آمریکا از طریق سازمان سیا، با تامین تجهیزات، تسلیحات و آموزش پلیس و نیروهای امنیتی اروگوئه و دیگر گروه های آن نفوذ و دخالت داشت و از این اختیارات، سوءاستفاده های گوناگون کرد. همچنین با استفاده از گروه های مزدور خود، معترضین اروگوئه‌ای را سرکوب کرد.

در ادامه توضیحات بیشتری در این رابطه در اختیار شما مخاطبین عزیز قرار خواهد گرفت.

خلاصه متن:

در ارتباط با رابطه اروگوئه و آمریکا در این پژوهش ما به دوره تاریخی 1964 تا 1973 می‌پردازیم که در این دوره این کشور با آمریکا روابط حسنه‌ای داشت. اما در اروگوئه واحدی وجود داشت به نام دفتر امنیت عمومی[1] که کارویژه پوششی آن توسعه بین‌المللی بود اما در عمل اهداف امنیتی داشت؛ از جمله تأمین تجهیزات، تسلیحات و آموزش پلیس و نیروهای امنیتی اروگوئه و دیگر گروه‌ها. مدیر اپس[2] در واشنگتن، “بیرون انگل[3]” بود که یکی از عوامل سازمان سیا بود[4] و رئیس شعبه اروگوئه آن دن میتریونه[5] نام داشت که از شکنجه‌گران برجسته این سازمان بود. انگل رابطه بسیار نزدیکی با سیا داشت و افسران آژانس اغلب تحت پوشش همین دفتر(OPS)در خارج از کشور فعالیت می کردند. الخاندرو اوترو، رئیس سابق پلیس اطلاعات اروگوئه، اعلام کرد که مشاوران آمریکایی، به ویژه میتریونه، شکنجه را به عنوان یک اقدام معمول در نظر می‌گرفتند و روی افراد استفاده می‌کردند[6].

میتریونه در سال 1969 به ریاست دفتر اوروگوئه رسید، درست زمانی که این کشور وارد یک رکود شدید اقتصادی و بحران شده بود. در نتیجه اعتراضات گسترده مردمی در این کشور شکل گرفته بود که مهمترین آن گروه توپاماروس[7] بود. ویلیام کانترل، افسر سیا، در راه اندازی دپارتمان داده و اطلاعات (DII) و تامین بودجه و تجهیزات آن نقش اساسی داشت[8][9]. جوخه مرگ، یکی از گروه های مزدور تحت امر امریکا، که تحت پوشش DII فعالیت میکرد و از جمله موجودیت هایی بود که علیه توپامارو ها اقدام میکرد[10].

توپاماروس در 1970 دن میتریونه را ربود و درخواست ازادی150 زندانی را داشت. دولت اروگوئه با مشاوره با امریکا، نپذیرفت. در 10 آگوست جنازه میتریونه در یک ماشین متروکه پیدا شد. ورود شدید ارتش اروگوئه در سال 1972 و کودتای ایشان در سال 1973، با حمایت کامل آمریکا، به نابودی توپاماروها منجر شد. شش ماه بعد، ارتش قدرت را به دست گرفت و کنگره را منحل کرد. از این تاریخ تا 1983، 11 سال، سرکوبگرترین دیکتاتوری آمریکای جنوبی روی کار آمد. این کشور در آن مقطع بیشترین تعداد زندانیان سیاسی را در جهان، به نسبت جمعیت، داشت. و بنا به هر سازمان حقوق بشری و شهادت همه زندانی‌های سابق، همه آنها شکنجه شدند. یک کشیش فعال بیان داشت: «شکنجه معمولی و خودکار بود»[11]

 

متن تفضیلی:

