خبرنگار ژاپنی بی بیسی مینویسد:
ژاپنیها اغلب درک نمیکنند که چرا کشورهای همسایه نسبت به رویدادهایی که در دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ نسبت به آنان رخ داده است کینهتوزی دارند. دلیل این مسئله در این است که آنها به سختی تاریخ قرن بیستم را یاد گرفتند. از هوموارکتوس تا امروز که بیش از یک میلیون سال تاریخ میگذرد تنها چند درس در یک سال تحصیلی به ژاپنیها تدریس میشود. به این ترتیب بود که در سن ۱۴ سالگی برای اولین بار از روابط ژاپن با دنیای خارج مطلع شدم. به مدت سه ساعت در هفته – ۱۰۵ ساعت در سال – به قرن بیستم رسیدیم. تعجب آور نیست که برخی از کلاسها، در برخی مدارس، هرگز به این قرن نمیرسند، و معلمان به آنها میگویند که کتاب را در اوقات فراغت خود تمام کنند. هنگامی که اخیراً به مدرسه قدیمی خود، قلب مقدس در توکیو بازگشتم، معلمان به من گفتند که اغلب باید در اواخر سال عجله کنند تا مطمئن شوند برای جنگ جهانی دوم وقت دارند. معلم تاریخ من از سال هشتم میگوید: «زمانی که به عنوان معلم به قلب مقدس پیوستم، مدیر مدرسه از من خواست تا مطمئن شود که تا تاریخ مدرن تدریس میکنم. ما روابط قوی با مدارس خواهر خود در منطقه آسیا داریم، بنابراین میخواهیم دانش آموزان ما رابطه تاریخی ژاپن با کشورهای همسایه خود را درک کنند.» هنوز به یاد دارم که او ۱۷ سال پیش در کلاس درباره اهمیت تاریخ جنگ ژاپن گفت و به این نکته اشاره کرد که بسیاری از تنشهای ژئوپلیتیک امروزی ناشی از اتفاقات آن زمان است. همچنین به یاد دارم که به جای اتلاف وقت در دوران پلیستوسن، تعجب کردم که چرا اگر آن دوره بسیار مهم بود، نمیتوانستیم مستقیماً به آن دوره برویم. وقتی بالاخره به آنجا رسیدیم، معلوم شد که تنها ۱۹ صفحه از ۳۵۷ صفحه کتاب به وقایع بین سالهای ۱۹۳۱ تا ۱۹۴۵ میپردازد. یک صفحه در مورد آنچه به عنوان واقعه موکدن شناخته میشود وجود داشت، زمانی که سربازان ژاپنی یک راه آهن را در منچوری در چین در سال ۱۹۳۱ منفجر کردند. یک صفحه از رویدادهای دیگر منتهی به جنگ چین و ژاپن در سال ۱۹۳۷ وجود داشت – از جمله یک خط، در پاورقی، درباره کشتاری که هنگام حمله نیروهای ژاپنی و تجاوز به نانجینگ رخ داد. جمله دیگری در مورد کرهایها و چینیها که در طول جنگ به عنوان معدنچی به ژاپن آورده شدند، و یک خط، دوباره در پاورقی، در مورد «زنان آسایش» وجود داشت و یک سپاه فحشا که توسط ارتش امپراتوری ژاپن ایجاد شد. همچنین فقط یک جمله در مورد بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی وجود داشت. من میخواستم بیشتر بدانم، اما به اندازه کافی مشتاق نبودم که در اوقات فراغت خود به این موضوع بپردازم. در نوجوانی بیشتر به مد و دوستان علاقه داشتم. دوستان من در سال یازدهم این شانس را داشتند که تاریخ جهان را به عنوان درس انتخاب کنند. اما در آن مرحله من سیستم آموزشی ژاپن را ترک کرده بودم و در استرالیا زندگی میکردم. وقتی متوجه شدم که کلاسها به جای شخم زدن زمانی در یک دوره معین، بر روی تعداد انگشت شماری از رویدادهای مهم در تاریخ جهان تمرکز میکنند، هیجان زده شدم. بنابراین، با کنار گذاشتن اعتراض معلمم مبنی بر اینکه با حجم بالای خواندن و نوشتن به زبان انگلیسی -زبانی که به سختی میتوانم با آن صحبت کنم- دست و پنجه نرم میکنم، تاریخ را بهعنوان یکی از