مقدمه

شاید این سؤال برایتان پیش آمده باشد: چرا ایران این‌قدر در برابر فشارهای آمریکا مقاومت می‌کند؟ آیا نمی‌توان با مذاکره و همکاری مشکلات را حل کرد؟ این سؤالم منطقی است، اما بیایید لحظه‌ای فکر کنیم: اگر ایران به خواسته‌های آمریکا تن بدهد، چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا امنیت، سلامت و استقلال کشور حفظ می‌شود، یا برعکس، خودمان را در معرض خطر قرار می‌دهیم؟ در این یادداشت، با نگاهی به خواسته‌های آمریکا و پیامدهای احتمالی پذیرش آن‌ها، نشان می‌دهیم که چرا مقاومت برای ایران نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت حیاتی است.

خواسته‌های آمریکا: چه چیزی از ایران می‌خواهند؟

آمریکا سه خواسته اصلی از ایران دارد:

  1. تعطیلی کامل برنامه هسته‌ای.
  2. نابودی توان موشکی.
  3. کاهش حضور فعال در منطقه.

این خواسته‌ها ممکن است در نگاه اول ساده به نظر برسند، اما پذیرش آن‌ها می‌تواند استقلال و امنیت ایران را به خطر بیندازد. بیایید هر یک را با دقت بررسی کنیم.

  1. بدون برنامه هسته‌ای: وابستگی و محرومیت

اگر ایران برنامه هسته‌ای خود را تعطیل کند، چه می‌شود؟ بیایید به چند جنبه کلیدی نگاه کنیم:

الف. شکست توافق ۲۰۰۹

در سال ۲۰۰۹، ایران با دو کشور برزیل و ترکیه که از طرف آمریکا بعنوان میانجی به ایران آمده بودند، به توافقی اولیه رسید که بر اساس آن، ایران بخشی از اورانیوم غنی‌شده خود را صادر کند و در عوض، اورانیوم ۲۰٪ غنی‌شده برای راکتور تحقیقاتی تهران (TRR) دریافت کند. این راکتور برای تولید ایزوتوپ‌های پزشکی، مانند مولیبدن-۹۹ که در درمان سرطان استفاده می‌شود، حیاتی است. اما این توافق به دلیل مخالفت آمریکا به نتیجه نرسید.[1] نتیجه؟ ایران مجبور شد خودش به غنی‌سازی ۲۰٪ روی بیاورد تا نیازهای پزشکی و تحقیقاتی‌اش را تأمین کند. این تجربه نشان می‌دهد که اتکا به کشورهای خارجی برای تأمین اورانیوم غنی‌شده می‌تواند غیرقابل اعتماد باشد.

ب. نیازهای نیروگاه‌ها و آب‌شیرین‌کن‌ها

ایران تنها یک نیروگاه هسته‌ای فعال در بوشهر دارد که سوخت آن توسط روسیه تأمین می‌شود.[2] اما برنامه‌هایی برای ساخت نیروگاه‌های جدید و همچنین آب‌شیرین‌کن‌های هسته‌ای وجود دارد، به‌ویژه در مناطق جنوبی که با کمبود آب مواجه‌اند.[3] این پروژه‌ها به منبع قابل اعتمادی از اورانیوم غنی‌شده نیاز دارند. بدون برنامه هسته‌ای داخلی، ایران مجبور است به تأمین‌کنندگان خارجی وابسته شود، که با توجه به تجربه‌های گذشته، ریسک بالایی دارد.

ج. درس عبرت‌آمیز لیبی

لیبی در سال ۲۰۰۳، تحت فشارهای بین‌المللی، برنامه هسته‌ای خود را کاملاً متوقف کرد و تجهیزاتش را به آمریکا تحویل داد. در ازای این اقدام، قذافی وعده بهبود روابط با غرب را دریافت کرد. اما در سال ۲۰۱۱، ناتو به لیبی حمله کرد، قذافی سرنگون شد و کشور در یک جنگ داخلی خونین فرو رفت.[4] این تجربه نشان می‌دهد که کنار گذاشتن برنامه هسته‌ای نه تنها امنیت را تضمین نمی‌کند، بلکه می‌تواند یک کشور را در برابر مداخلات خارجی بی‌دفاع کند.

۲. بدون توان موشکی: بی‌دفاعی در برابر تهدید

حالا فرض کنید ایران توان موشکی خود را کنار بگذارد. آیا این به امنیت بیشتر منجر می‌شود؟ تاریخ پاسخ دیگری دارد:

الف. تجربه عراق

در سال ۲۰۰۳، عراق تحت فشار سازمان ملل، موشک‌های الصمود ۲ خود را نابود کرد. اما در همان سال، آمریکا به عراق حمله کرد و این کشور را اشغال نمود.[5] این نشان می‌دهد که خلع سلاح موشکی می‌تواند یک کشور را در برابر تهاجم خارجی آسیب‌پذیر کند.

ب. تجربه لیبی

لیبی نیز در سال ۲۰۰۳، علاوه بر برنامه هسته‌ای، برد موشک‌های خود را به زیر ۳۰۰ کیلومتر محدود کرد. اما در سال ۲۰۱۱، ناتو به لیبی حمله کرد و این کشور را در یک جنگ داخلی ویرانگر فرو برد.[6] این مثال‌ها نشان می‌دهند که کنار گذاشتن توان دفاعی، به جای صلح، می‌تواند به ناامنی منجر شود.

۳. بدون حضور منطقه‌ای: همسایگی با تروریسم و تهدید اسرائیل

اگر ایران حضور خود در منطقه را کاهش دهد، چه اتفاقی می‌افتد؟ دو تهدید اصلی پیش روی ایران قرار می‌گیرد:

الف. گسترش داعش

بدون حضور ایران در منطقه، گروه‌های تروریستی مانند داعش می‌توانستند قدرت بیشتری بگیرند. ایران از سال ۲۰۱۴ نقش کلیدی در مبارزه با داعش در عراق و سوریه داشته است. نیروهای قدس، به رهبری قاسم سلیمانی، به عقب راندن داعش کمک کردند.[7] اگر ایران در منطقه حضور نداشت، داعش ممکن بود کل عراق و سوریه را تصرف کند و حتی به مرزهای ایران، مانند همدان و کرمانشاه، نزدیک شود. حمله داعش به تهران در سال ۲۰۱۷، که ۱۷ کشته بر جای گذاشت، نشان‌دهنده این خطر است.[8]

ب. تهدید وجودی اسرائیل

اسرائیل به عنوان یک تهدید وجودی برای ایران مطرح است، به‌ویژه با توجه به طرح‌هایی مانند “طرح یینون” که در سال ۱۹۸۲ توسط اودد یینون منتشر شد. این طرح پیشنهاد می‌کند که اسرائیل با تجزیه کشورهای خاورمیانه به واحدهای کوچک‌تر بر اساس خطوط نژادی و مذهبی، امنیت خود را تضمین کند.[9] برای ایران، این به معنای خطر تجزیه بخش‌هایی از خاک خود، مانند مناطق مرزی، است. حضور فعال ایران در منطقه، از جمله حمایت از متحدان در سوریه و عراق، برای جلوگیری از اجرای چنین طرح‌هایی ضروری است.

نتیجه‌گیری: مقاومت، ضرورتی برای بقا

با بررسی این شواهد، روشن است که مقاومت در برابر خواسته‌های آمریکا برای ایران یک ضرورت است. کنار گذاشتن برنامه هسته‌ای، توان موشکی یا حضور منطقه‌ای، نه تنها امنیت را تضمین نمی‌کند، بلکه ایران را در برابر تهدیدات خارجی، از جمله مداخلات نظامی، تروریسم و طرح‌های تجزیه‌طلبانه، بی‌دفاع می‌کند. مقاومت به ایران اجازه می‌دهد تا سلامت مردمش را با تأمین داروهای ضدسرطان، استقلال انرژی‌اش را با توسعه نیروگاه‌ها و آب‌شیرین‌کن‌ها، و امنیتش را با حضور فعال در منطقه حفظ کند. بله، این مسیر با چالش‌هایی مانند تحریم‌ها همراه است، اما تاریخ نشان داده که تسلیم شدن می‌تواند بهای سنگین‌تری داشته باشد. آیا ما می‌توانیم آینده‌ای را تصور کنیم که در آن ایران به جای عزت و استقلال، به وابستگی و ناامنی تن دهد؟ انتخاب با ماست.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید