بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر زیارت عاشورا – «اَللّهُمَّ اجعَلنِی عِندَکَ وَجیهاً بِالحُسَینِ عَلَیهِ السَّلام فِی الدُّنیَا وَ الآخِرَه»
خدایا ما را قرار بده وَجیهاً آبرومند، بِالحُسَینِ به وسیله ی امام حسین علیه السلام فِی الدُّنیَا وَ الآخِرَه هم در دنیا هم در آخرت.
قبل از تفسیر این فراز یک نکته لازم است بیان شود و آن اینکه در این فراز نیز مانند بقیه ادعیه ما، تمام توجهات به سمت خداست. یعنی در زیارت عاشورا که اوج مظلومیت ابا عبدالله را بحث می کنیم و همه چیز در مورد امام حسین(علیهالسلام) است باز هم تمام توجه به خداست. این دعا با «السلام علیک یا اباعبدالله» شروع می شود. یعنی اهمیت شما به خاطر بنده خدا بودن است.
در تشهد نماز می گوییم «عَبدُهُ وَ رَسُوله» یعنی شما چون عبد بودید رسول شدید. یعنی ما تمام توجهات را به سمت خدا می دانیم. به سمت زیارت امام رضا علیه السلام در حال جرکت هستید، می گویند همین طور که قدم برمی دارید به سمت روضه منوره بگو الله اکبر، الله اکبر…
در زیارت جامعه کبیره که زیارتی است که شبیه آن را در هیچ جای دیگری نداریم و زیارت ویژه ای است که اگر این زیارت را نداشتیم ما الآن آنطوری که باید و شاید جایگاه امامان معصوم را نمی دانستیم، و تمام دشمنان سر همین زیارت جامعه کبیره با امام هادی(علیهالسلام) مشکل دارند. تمام توهین ها به امام هادی(علیهالسلام) به خاطر این زیارت است، چرا که ایشان این زیارت را فرموده اند. زمانی که این زیارت را می خوانیم متوجه می شویم که مقام امام معصوم چقدر عجیب است که بعضی از کسانی که معرفت ندارند می گویند زیارت جامعه کبیره مرامنامه شیعیانِ افراطی است. [برخی استدلال می کنند به اینکه این علیُ اللهی ها و این حسین اللهی ها همین جامعه کبیره را می خوانند که اینطوری شده اند] در صورتی که آنها نفهمیده اند.
امام هادی(علیهالسلام) می فرمایند: «زمانی که می خواهید زیارت جامعه کبیره را شروع کنید 100 مرتبه بگو الله اکبر». یعنی همه چیز به خدا بر می گردد. یعنی ائمه معصومین مافوق بشر نیستند بلکه بشر مافوق هستند. بالاتر از انسان ها نیستند اما انسان های بسیار بزرگی اند.
اَللّهُمَّ اجعَلنِی عِندَکَ وَجیهاً در این فراز می گوییم خدایا مرا در نزد خود آبرومند قرار بده. اما به کدام وسیله؟ بِالحُسَینِ (علیهالسلام). یعنی ما غیر از مسیر امام حسین(علیهالسلام) برای عزیز شدن، مسیری نداریم. ما اگر قرار است در دنیا و آخرت «وجیها عندالله» شویم قرار است از طریق همین خاندان برویم. در دعای توسل ما تمام اهل بیت(علیهالسلام) را می گوییم.
روایت نیست، ظاهرا مرحوم شوشتری بیان می کند که: «تجربه ثابت کرده تمام اهل بیت(علیهالسلام) کشتی نجات هستند، اما «سفینة الحسین أسرَع وَ أوسَع» اما کشتی امام حسین(علیهالسلام) سریعتر است».
«کلهم نور واحد» تمام اهل بیت(علیهالسلام) نور هستند اما [قبلا هم عرض کردیم که] خداوند به امام حسین(علیهالسلام) عنایات ویژه ای عطا فرموده است که به بقیه ائمه عنایت نشده است. مثلا مستجاب شدن دعا زیر قبه امام حسین(علیهالسلام) یا اینکه بدن همه ائمه معصومین از خاک کربلا است. و این به خاطر سختی هایی بود که امام حسین(علیهالسلام) کشیدند، که بقیه اهل بیت(علیهالسلام) آن موقعیت را پیدا نکردند که به این صورت سختی هایی داشته باشند. برای همین شما برای امام حسین(علیهالسلام) 6 تا دهه می گیرید اما برای بقیه ائمه که اینطور نیست، یا اینکه اربعین فقط مخصوص امام حسین(علیهالسلام) است. آیا پیامبر اربعین داشتند؟ حضرت زهرا اربعین داشتند؟ امام رضا اربعین دارند؟ با توجه به اینکه پیامبر جایگاه ویژه ای داشتند، حضرت زهرا و دیگر ائمه هم همینطور اما مساله ی حسین علیه السلام، مساله ی خاصی است. برای همین برخی از فقها می گفتند برای ما اربعین [چهلم] نگیرید.
وَجیه در قرآن برای دو پیامبر آمده است یکی برای حضرت عیسی(علیهالسلام) آمده است؛ آیه 45 سوره آل عمران «إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ». و یکی دیگر نیز برای حضرت موسی(علیهالسلام) است؛ آیه 69 سوره احزاب «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا وَکَانَ عِندَ اللَّهِ وَجِیهًا».
ما هم در فراز می گوییم که دوست داریم آبرومند باشیم، هم در دنیا و هم در آخرت. درست است که در آخرت مهم تر است اما در دنیا هم می خواهیم آبرومند باشیم. «ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه». هم در دنیا نیازمند نیکی هستیم هم در آخرت، اما در آخرت، بیشتر.