دروس خود برای دوره کارشناسی بینالمللی انتخاب کردم. اولین مقاله من به زبان انگلیسی در مورد تجاوز به نانجینگ بود. در مورد اتفاقی که افتاده اختلاف نظر وجود دارد. چینی ها میگویند ۳۰۰۰۰۰ نفر کشته شدند و بسیاری از زنان توسط سربازان ژاپنی مورد تجاوز گروهی قرار گرفتند، اما زمانی که من شش ماه را صرف تحقیق در مورد همه طرف های بحث کردم، متوجه شدم که برخی در ژاپن این حادثه را به طور کلی انکار میکنند. نوباکاتسو فوجیوکا[۱] یکی از آنها و نویسنده یکی از کتابهایی است که به عنوان بخشی از تحقیقاتم خواندهام. وقتی در توکیو با او ملاقات کردم، میگوید: «این یک میدان جنگ بود، بنابراین مردم کشته میشدند، اما هیچ قتل عام یا تجاوز منظمی در کار نبود. دولت چین بازیگران و هنرپیشههایی را استخدام کرد که وقتی از روزنامهنگاران ژاپنی دعوت میکردند در مورد آنها بنویسند وانمود میکردند که قربانی هستند. تمام عکسهایی که چین بهعنوان شواهد قتلعام استفاده میکند، ساختگی هستند، زیرا برای مثال، همان عکس سرهای بریده شده، به عنوان عکسی از جنگ داخلی بین کومینتانگ و احزاب کمونیست ظاهر شده است.» به عنوان یک دانش آموز ۱۷ ساله، سعی نمیکردم قضاوت قطعی در مورد آنچه اتفاق افتاده است داشته باشم، اما خواندن دوازده کتاب در مورد این حادثه حداقل به من اجازه داد تا بفهمم چرا بسیاری از مردم چین هنوز نسبت به گذشته نظامی ژاپن احساس تلخی میکنند. در حالی که دانشآموزان ژاپنی ممکن است فقط یک خط در مورد قتل عام بخوانند، کودکان در چین نه تنها در مورد تجاوز به نانجینگ، بلکه جنایات جنگی دیگر ژاپنیها به تفصیل آموزش میبینند، اگرچه این روایتهای جنگ گاهی به دلیل ضدژاپنی بودن بیش از حد مورد انتقاد قرار میگیرند. همین را میتوان در مورد کره جنوبی گفت، جایی که سیستم آموزشی تاکید زیادی بر تاریخ مدرن ما دارد. این منجر به برداشتهای بسیار متفاوتی از رویدادهای مشابه در کشورهایی با فاصله زمانی یک ساعت پرواز از یکدیگر شده است. یکی از بحث برانگیزترین موضوعاتی که وجود دارد، «زنان آسایش» است. فوجیوکا معتقد است که آنها مثل روسپی دستمزد میگرفتند. اما همسایگان ژاپن مانند کره جنوبی و تایوان میگویند که مجبور شدهاند به عنوان برده جنسی برای ارتش ژاپن کار کنند. بدون دانستن این بحثها، درک اینکه چرا اختلافات ارضی اخیر با چین یا کره جنوبی باعث چنین واکنش عاطفی در میان همسایگان ما میشود، بسیار دشوار است. خصومت محض نسبت به ژاپن توسط مردم عادی در تظاهرات خیابانی برای بسیاری از بینندگان تلویزیونی ژاپنی گیجکننده و حتی وحشیانه به نظر میرسد. به همین ترتیب، مردم ژاپن اغلب به سختی درک میکنند که چرا بازدید سیاستمداران از معبد جنجالی یاسوکونی – که جنایتکاران جنگی را در میان دیگر سربازان ژاپنی گرامی میدارد – باعث خشم بسیار زیادی میشود. آکیهیکو هوریوچی، سخنگوی این وزارتخانه میگوید: «این بدان معناست که مدارس باید در مورد افزایش نفوذ ارتش ژاپن و گسترش قدرت آن [در دهه ۱۹۳۰] و جنگ طولانی در چین آموزش دهند. دانشجویان در مورد میزان آسیبهای وارد شده توسط ژاپن در بسیاری از کشورها در طول جنگ و همچنین رنج هایی که مردم ژاپن مجبور بودند به ویژه در هیروشیما، ناکازاکی و اوکیناوا تجربه کنند تا اهمیت همکاری بین المللی و صلح را درک کنند، آشنا میشوند.[۲]
[۱] Nobukatsu Fujioka