بررسی رابطه اروگوئه و آمریکا با تاکید بر دخالت سیا و سپس کودتای نظامیان

در ارتباط با رابطه اروگوئه و آمریکا در این پژوهش ما به دوره تاریخی 1964 تا 1973 می‌پردازیم که در این دوره این کشور با آمریکا روابط حسنه‌ای داشت. اروگوئه حتی در دوره هایی که دچار آشوب و تظاهرات نبود هم مورد نفوذ سیا بود و این سازمان به طرق مختلف دولت و گروه‌های مختلف همسو در اروگوئه را مورد حمایت لجستیکی، تجهیزاتی و مالی قرار داد. در اروگوئه(1964-1970) واحدی وجود داشت به نام دفتر امنیت عمومی[12] که کارویژه پوششی آن، توسعه بین‌المللی بود اما در عمل اهداف امنیتی داشت؛ از جمله تأمین تجهیزات، تسلیحات و آموزش پلیس و نیروهای امنیتی اروگوئه و دیگر گروه‌ها. مدیر اپس[13] در واشنگتن، “بیرون انگل[14]” بود که یکی از عوامل سازمان سیا بود[15] و رئیس شعبه اروگوئه آن دن میتریونه[16] نام داشت که از شکنجه‌گران برجسته این سازمان بود. انگل رابطه بسیار نزدیکی با سیا داشت و افسران آژانس اغلب تحت پوشش همین دفتر(OPS)در خارج از کشور فعالیت می کردند. الخاندرو اوترو، رئیس سابق پلیس اطلاعات اروگوئه، اعلام کرد که مشاوران آمریکایی، به ویژه میتریونه، شکنجه را به عنوان یک اقدام معمول در نظر می‌گرفتند و روی افراد استفاده می‌کردند[17]. آنها صدای فریاد زن و بچه را استفاده می‌کردند و به جای صدای خانواده زندانی، قالب می‌کردند.[18] میتریونه در سال 1969 به ریاست دفتر اوروگوئه رسید؛ درست زمانی که این کشور وارد یک رکود شدید اقتصادی و بحران شده بود؛ از جمله اعتراضات گسترده مردمی که مهمترین آن گروه توپاماروس[19] بود.  توپاماروس ها در بدنه های مختلف نیرو داشتند، مانند بانک، دانشگاه، صنایع، نظامی و پلیس. فلسفه رابین‌هودی ایشان برای مردم خیلی جذاب بود. نیویورک تایمز در سال 1970 اظهار داشت: «برخلاف دیگر گروه‌های چریکی آمریکای لاتین، توپاماروس ها حد الامکان از خونریزی اجتناب می‌کردند. آنها در عوض سعی میکردند که برای دولت شرمساری و بی نظمی عمومی ایجاد کنند»[20]. یک تاکتیک مورد علاقه این گروه حمله به پرونده های شرکت خصوصی جهت افشای فساد مقامات بلند‌پایه، یا ربودن یک شخصیت برجسته و محاکمه او در برابر “دادگاه مردم”[21] بود.

ویلیام کانترل، افسر سیا، در راه اندازی دپارتمان داده و اطلاعات (DII) و تامین بودجه و تجهیزات آن نقش اساسی داشت[22][23]. از طریق کیسه دیپلماتیک بود[24] که میتریون برخی از تجهیزات مورد نیاز خود را برای شکنجه به دست آورد.» [25]جوخه مرگ، یکی از گروه های مزدور تحت امر امریکا، که تحت پوشش DII فعالیت میکرد و از جمله موجودیت هایی بود که علیه توپامارو ها اقدام میکرد[26]. DII به عنوان پوششی برای جوخه مرگ[27] عمل می‌کرد، که مانند سایر کشورهای آمریکای لاتین عمدتاً از افسران پلیسی تشکیل شده بود که به ربایش و قتل توپامارو‌ها مشغول بودند. این گروه تحت اموزش و حمایت سیا نیز بود[28]، بین سال‌های 1969 و 1973، و حداقل 16 افسر پلیس اروگوئه دوره‌ای هشت هفته‌ای را در مدارس CIA/OPS در واشنگتن و لوس‌فرنوس[29] تگزاس میگذراندند.[30] وضعیت به حدی وخیم گشت که کمیسیون سنای اوروگوئه در این ارتباط تحقیقاتی را انجام داد. در گزارش کمیسیون سنا از جمله انواع شکنجه هایی که به آن اشاره شده، شوک الکتریکی به اندام تناسلی، سوزن برقی زیر ناخن، سوزاندن با سیگار، فشار آهسته بیضه ها، استفاده روزانه از شکنجه های روانی و…  وجود داشت؛ «زنان باردار در معرض انواع مختلف شکنجه ها قرار گرفتند. وحشیگری ها و رفتارهای غیرانسانی” … “زنان با نوزادان بسیار خردسال خود زندانی شدند و مورد همین رفتار قرار گرفتند” …[31]. یکی از موارد استفاده از گداها مونته ویدئو بود[32]؛ متخصصین روی اینها و نقاط مختلف بدنشان ولت های برق را بالا پایین می‌کردند که به اطلاعات جدیدی برای شکنجه و بدن انسان برسند، همچنین روی اینها از دارو و موادمخدر و دیگر مواد شیمیایی استفاده کردند[33]. در سال 1998 دریاسالار بازنشسته نیروی دریایی اروگوئه و رئیس سابق اطلاعات[34]، در برابر کمیسیون نمایندگان اروگوئه شهادت داد؛ وی  اظهار داشت که در طول “جنگ کثیفِ” اروگوئه (1972-1983)[35]، از آمریکا دستور کشتار اعضای اسیر توپاماروها، پس از بازجویی، اعلام شده بود[36]. توپامارو در 1970 دن میتریونه را ربود و درخواست ازادی150 زندانی را داشت. دولت اروگوئه با مشاوره با امریکا، نپذیرفت. در 10 آگوست جنازه میتریونه در یک ماشین متروکه پیدا شد. ورود شدید ارتش اروگوئه در سال 1972 و کودتای ایشان در سال 1973، با حمایت کامل آمریکا، به نابودی توپاماروها منجر شد. شش ماه بعد، ارتش قدرت را به دست گرفت و کنگره را منحل کرد. از این تاریخ تا 1983، یعنی حدود 11 سال، سرکوبگرترین دیکتاتوری آمریکای جنوبی روی کار آمد. این کشور در آن مقطع بیشترین تعداد زندانیان سیاسی را در جهان، به نسبت جمعیت، داشت. و بنا به هر سازمان حقوق بشری و شهادت همه زندانی‌های سابق، همه آنها شکنجه شدند. یک کشیش فعال بیان داشت: «شکنجه معمولی و خودکار بود»[37]

[1] Office of Public Safety OPS

[2] OPS

[3] Byron Engle

[4] Schrader, Stuart (2019). Badges without borders : how global counterinsurgency transformed American policing. Oakland, California.

[5] دن میتریونه، رئیس دفتر امنیت عمومی در مونته ویدئو.

[6] اوترو مامور مخلص سیا، دانش‌آموز مدرسه خدمات پلیس بین‌الملل در واشنگتن، دریافت‌کننده پول نقد آنها در طول سال‌ها بود، اما او شکنجه‌گر نبود. شاید چیزی که سرانجام او را وادار به افشا و لو دادن این جنایات کرد، شکنجه زنی بود که در عین حال که هوادار توپامارو بود، دوست او نیز بود. هنگامی آن زن گفت که میتریونه شکنجه او را زیر نظر داشته و در آن دخییل بوده است، اوترو از این حادثه خاص و همچنین روش های عمومی او برای استخراج اطلاعات اعتراض کرد. تنها نتیجه این برخورد تنزل رتبه اوترو بود. 7

[7] Tupamaross

[8] Major Carlos Wilson, The Tupamaros: The Unmentionables (Boston, 1974) pp. 106- 7; Langguth, p. 236. Agee, p. 478, confirms Cantrell’s identity.

[9] Langguth, p. 252.

[10] توپامارو یک گروه چریکی و مارکسیست-لنینیستی مخالف حکومت بود

[11] The Guardian (London) 19 October 1984

[12] Office of Public Safety OPS

[13] OPS

[14] Byron Engle

[15] Schrader, Stuart (2019). Badges without borders : how global counterinsurgency transformed American policing. Oakland, California.

[16] دن میتریونه، رئیس دفتر امنیت عمومی در مونته ویدئو.

[17] اوترو مامور مخلص سیا، دانش‌آموز مدرسه خدمات پلیس بین‌الملل در واشنگتن، دریافت‌کننده پول نقد آنها در طول سال‌ها بود، اما او شکنجه‌گر نبود. شاید چیزی که سرانجام او را وادار به افشا و لو دادن این جنایات کرد، شکنجه زنی بود که در عین حال که هوادار توپامارو بود، دوست او نیز بود. هنگامی آن زن گفت که میتریونه شکنجه او را زیر نظر داشته و در آن دخییل بوده است، اوترو از این حادثه خاص و همچنین روش های عمومی او برای استخراج اطلاعات اعتراض کرد. تنها نتیجه این برخورد تنزل رتبه اوترو بود. 7

[18] Langguth, pp. 285-7; New York Times, 15 August 1970.

[19] Tupamaross

[20] New York Times, 1 August 1970

[21] People’s Court

[22] Major Carlos Wilson, The Tupamaros: The Unmentionables (Boston, 1974) pp. 106- 7; Langguth, p. 236. Agee, p. 478, confirms Cantrell’s identity.

[23] Langguth, p. 252.

[24] X`

[25] Interview of Langguth in the film “On Company Business (Directed by Allan Francovich), cited in Warner Poelchau, ed., White Paper, Whitewash (New York, 1981) p. 66

[26] توپامارو یک گروه چریکی و مارکسیست-لنینیستی مخالف حکومت بود

[27] Escuadrón de la Muerte

[28] Death Squad, TSD: Langguth, pp. 245-6, 253

[29] در زمینه طراحی، ساخت و استفاده از بمب‌ها و وسایل محترقه

[30] Michael Klare and Nancy Stein, “Police Terrorism in Latin America”, NACLA’s Latin America and Empire Report (North American Congress on Latin America), January 1974, pp. 19-23, based on State Department documents obtained by Senator James Abourezk in 1973;

[31] https://www.internetdownloadmanExtracts from the report of the Senate Commission of Inquiry into Torture, a document accompanying the film script in State of Siege (Ballantine Books, New York, 1973) pp. 194-6; also see “Death of a Policeman; Unanswered Questions About a Tragedy”, Commonweal (Catholic biweekly magazine, New York), 18 September 1970, p. 457; Langguth, p. 249.ager.com/download3.html

[32] bichicomes

[33] Hevia, p. 284, translated from the Spanish and slightly paraphrased by author; a similar treatment of this and other passages from Hevia can be found in Langguth, pp. 311-13.

[34] Eladio Moll

[35] جنگ کثیف به عملیات کاندور اشاره دارد که طی این عملیات امریکا در امریکای لاتین دست به ایجاد جنگ کثیف میزد جهت سرکوب ملی گرایان و دیگر جنبش های اجتماعی از طریق شکنجه و فتنه انگیزی و … انواع و اقسام جنایات انجام میشد در این چنگ های کثیف. خیلی از کشورهای امریکای لاتین این جنگ را تجربه کردند. در یکی از ورد های من این جنک توضیح داده شده است.

[36] Cable News Network en Español, 23 July 1998; El Diario-La Prensa (New York) 24 July 1998; Clarin (Buenos Aires daily) 22 July 1998, p.45

[37] The Guardian (London) 19 October 1984

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید