رفته بودیم نماز جمعه. حاج آقا آخر خطبه ها گفت حسین خرازی را دعا کنید. آمدم خانه. به مادرش گفتم. گفت« حسین ما رو می گفت؟!» ... ادامه مطلب

اصغر برگشت گفت: احمد، تو که کاری بلد نیستی. فکر کنم تو جبهه جاروکشی می کنی، ها؟ ... ادامه مطلب

دو مرد به مسجد رفتند، يكى عابد بود و يكى فاسق، از مسجد بدر آمدند، آن فاسق مقام صدّيق داشت و آن عابد، فاسق بود. ... ادامه مطلب

بهترین فرصت بود. حدس زدم خواب است. پوتینش را از جلوی سنگربرداشتم و دویدم توی آشپزخانه. فرچه و قوطی واکس را از توی کشوم برداشتم و شروع کردم. هنوز یک لنگه اش مانده بود که... ... ادامه مطلب

وقتی دیدند این طرف و آن طرف سرک می کشد و جویای احوال بسیجیان می شود ، گفتند تو چه کاره ای ؟ گفت :«نوکر بسیجی ها». ... ادامه مطلب

آیت الله بهاء الدینی درس خارج فقه خود را به دلیل همزمانی با درس امام خمینی(ره) تعطیل می کنند. برای تقویت درس ایشان و احترام به امام (ره). ... ادامه مطلب