم مناطق تولکرم و الخلیل را تحت تأثیر قرار داد و در اطراف مدرسه دخترانه در یتاح متمرکز شد. علائم مشابه دورههای قبلی به سرعت گسترش مییابد، به طوری که ۹۰٪ از دانشآموزان در عرض ۲ ساعت دچار علائم میشوند. حتی چهار سرباز اسرائیلی نیز در منطقه مریض شدند. شیوع این بیماری به نام «اپیدمی آرجنیاتا[۲۵]»، یعنی ترکیب اسم سه منطقه عرابه، جنین و یاتا[۲۶] شناخته میشود.[۲۷]
یک اپیدمیولوژیست به نام باروخ مودان[۲۸] و تیمش به این نتیجه رسیدند که این یک «پدیده جمی»[۲۹] است؛ عنوانی با بار احساسی کمتر برایِ «هیستری جمعی»[۳۰]. آنها به این نتیجه رسیدند که مرحله اولیه واقعه مدرسه عرابه بوسیله بوی نامطبوع، سولفید هیدروژن، از یک دستشویی واقع در گوشه جنوب شرقی حیاط مدرسه شروع شد. دخترانی که در کلاسهای نزدیک به دستشویی بودند، نسبت به دخترانی که در کلاسهای دورتر بودند، علائم بسیار بیشتری داشتند. در طول تعطیلات، شایعاتی توسط دوستان دختران مبتلا شده منتشر شد که منتج به «فرآیند مسری شدید[۳۱]» با موارد اضافی بسیار شد. تحت تاثیر گزارش رسانهها و شایعات محلی مرحله دوم این فرایند در جنین و روستاهای همجوار، با یک رویداد مهم خاص یعنی خودروی در حال عبور با لوله اگزوز خراب، آغاز شد. آنها دریافتند که مرحله سوم عمدتاً توسط شایعات، رسانهها و فشار محلی آغاز شده است. عوامل اجتماعی و سیاسی نقش مهمی در انتشار اپیدمی کرانه باختری ایفا کردند. اعتقاد بر این بود که عامل مشکوک، یعنی سم مرموز، ترسهای اجتماعی-سیاسی را در جامعه بازتاب داد. تیمی از محققان مرکز کنترل بیماری آمریکا (CDC) و موسسه ملی ایمنی و بهداشت شغلی [۳۲](NIOSH) به سرپرستی پزشکان فیلیپ لاندریگان و بس میلر[۳۳] پس از یک تحقیق گسترده که شامل نمونهبرداری از خاک، آب و هوا بود – که همه آنها منفی بودند، اعلام کردند که اپیدمی ناشی از ترس و تحریک جمعی است.
مصر
مورد دیگر مربوط به موضوع مسمومیت عمدی دختران دانشآموز مسلمان در مصر بود. در آوریل ۱۹۹۳، پس از آن که یک دختر نوجوان در روستایی در شمال قاهره هنگام مطالعه در مقابل کلاس خود بیهوش شد، به وقوع پیوست. این حادثه باعث شد تا چند تن از همکلاسیهای او از این روند پیروی کنند. گزارشهای رسانهها درباره این حادثه موجی از غشها را در چند روز آینده در تعدادی از شهرکها و شهرها در سراسر کشور برانگیخت و دولت مصر را بر آن داشت تا وضعیت اضطراری اعلام کند. حداقل ۱۵۰۰ دختر ۹ تا ۱۶ ساله تحت تأثیر علائمی مانند حالت تهوع بودند که منجر به تعطیلی ۳۲ مدرسه شد. در یکی از این حوادث که در ایستگاه قطار در دامنهور اتفاق افتاد، شایعهای منتشر شد مبنی بر اینکه یکی از دختران غش کرده است. در پاسخ، ۱۵۰ دختر دیگر بیهوش شدند.
