او در آرژانتین به دنیا آمد. در اواسط دهه ۱۹۶۰، ارنستو چهگوارا د لا سرنا، تهدیدی آشکار برای سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در آمریکای لاتین بود. نقش او در انقلاب کوبا، انتقاد صریح او از ایالات متحده، و تمایل او به جنبشهای کمونیستی مسلح در نیمکره غربی، او را به یکی از مهمترین اهداف اطلاعاتی و نظامی واشنگتن تبدیل کرد. نقش چهگوارا در ایجاد اولین دولت کمونیستی در آمریکای لاتین در منطقه افسانه ای بود. او اسامه بن لادن دهه ۱۹۶۰ بود. چه گوارا در سفرهای خود متوجه تفاوتهای گسترده در استانداردهای زندگی بین جمعیت روستایی و طبقه اجتماعی خود شد. این بازدید از روستاها نشان دهنده احساس ضدآمریکایی او، میل به کمک به فقرا و نفرت او از اشراف زمین دار در آمریکای جنوبی و ایالات متحده بود. او با همکاری آلبرتو گرانادو به آرژانتین، شیلی، پرو، اکوادور، پاناما، ونزوئلا، کلمبیا و ایالات متحده سفر کرد. پس از نه ماه سفر و اکتشاف، به ارنستو یک حس جدید القا شد. او به بوئنوس آیرس بازگشت و تحصیلات پزشکی خود را در آوریل ۱۹۵۳ به پایان رساند.[۱]
چه در روزاریو، آرژانتین، در سال ۱۹۲۸ در یک خانواده از طبقه متوسط به بالا، مرتبط با مشاغل و شرکتهای مختلف، به دنیا آمد. این مسئله باعث شد که به دلیل مشکلات سلامتی ارنستو، تا زمان اقامت در کوردوبا از مناطق مختلف کشور دیدن کنند. او مبتلا به آسم بود. بعداً در بوئنوس آیرس اقامت گزیدند، جایی که او کار پزشکی خود را در دانشگاه بوئنوس آیرس آغاز کرد. در آن زمان روحیه ماجراجویانه او باعث شد تا با موتورسیکلت به سراسر کشور سفر کند و سوار دریایی تجاری شود. سپس به همراه دوستش آلبرتو گرانادو سفر معروف خود را از طریق آمریکای لاتین انجام داد. او در آنجا واقعیت قاره، کارگران، بدبختی شدید در بسیاری از نقاط را درک کرد، با شرایط غیرانسانی کار معدنچیان شیلی آشنا شد، از جمله تجربیات دیگر با یک مستعمره جذامیان در پرو همکاری کرد. در بازگشت به آرژانتین، کار خود را به پایان رساند و مدرک پزشکی خود را دریافت کرد.
او سپس سفر جدیدی را با قصد پیوستن مجدد به گرانادو که در کاراکاس بود آغاز کرد. سال ۱۹۵۳ بود و آمریکای لاتین تحت تأثیر مبارزات اجتماعی بود. چهگوارا مدتی را در بولیوی گذراند که هنوز در اثر انقلاب ۱۹۵۲ متزلزل بود. در آنجا با ریکاردو روخو آشنا شد و با او سفر خود را از طریق پرو و اکوادور ادامه داد. کودتای سازمان سیا علیه جاکوبو آربنز در گواتمالا تأثیر زیادی بر او گذاشت و او به مقاومت در آن کشور پیوست. او در این مدت اندیشههای سیاسی خود را عمیقتر کرد، درباره تئوریهای سوسیالیستی بیشتر آموخت، روندهایی را که در آمریکای لاتین و آمریکای مرکزی در جریان بود، قدرت امپریالیسم یانکی و مداخله آن در کودتاها و سیاست کشورها را دید. این دوره در مکزیک به پایان رسید، جایی که او روابط خود را با تبعیدیان کوبایی مستحکم کرد و در نهایت به جنبش ۲۶ جولای به رهبری فیدل کاسترو پیوست.
پس از انقلاب کوبا، چه گوارا مناصب مختلفی مانند وزیر صنعت، رئیس بانک مرکزی و روابط خارجی دولت جدید را در دولت اشغال کرد. با اعلام سوسیالیستی انقلاب، چه به الجزایر، کنگو و آنگولا برای توسعه و همکاری با نیروهای شورشی آن کشورها سفر کرد. اختلافات او با فیدل و رژیم استالینیستی اتحاد جماهیر شوروی در حال آشکار شدن بود. او اتحاد جماهیر شوروی را به خاطر نقشش در جنگ ویتنام محکوم کرد: «امپریالیسم آمریکای شمالی مقصر تجاوز است. جنایات آنها بسیار زیاد است و در سراسر جهان گسترش یافته است. ما قبلاً میدانیم، آقایان! اما در عین حال مقصر کسانی هستند که در برهه حساس، تردید داشتند ویتنام را به بخشی غیرقابل تعرض از قلمرو سوسیالیستی تبدیل کنند و خطر یک جنگ جهانی را به خطر بیندازند، اما در عین حال تصمیمی را به امپریالیستهای آمریکا تحمیل کردند. و کسانی که جنگ سوءاستفاده و حقههایی را که از مدتها پیش توسط نمایندگان دو قدرت بزرگ اردوگاه سوسیالیست آغاز شده است، ادامه میدهند، نیز مجرم هستند.»
[۱] https://arsof-history.org/articles/v4n4_false_idol_page_1.html