چند تا از بچهها، کنار آب جمع شده بودند. یکیشان، برای تفریح، تیراندازی میکرد توی آب. مهدی زین الدین سر رسید و گفت «این تیرها، بیت الماله. حرومش نکنین.» ... ادامه مطلب
عبد الله بن عامر مي گويد: «روزي مادرم پيامبر را به منزل دعوت كرد. من در آنجا ايستاده بودم. مادرم [كه نمي خواست من آنجا باشم] مرا صدا زد و گفت: عبدالله بيا چيزي به تو بدهم. پيامبر فرمود... ... ادامه مطلب
مردي خدمت حضرت رسول (صلي الله عليه و آله)آمد و عرض كرد مرا راهنمائي كن به نافعترين كارها حضرت فرمود: «اصدق و لا تكذب و اذنب من المعاصي ماشئت» راستگويي را پيشه كن و از دروغ بپرهيز هر گناه ديگري ميخواهي انجام ده. ... ادامه مطلب