ترس دیگری در ژوئیه ۱۹۹۶ در مصر، در میان شایعاتی مبنی بر عیاشی دانشجویان در دانشگاهی در شمال شهر منصوره، رخ داد. این ترس توسط فتحی منصور نماینده پارلمان که ادعا میکرد اسرائیل مامورانی را برای فروش آدامسهای آلوده به مصر فرستاده تا میل جنسی دختران جوان مسلمان را افزایش دهد، ایجاد شد. او ادعا کرد که حداقل ۱۵ مورد را میداند که زنان پس از جویدن آدامس به مردان حمله کرده بودند[۳۴]. وضعیت با اعترافات چند دختر بدتر شد که به خبرنگاران گفتند اخیراً پس از جویدن آدامس دست به فعالیت جنسی زدهاند. به زودی مساجد هشدارهایی درباره جویدن آدامس پخش کردند. یکی از دانشجویان گفت که آنها نسبت به این ادعاها شک داشتند، اما پس از شنیدن شایعاتی مبنی بر اینکه یک دختر با هفت پسر در محوطه دانشگاه و دیگری با چند مرد در یک ماشین رابطه جنسی داشته است، تحت تاثیر قرار گرفتند[۳۵]. هیچ مدرکی از آدامس آلوده یافت نشد. روزنامههای مصری به تشویشهایی، مانند روزنامه الاحرار، دامن زدند؛ مبنی بر اینکه این آدامس توسط یک شیمیدان روسی برای سرویس مخفی اسرائیل طراحی شده است تا پس از سه بار استفاده، جونده را عقیم کند، و سپس آنها انگشت اتهام را به سمت سرویس مخفی اسرائیل گرفتند[۳۶]. هدف از این طرح اسرائیل کاهش زاد و ولد در کشورهای عربی جهت متعادل کردن وضعیت جمعیتی در این منطقه است. منصور نیز این ادعا را تکرار کرد که «جوانان ما امید ما به آینده هستند.» [۳۷]
یکی دیگر از ترسهای آدامسی در سال ۱۹۹۷ اتفاق افتاد، در میان شایعاتی مبنی بر اینکه آدامسهایی با طعم توت فرنگی با هورمون های جنسی آغشته شدهاند که گفته میشد آنها را «برای رابطه جنسی دیوانه میکند»، که در نهایت منجر به عقیم شدن میشود. بار دیگر گفته شد که این توطئه اسرائیل بوده است. نشریه تایمز اسرائیل هم با این ادعا که اخیراً ۲۰۰ تُن آدامس تقویتکننده جنسی توسط نیروهای فلسطینی مصادره شده و این آدامس توسط مأموران اسرائیلی فروخته شده است تا زنان فلسطینی فاحشه شده و به راحتی به عنوان جاسوس به خدمت گرفته شوند[۳۸]. این موضوع وضعیت را بدتر و ترس را عمومیتر کرد.[۳۹]
گرجستان
در شب ۹ آوریل ۱۹۸۹، در طی یک دوره تحولات سیاسی در ایالت جورجیا شوروی سابق، حدود ۱۰۰۰۰ نفر در یک تظاهرات ضد شوروی در پایتخت تفلیس شرکت کردند. در طول این مراسم، نیروهای شوروی با پرتاب گاز اشک آور و سایر مواد تحریک کننده شیمیایی تجمع را متفرق کردند. در نتیجه، حدود ۴۰۰۰ شرکتکننده به دنبال کمک پزشکی در بیمارستانهای مجاور بودند که از این تعداد ۵۴۳ بیمار بستری شدند. حداقل ۲۰ مورد مرگ ثبت شد. در حالی که دو ماده شیمیایی مورد استفاده شناسایی شدند، ماهیت عامل سوم مرموز تا زمانی که تحقیقات توسط دکتر بری روماک، از مرکز پزشکی دانشگاه کلرادو که مدت کوتاهی پس از حمله از کشور بازدید کرد، همچنان یک راز باقی ماند. پس از تجزیه و تحلیل محتویات یک قوطی کشف شده در صحنه، او توانست ماده سوم را کلروپیکرین تشخیص دهد. کلروپیکرین یک حشرهکش قوی که در طول جنگ جهانی اول به عنوان یک سلاح شیمیایی مورد استفاده قرار گرفت و میتواند بر روی ریهها، چشمها، پوست، بینی و بینی تاثیر بگذارد[۴۰]. پس از آن حادثه، حدود ۴۰۰ کودک از مدارس در گرجستان با علائم تقریباً مشابه به چندین بیمارستان، منتقل شده بودند. علائم شامل بثورات پوستی، سوزش چشم، خشکی گلو و درد شکم بود. تقریباً همه بیماران دختر نوجوان بودند. روانپزشک روث بارون از دانشکده پزشکی هاروارد توانست تعدادی از دانشجویان مبتلا را معاینه کند. او و گروهی از پزشکان فرانسوی حدود ۴۰ بیمار را در یک بیمارستان اطفال محلی معاینه کردند و به این نتیجه رسیدند که دختران از هیستری جمعی رنج میبرند[۴۱]. او معتقد بود که محتملترین علت تشدیدکننده «این واقعیت بود که دوره چهل روز عزاداری تظاهرکنندگان کشته شده در گرجستان به پایان میرسید، تظاهرات مجدد اجازه داده میشد، بسیاری از کسانی که در بیمارستان بستری شدند، خواهر و برادر یا دوستان خود را در ۹ آوریل مجروح کردند. تحمل آن بسیار سخت بود.».[۴۲] در راستای تلاشی برای تسکین اعصاب والدین پریشان و بی احساس به نظر نرسیدن وضعیت اسفبار دختران، آنها اعلام کردند که دانش آموزان «سندرم واکنش فاجعه آمیز[۴۳]» را نشان میدهند و به زودی بهبود مییابند.
روسیه
در دسامبر ۲۰۰۵، گزارشهایی مبنی بر مسمومیتهای جمعی در مدارس منطقه شلکوفسک در جمهوری چچن روسیه منتشر شد که به ماموران روسی نسبت داده شد. علائم شامل تشنج، غش، سردرد، مشکل تنفسی و بیحسی بود. شکایات به سرعت به مدارس روستاهای مجاور سرایت کرد. در نهایت نزدیک به ۱۰۰ دختر نوجوان مورد حمله قرار گرفتند. هنگامی که پرسنل بهداشتی دولت روسیه شیوع این بیماری را بررسی کردند و تشخیص خود را مبنی بر اینکه این یک بیماری روانی انبوه است، با مخالفت شدید ساکنان محلی و اعضای جامعه پزشکی مواجه شدند. واها احسلایف، یکی از پزشکانی که اولین موارد را معالجه کرد و آنها را «مسمومیت با علت ناشناخته» تشخیص داد، به این ارزیابی ناباور بود و معتقد بود که این یک پوشش دولتی بوده است. او گفت: «من معتقدم که یک عامل سمی در مدارس قربانیان وجود دارد، اما شرایط سیاسی به گونهای است که باید آن را انکار کرد. ما نمیدانیم عامل چه بوده است. ما منابع لازم برای کشف این موضوع را نداریم.»[۴۴] با این حال، کمیسیونی که وظیفه بررسی شیوع این بیماری را داشت، که توسط مقامات دولتی در مسکو و گروزنی سازماندهی شده بود، گفت که هیچ مدرکی دال بر مسموم شدن دانش آموزان پیدا نکرده است، و اینکه محوطه مدرسه امن بوده است، و به این نتیجه رسید که شیوع هیستری جمعی در منطقه شلکوفسک مربوط به وضعیت اضطراری طولانی مدت در جمهوری چچن بوده است. [۴۵]
در پی مخالفت شدید با تشخیص هیستری جمعی توسط والدین و متخصصان بهداشت در چچن، علائم در بسیاری از قربانیان برای ماهها باقی ماند. در آن زمان بود که خپتا آخمدووا، روانشناس چچنی، متقاعد شد که تشخیص هیستری جمعی درست است، لذا شروع به تنظیم برنامهای با هدف اطمینان دادن به قربانیان مبنی بر اینکه استرس علت اصلی این وقایع است، مبادرت ورزید. تا اکتبر ۲۰۰۶، همه آنها از بیمارستان مرخص شدند و بیشتر آنها به مدرسه بازگشتند[۴۶]. لورا اسپینی، روزنامهنگار بریتانیایی که در مورد این واقعه تحقیق کرد، به نقش حیاتی باور در بهبودی و اهمیت اطمینان مثبت اشاره کرد. «در شلکوفسک، معلمان، والدین و پزشکان همچنان حکم هیستری جمعی روسیه را رد میکنند، حتی اگر درمان روانی تنها چیزی است که به فرزندان آنها کمک کند. برای شفای کسانی که مریض هستند چه چیزی لازم است؟ شاید تصدیق اطرافیانشان که تنها چیزی که آنها را مسموم می کند اضطراب خودشان است».[۴۷] قابل توجه است که مسمومیتها در بحبوحه اختلافات سیاسی طولانی مدت بین روسیه و چچن رخ داد که در اوایل دهه ۱۹۹۰ و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق آشکار شد. از این زمان، جداییطلبان یک کارزار ایدئولوژیک را برای ایجاد یک دولت اسلامی مستقل به راه انداختهاند. کمپینی که دولت روسیه را شیطانی جلوه داده و باعث بی اعتمادی به کرملین شده است.
کوزوو
در مارس ۱۹۹۰، گزارشهای خبری نگرانکننده در مورد مسمومیت گسترده هزاران جوان در استان صربستان کوزوو پخش شد. در آن زمان، این منطقه کانون تنشهای قومی بین صربها و آلبانیاییها بود. اختلافات بین دو گروه رقیب به قدری عمیق بود که کلاسها در مدارس ابتدایی و دبیرستان حتی بر اساس خطوط قومی از هم جدا میشدند[۴۸]. اولین تلفات در ۱۴ مارس گزارش شد، سپس به سرعت گسترش یافت. تا ۲۳ مارس، گزارش شد که ۴۱۷ نفر، عمدتا دانشآموزان شهر کوچک بسیانا، به دلیل مسمومیت تحت مراقبتهای پزشکی قرار گرفتند. طی چند روز بعد، صدها نفر دیگر مورد حمله قرار گرفتند. مقامات همچنین به یک نکته عجیب نیز اشاره کردند: تقریباً همه کسانی که مبتلا به سردرد، سرگیجه، گلودرد، غش کردن و استفراغ بودند، آلبانیایی نژاد بودند. علائم دیگر شامل درد قفسه سینه، گرفتگی عضلات، احساس سوزش، تنفس بیش از حد و خشکی دهان بود[۴۹]. در روزها و هفته های بعدی، بسیاری از گزارشهای خبری احتمال استفاده از نوروتوکسین را منتشر کردند. مضمون برخی از این داستانها علیه مقامات یوگسلاوی بود. به عنوان مثال، بلافاصله پس از شروع این واقعه، بزرگترین روزنامه در تیرانا، پایتخت آلبانی، خبری را منتشر کرد و مقامات یوگسلاوی را به دلیل سازماندهی مسمومیت مقصر دانست. در بخشی از آن آمده بود: «به نظر می رسد سلاحهای گرم علیه مردم کوزوو از سال ۱۹۸۱ استفاده شده است، به اندازه کافی موثر نبوده است. بنابراین، یک سلاح مؤثرتر جدید اختراع شده است که از نظر روانی بیشتر هدایت می شود: یک مسمومیت… صرب ها کسانی بودند که خواهان جداسازی در مدارس و خوابگاه ها بودند… مسمومیت هایی مانند یوگسلاوی حتی در حلبیآباد/حاشیههایشهرهای آفریقای جنوبی شنیده نشده است[۵۰].» تا اواسط آوریل، بیش از ۴۰۰۰ آلبانیایی مبتلا شدند.
سه گروه جداگانه از محققین تجزیه و تحلیل خود را از این واقعه منتشر کردند. هر کدام به این نتیجه رسیدند که این واقعه ناشی از بیماری روانزاد جمعی است[۵۱]. در میان آنها دکتر زوران رادووانوویچ[۵۲] اپیدمیولوژیست کویتی بود که یافتههای خود را در مجله اروپایی اپیدمیولوژی منتشر کرد. در پی آزمایشهای که برای وجود سموم یا یک علت ارگانیک انجام شد و منفی بود، او به برخی از نشانههای کلیدی هیستری جمعی اشاره کرد: شروع سریع و بهبودی در اکثر قربانیان که اکثراً دختران نوجوانی بودند که علائم اضطراب مانند تهویه هوا را نشان میدادند. یک نشانه مشخص از ماهیت روانزاد شیوع این بیماری وجود داشت: الگوی گسترش تنها به عنوان یک گروه قومی آسیب دیده، بود. رادووانوویچ مینویسد: «هیچ دانش آموز یا بزرگسال غیرآلبانیایی تحت تأثیر قرار نگرفت. به نظر میرسد که این ویژگی همهگیری غیرقابل انکار باشد، زیرا نه یک پزشک و نه یک فرد عادی، از جمله روزنامهنگارانی که در جستجوی موارد استثنایی هستند، هرگز آن را به چالش نکشیدهاند[۵۳].» او شیوع این بیماری را در تلاقی رویدادها دنبال کرد: «وجود شایعات مسمومسازی، تنشهای قومیتی، سوء ظن و بیاعتمادی، وجود بوها و مواد ناآشنا، و داستانهای رسانهای که شبهات مسمومسازی را دامن میزد. افزایش تصادفی تعداد عفونتهای تنفسی در طول دوره، اضطراب را بیشتر برانگیخت.»[۵۴]
در اوایل شیوع بیماری، شایعهای در جامعه آلبانیایی پخش شد مبنی بر اینکه صربها یک ماده شیمیایی ناشناخته را به کلاسهای درس دانشآموزان آسیب دیده پاشیده اند. برخی از مقامات دولتی صربستان با جعلی خواندن این علائم خصومت و خشم مردم را بیشتر کردند[۵۵]. تنشهای قبلی به حدی زیاد بود که در سال گذشته، زمانی که واکسن فلج اطفال در بین آلبانیاییها تجویز میشد، پس از شایعاتی مبنی بر استفاده از واکسن فلج اطفال توسط مقامات صرب جهت عقیم کردن مخفیانه فرزندانشان، وحشت جمعی ایجاد شد. بسیاری از مردم از محلهای واکسیناسیون فرار کردند. برخی از پنجرههای دو طبقه بیرون پریدند![۵۶]
در سپتامبر و اکتبر ۱۹۹۷، بروز سردرد، مشکلات تنفسی، گرفتگی معده و حملات اضطرابی حدود ۱۰۰۰ دانش آموز آلبانیایی را در شهر مقدونیه تتوو[۵۷]، در حدود ۱۴۰ کیلومتری جنوب کوزوو، تحت تاثیر قرار داد. در میان تداوم درگیریهای قومی، آنهایی که حالشان خوب نبود، همسایگان خود را به خاطر مسموم کردن آنها سرزنش کردند. تحقیقات بعدی توسط سازمان بهداشت جهانی وجود یک عامل عفونی یا سم را رد کرد. رئیس تیم تحقیق، ژوزسانا جاکاب[۵۸] گفت که بوی بدی درست قبل از وحشت ایجاد شد، پس از آن چند مورد واقعی از مسمومیت غذایی یا آنفولانزا، پایه و اساس تحریک جمعی را، که قرار بود دنبال شود، ایجاد کرد[۵۹]. این واقعه در میان پسزمینهای از درگیریهای قومی دیرینه آلبانیایی- مقدونی رخ داد[۶۰]. مانند وقایع کوزوو در سال ۱۹۹۰، الگوی مشابهی پیدا شد زیرا سازمان بهداشت جهانی دریافت که این بیماری فقط دانشآموزان آلبانیایی قومی را در مدارس خاص تحت تاثیر قرار میدهد. پاسخ کوتاه مدتتر به ترس از حمله یک بازیگر خارجی متخاصم در طول جنگ خلیج فارس صورت گرفت. در آن زمان، ترس شدیدی در اسرائیل وجود داشت که صدام حسین موشکهای اسکاد حاوی گاز سمی را به سمت اسرائیل شلیک کند. موشکها در نهایت شلیک شدند درحالی که هیچ کلاهک شیمیایی نداشتند. اما با وجود این، پس از اولین حمله، حدود ۴۰ درصد از غیرنظامیان در مجاورت آن مشکلات تنفسی نشان دادند.[۶۱]
افغانستان
در طول یک دهه گذشته، دهها حمله گزارش شده است که شامل مسمومیت جمعی دختران دانشآموز افغان توسط دولت طالبان در تبعید، که بخشهایی از کشور جنگزده را کنترل میکند، گزارش شده است. به عنوان مثال، در ماه می ۲۰۱۸، خبرگزاری چینی شین هوا گزارش داد که ۴۵ دانش آموز دختر افغان در پی یک حمله مشکوک با گاز در روز پنجشنبه در استان شمالی تخار مسموم شدند[۶۲]. این گزارشهای مسمومیت از اوایل سال ۲۰۰۹ آغاز شد، همان سالی که مجله استیتزمَن با سرخط خبری منتشر کرد: «دختران دانش آموز افغان در «حمله گازی طالبان» مورد هدف قرار گرفتند[۶۳].» سال بعد، اینترنشنال هرالد تریبیون اعلام کرد: «گاز سمی دختران افغان را بیمار کرد[۶۴].» در سال ۲۰۱۵، نیویورک دیلی نیوز این داستان را منتشر کرد: «بیش از ۱۰۰ دانش آموز افغان، معلمان در حمله مشکوک طالبان مسموم شدند[۶۵].» در سال ۲۰۱۷، جیسون هانا، خبرنگار سیانان، خیلی جدی و واقعی اظهار داشت که «در دو دهه گذشته تعداد زیادی دختر دانشآموز در افغانستان مورد حمله قرار گرفتهاند، تا حدی برای منصرف کردن آنها و دیگران از رفتن به مدرسه. صدها نفر در طول سالها در بیمارستان بستری شدهاند، برای مثال، زیرا از حملات مسمومیت به مدارس آنها…».[۶۶] اما با نگاهی دقیقتر به این گزارشها متوجه چیز عجیبی خواهید شد: حتی یک دختر دانش آموز فوت نکرده، و هیچ یک حتی یک آسیب جدی ندیدهاند. پس از هر حادثه، کسانی که به بیمارستان های محلی منتقل میشدند، به سرعت بهبود مییابند و مرخص میشدند. علائم شامل سردرد، سرگیجه، غش، حالت تهوع، استفراغ و ضعف عمومی بود.
این الگوی غیرمعمول در سال ۲۰۱۲ زمانی که سازمان بهداشت جهانی (WHO) نتایج یک مطالعه را در مورد حملاتی که بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ انجام میشد منتشر کرد، شناسایی شد. علت «بیماری روانی جمعی[۶۷]» بود. در حالی که بسیاری از افغانها نیروهای طالبان را که به شدت مخالف حضور دختران در مدرسه هستند، مقصر میدانند، سخنگویان طالبان همواره دخالت خود را رد کردهاند. بیشتر وقایع بوسیله بوی ناآشنا که به یک حمله تروریستی شیمیایی یا بیولوژیکی نسبت داده میشد، ایجاد میشد، اگرچه در برخی موارد شایعات مربوط به یک منبع آب مسموم بود[۶۸]. در حالی که سازمان بهداشت جهانی خلاصه یک صفحهای از یافته های خود را منتشر کرده است، اما گزارش کامل هرگز منتشر نشده است. یکی از نمایندگان سازمان بهداشت جهانی که با این مطالعه آشناست میگوید بر اساس نمونههای خون، ادرار و آب، هیچ شواهد قطعی دال بر مسمومیت عمدی وجود ندارد. در سال ۲۰۱۳، ماتیو آیکینز، روزنامهنگار افغان، وجود دو مطالعه دیگر در مورد «مسمومیتهای جمعی» را که توسط سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و سازمان ملل انجام شده بود، کشف کرد. هر دو به نتیجهای مشابه با مطالعه WHO رسیدند: «مسمومیتهای» دختر مدرسهای هیستری جمعی بود.[۶۹]
جستجو در دکه روزنامه ProQuest که شامل متن بیش از ۱۳۰۰ روزنامه، وب سایت خبری و وبلاگ از سراسر جهان است، نتوانست یک مورد تایید شده مسمومیت جمعی در یک مدرسه افغانستان را شناسایی کند[۷۰]. اولین رویداد شناخته شده در سال ۲۰۰۴ پس از مریض شدن سه دختر در ولایت خوست رخ داد[۷۱]. سخنگوی طالبان هرگونه مسئولیت توسط طالبان را رد کرد[۷۲]. از آن زمان تاکنون، در بسیاری از مواقع، مقامات طالبان شدیداً هرگونه دخالت را رد کردهاند[۷۳] و تأکید کرده اند که چنین اقداماتی غیراسلامی و مغایر با قوانین شرع است[۷۴]. یک جنبه نگرانکننده این حملات این است که در یک دهه گذشته، بسیاری از افراد بیگناه دستگیر و به مسمومیتها متهم شدهاند و روزنامههای افغانستان خواستار مجازاتهای سخت برای عاملان آن شدهاند[۷۵]. در جولای ۲۰۱۲، آژانس امنیت ملی افغانستان اعترافات ویدئویی چند مظنون از جمله دو دانش آموز ۱۷ ساله را منتشر کرد[۷۶]. در پاسخ، واحد حقوق بشر سازمان ملل متحد به اعتبار آنها اعتراض کرد[۷۷]. بین ماه اوت تا سپتامبر ۲۰۱۵، چندین مورد مسمومیت جمعی در مدارس دخترانه در ولایت هرات گزارش شد که شامل هوا یا آب مسموم بود[۷۸]. این رویدادها به مرکز استان هرات محدود شد. سه تحقیق جداگانه درباره «حملات» هرات توسط وزارت آموزش و پرورش افغانستان و مأموریت کمک بینالمللی (IAM)، به این نتیجه رسیدند که بیماری روانزاد علت آن بوده است. [۷۹]
[۱] “Explained: CIA officer on India trip reports Havana Syndrome; what is known about its symptoms and causes so far”. September 24, 2021. Archived
[۲] Greg Myre, CIA Recalls Vienna Station Chief In Move Related to Handling of ‘Havana Syndrome’ Archived + Seligman, Lara; Desiderio, Andrew (May 10, 2021). “Russian spy unit suspected of directed-energy attacks on U.S. personnel”. Politico. Archived + Adam Entous (May 31, 2021). “Are U.S. Officials Under Silent Attack?”. New Yorker. Archived
[۳] Wong, Julia Carrie (March 1, 2023). “‘Havana syndrome’ not caused by foreign adversary, US intelligence says”. The Guardian. Archived
[۴] Harris, Shane; John, Hudson (March 1, 2023). “‘Havana syndrome’ not caused by energy weapon or foreign adversary, intelligence review finds”. Washington Post. Archived from the original
[۵] جیسون یک گروه مستقل از دانشمندان نخبه است که به دولت ایالات متحده در مورد مسائل علم و فناوری، عمدتاً ماهیت حساس، مشاوره میدهد.
[۶] Updated Assessment of Anomalous Health Incidents + IC_Targeting_and_Collection_Efforts_Point_Away_From_Adversary_Involvement_in_Anomalous_Health_Incidents + Statement on the Intelligence Community Assessment on AHIs
[۷] Havana syndrome’ not caused by foreign adversary, US intelligence says”
[۸] SELIGMAN, LARA; BANCO, ERIN (March 1, 2023). “Intel community bats down main theory behind ‘Havana Syndrome’ incidents”. Politico.com. Politico. Archived
[۹] psychogenic
[۱۰] health complaints: ابراز وجود بیماری توسط مردم
[۱۱] West Bank
[۱۲] Buffer Zone
[۱۳] Modan B, Tirosh M, Weissenberg E, Acker C, Swartz T, Costin C, et al. The Arjenyattah epidemic. Lancet. 1983;2:1472–۴.
[۱۴] Yedi’ot Abronot
[۱۵] Hefez A. The role of the press and the medical community in an epidemic of mysterious gas poisoning in the Jordan West Bank. Am J Psych. 1985;142:833–۷
[۱۶] ملودرام اثری نمایشی یا ادبی است که پیرنگ(طرح) آن احساسی و متقدم بر شخصیتپردازی است. شخصیتها در ملودرام، ساده و معمولاً کلیشهای هستند. ملودرام روایتی احساسی با شخصیتهایی ساده است که یا خیلی خوباند یا خیلی بد و اغلب از زبانی تصنعی و اغراقآمیز استفاده میکنند
[۱۷] Affula.
[۱۸] Jenin
[۱۹] Ma’Ariv
[۲۰] “THE MYSTERIOUS POISONING GOES ON: 56 HIGH SCHOOL GIRLS IN JENIN POISONED”
[۲۱] Hefez A. The role of the press and the medical community in an epidemic of mysterious gas poisoning in the Jordan West Bank. Am J Psych. 1985;142:835
[۲۲] Albert Hefez
[۲۳] Hefez A. The role of the press and the medical community in an epidemic of mysterious gas poisoning in the Jordan West Bank. Am J Psych. 1985;142:836
[۲۴] Hefez A. The role of the press and the medical community in an epidemic of mysterious gas poisoning in the Jordan West Bank. Am J Psych. 1985;142:836
[۲۵] Arjenyattah Epidemic
[۲۶] Arrabah, Jenin, and Yattah
[۲۷] Modan B, Tirosh M, Weissenberg E, Acker C, Swartz T, Costin C, et al. The Arjenyattah epidemic. Lancet. 1983;2:1472–۴.
[۲۸] Baroch Modan
[۲۹] mass phenomenon
[۳۰] mass hysteria: هیستری جمعی یا برانگیختگی همگانی، در جامعهشناسی و روانشناسی، اختلال تبدیلی است که در اثر شایعات یا ترس، توهم تهدید مشترک در گروهی از جامعه سرایت پیدا میکند و زمانی رخ میدهد که افراد همزمان تحت یک محرک تنش زا واقع شوند.
[۳۱] Highly contagious process
[۳۲] Center for Disease Control (CDC) and the National Institute for Occupational Safety and Health (NIOSH)
[۳۳] Landrigan PJ, Miller B. The Arjenyattah epidemic: home interview data and toxicological aspects. Lancet. 1983;2:1474–۶.
[۳۴] La Guardia A. The belly-dancer and the envoy. The Spectator (London).1997;279(8830):28–۹.
[۳۵] Jehl D. Of college girls betrayed and vile chewing gum. The New York Times. 10 July 1996.
[۳۶] Lancaster J. Sabotaging Egypt, by gum: Cairo tabloids claim Israel snuck aphrodisiacs into the chaw. The Washington Post. 10 July 1996;Sect. A:12.
[۳۷] Lancaster J. Sabotaging Egypt, by gum: Cairo tabloids claim Israel snuck aphrodisiacs into the chaw. The Washington Post. 10 July 1996;Sect. A:12.
[۳۸] Bartholomew RE, Rickard B. Mass hysteria in schools: a worldwide history since 1566. Jefferson: McFarland; 2014. p. 60.
[۳۹] Spring fever. The Fortean Times (London). 1993;69:16..
[۴۰] Goldsmith M. Physicians with Georgia on their minds. JAMA. 1989;262:603–۴.
[۴۱] Goldsmith M. Physicians with Georgia on their minds. JAMA. 1989;262:603–۴.
[۴۲] Goldsmith M. Physicians with Georgia on their minds. JAMA. 1989;262:604
[۴۳] catastrophic reaction syndrome
[۴۴] Politkovskaya A. Poison in the air… The Guardian. 1 Mar 2006. p. 12.
[۴۵] Politkovskaya A. Poison in the air… The Guardian. 1 Mar 2006. p. 12.
[۴۶] Spinney L. Terror’s hidden ally. New Scientist. 2006;192(2573):24.
[۴۷] Spinney L. Terror’s hidden ally. New Scientist. 2006;192(2573):24.
[۴۸] Luci N, Markovic P. Events and sites of difference: marking self and other in Kosova. In: Kolstø P, editor. Media discourse and the Yugoslav conflicts: representations of self and other. New York: Routledge; 2009. p. 83–۱۰۴. See p. 91.
[۴۹] Radovanovic Z. On the origin of mass casualty incidents in Kosovo, Yugoslavia, in 1990. Eur J Epidemiol. 1996;12:101–۱۳.
[۵۰] Luci N, Markovic P. Events and sites of difference: marking self and other in Kosova. In: Kolstø P, editor. Media discourse and the Yugoslav conflicts: representations of self and other. New York: Routledge; 2009. p. 83–۱۰۴. See p. 91.
[۵۱] Federal Commission of Experts. Report of mass outbreak of health disorders in Kosovo. Beograd: Federal Ministry of Labour, Health, Veteran Affairs and Social Policy; 1990. +Hay A, Foran J. Yugoslavia: poisoning or epidemic hysteria in Kosovo? Lancet.1991;338: 1196. +Radovanovic Z. Health concerns in Kosova. BMJ. 1994;308(6921):138.
[۵۲] Dr. Zoran Radovanovic
[۵۳] Radovanovic Z. On the origin of mass casualty incidents in Kosovo, Yugoslavia, in 1990. Eur J Epidemiol. 1996;12:110.
[۵۴] Radovanovic Z. On the origin of mass casualty incidents in Kosovo, Yugoslavia, in 1990. Eur J Epidemiol. 1996;12:111
[۵۵] Radovanovic Z. On the origin of mass casualty incidents in Kosovo, Yugoslavia, in 1990. Eur J Epidemiol. 1996;12:101
[۵۶] Radovanovic Z. On the origin of mass casualty incidents in Kosovo, Yugoslavia, in 1990. Eur J Epidemiol. 1996;12:107
[۵۷] Tetovo,
[۵۸] Zsuzsanna Jakab,
[۵۹] MacKenzie D. Ethnic strife triggers psychosomatic illness. New Scientist.1997;153(2066):5. + Mass Hysteria: Telling the truth to the terrified. The Economist. 18 May 2006.
[۶۰] Demjaha A. The State of inter-ethnic relations in Macedonia after 16 years of the Ohrid agreement. SEEU Review. 2017;2(2):8–۳۱.
[۶۱] Carmeli A, Liberman N, Mevorach L. Anxiety-related somatic reactions during missile attacks. Isr J Med Sci. 1991;27:677–۸۰.
[۶۲] ۴۵ School girls hospitalized in suspected gas attack in N. Afghanistan, Xinhua News Agency. 3 May 2018.
[۶۳] Afghan schoolgirls targeted in ‘Taliban gas attacks.’ The Statesman (New Delhi, India). 15 May 2009.
[۶۴] Nordland R. Poison gas sickened Afghan schoolgirls. The International Herald Tribune (Paris). 1 Sept 2010. p. 8.
[۶۵] Wagner M. More Than 100 Afghan schoolgirls, teachers, poisoned in suspected Taliban attack. The New York Daily News. 31 Aug 2015.
[۶۶] Hanna J. Other times terror attacks targeted children. CNN (Atlanta, GA). 23 May 2017.
[۶۷] mass psychogenic illness.
[۶۸] Mass psychogenic illness in Afghanistan. WHO Weekly Epidemiological Monitor. 27 May 2012;5.
[۶۹] Aikins M. The ‘poisoned’ schoolgirls of Afghanistan. The New York Times. 25 Apr 2013.
[۷۰] این منابع شامل مقالات متعددی مانند نیویورک تایمز، شیکاگو تریبون، لس آنجلس تایمز، گاردین، وال استریت ژورنال، واشنگتن پست، یو اس ای تودی و بوستون گلوب است..
[۷۱] Schoolgirls poisoned. The Journal (Newcastle-upon-Tyne, UK). 3 May 2004. p. 6. + Bearup G. Girls ‘poisoned’ by militants for going to school. The Guardian. 3 May 2004.
[۷۲] Neo-Taliban denies poisoning girls, Afghan report. Radio Free Europe Radio Liberty. 13 May 2004. https://www.rferl.org/a/1340574.html. Accessed 15 Oct 2019.
[۷۳] ‘Poison’ panic in girls’ schools. Killid Weekly (Kabul). 11 June 2012.
[۷۴] Taliban deny poison attacks on girls’ schools. BBC News. 27 May 2012.
[۷۵] More Takhar school girls poisoned as suspects arrested. Tolo News (Kabul). 5 June 2012.
[۷۶] Aikins M. Toxic panic: the Taliban are accused of poisoning more than 1,000 Afghan schoolgirls. But did they? Examining the evidence. Newsweek (Pacific edition). 16 July 2012.
[۷۷] Aikins M. The ‘poisoned’ schoolgirls of Afghanistan. The New York Times. 25 Apr 2013.+ Hodge N, Totakhil H. World News: Afghan torture allegations rattle relations with U.N. Wall Street Journal. 12 July 2012;Sect. A:13.
[۷۸] Variyar M. Afghanistan: Gas poisoning lands over 100 schoolgirls in hospital in Herat. International Business Times. 13 Aug 2015.+ Hundreds of Afghan schoolgirls in hospital after suspected poison gas attacks. Anadolu Agency (Ankara, Turkey). 3 Sept 2015.+ Bruton FB, Rahim F. School poisoning? Dozens of girls fall ill in Herat, Afghanistan. NBC News. 31 Aug 2015. https://www.nbcnews.com/news/world/school-poisoning-dozens-girlsfall-ill-herat-afghanistan-n418616. Accessed 1 Nov 2019.+ Schoolgirls, teachers poisoned in Herat: officials, 2015. TOLO News (Kabul, Afghanistan). 5 Sept 2015.+ Najm AF, Lockery S. Timeline of the events at Herat. Internal International Assistance Mission report. 2015.
[۷۹] Niayzi A, Sadequ S, Joya S, Faizi S, Rasoli A, Moaid K, et al. Report on case control study poisoning in Herat school students. Ministry of Education, Afghanistan, Final Report. 24 Nov 2015, 3pp.+ Najm AF. Assessment report…of poisoning of school students in Herat province. Community Health Project, International Assistance Mission (Afghanistan); 2015, 4pp.+ Bartholomew RE, Lockery S, Najm AF. Terror attacks that never were: myths of poison gas attacks in history and more recently on Afghan schoolgirls. The Skeptic (Altadena, CA). 2016;21(3):44–۹.