خداوند به ما لطف کرده و ما را به برکت اهل بیت(علیهالسلام) آبرومند قرار داده است. اگر اهل بیت(علیهالسلام) را از ما بگیرند ما هیچ آبرویی نداریم. مانند کره زمین که هر جا که تاریک باشد به خاطر خودش است و هر جا که روشن باشد به خاطر خورشید است.
کتابی است به نام «وسائل المحبّین» از شیخ جعفر شوشتری که در آن، ایشان بحث هایی را مطرح می کند و در یک جا خود را آزمایش می کند. با خود می گوید اگر الآن از دنیا بروم چه چیزی قرار است با خود ببرم. می گوید: چنین یاد دارم که من وقتی سنین عمرم به 60 سال رسید فکر کردم و به نفسِ خود خطاب نمودم که: «ای نفس! 60 سال از عمر تو گذشت و سرمایه جوانی را به باد فنا دادی چه تحصیلِ زاد و توشه ای برای سفر آخرت خود نموده ای؟ وقتی دوران جوانیِ تو چنین بگذرد در دوران پیری و علیلی و ناتوانی چه خواهی کرد؟ و چه متاعی از دنیا برای سفر آخرت خود برداشته ای؟»
بعد شروع به شمردن متاع ها می کند و می گوید: مثلا نماز خواندم و … و بعد می گوید: «ای نفس! اگر می خواهی بگویی دارای اعمال صالح هستم از قبیل نماز و روزه و حج و سایر عبادت های دیگر، جواب تو را خواهم داد. چون نماز و روزه و حج آنقدر شرایط سنگینی دارد که معلوم نیست یک نماز و حج ما مقبول واقع شود و در صورت قبولی آن هم آنقدر دُیونی به مردم داریم، چه مالی و چه اخلاقی مانند غیبت و تهمت، که اعمال صالحه ما بین آن ها تقسیم می شود و چیزی برایمان نمی ماند…»
[اینجای سخنش بسیار جالب است]
جزء به جزء تمام این اعمال را بیان می کند و می رسد به این قسمت، می گوید: «گذشته از همه اینها طبق اخباری که از علامات شیعه به دست ما رسیده، کدام یک از آن ها در تو وجود دارد؟» در ادامه می گوید: بعد از آنکه دستم از همه جا کوتاه شد و نفسم را از هر دری مأیوس گردانیدم. خطاب به او کردم و گفتم: ای نفس! یک راه نجات برای تو می باشد که اگر توانستی از این راه وارد شوی همه چیز برای تو خواهد ماند و الا راهی برای تو باقی نمی ماند و آن باب، باب حسینی است، زیرا جدش پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) فرمود: «ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه». و فرمود او بابی است از ابواب بهشت یعنی هر که دوست حسینم شد باید از این در وارد شود.
بعد از این گفتگو ها نفسم خطاب به من کرده و گفت: این مطلبی که شما گفتید من را بسی امیدوار کرد و بر خود لازم دانستم که خود را به کشتی نجات امام حسین(علیهالسلام) برسانم تا او مرا نجات دهد، که از این گمراهی اگر چه همان قسم که گفته شد هیچ یک از علائم ایمان در من نیست ولی اگر از باب حسینی وارد شوم مسلما مومن خواهم بود زیرا آن بزرگوار فرمود: «انا قتیل العبره لا ذُکِرَت عِندَ مُومن اله بکی اِغتَنم المصابیح». من کشته اشکم و نزد هیچ مومنی یادآور نمی شوم مگر اینکه به مصائب من گریه کند و مغموم شود.
این گریه بر امام حسین(علیهالسلام) از صفات جمیع انبیا بوده است.
اول: چون این را در خود دیدم قدری به خود امیدوار شدم و گفتم یک علامت از علائم ایمان در من پیدا شد آن هم علامتی که در پیغمبران بوده است. دوم: علامت خوبی که در خود دیدم این بود که در ایام عاشورا حالت حزن و اندوه و گریه هم برای من پیدا می شد که در سایر ایام سال این حالت در من پیدا نمی شد، و دیدم که ائمه ما فرموده اند: «شيعتنا خلقوا من فاضل طينتنا و عجنوا بماء ولايتنا يحزنون لحزننا و يفرحون لفرحنا». پس یک صفت از صفات مومن در من پیدا شد. و ممکن است از این راه بگویم که من شیعه هستم. و سوم: اگر از باب حسینی وارد شدم در خود کمال ایمان را ملاحظه کردم زیرا که در باب زیارت آن حضرت وارد شده است: «مَن زاره کمن زار الله». چهارم اگر چه در اعمال خود نظر کردم دیدم عملی ندارم که باعث نجات من شود و مرا به بهشت رساند اما در اخبار باب حسینی که نظر کردم دیدم که فرمود: «من بکی علی ابکی او تباکی وجب له الجنه». هر کس تباکی کند برای حسین(علیهالسلام) بهشت بر او واجب می شود. و در خود دیدم که خداوند مرا به واسطه حسین(علیهالسلام) به بهشت خواهد برد.
داستان ها در این زمینه مختلف است:
در کتاب «کبریت احمر» نقل شده است یکی از معاصرین که در حکومت ظلم کار می کرد، بعد شغلش را کنار گذاشت و توبه کرد. وی نقل می کند که در خواب دیدم به وسیله شغلی که دارم در عذاب بودم و درهای آتش همه، به سمت ما باز شده است و به من گفتند: برای خود شفیعی بجوی. گفتم در اینجا اگر شفیع بجویم از کجا پیدا کنم؟ گفتند: بگو یا حسین. چون این اسم را مکرر گفتم شخصی نورانی پیدا شد و دست مرا گرفت و از آتش بیرون آورد. و از آن وقت نذر کردم که مجلس روضه ای داشته باشم و اکنون در هفته یک روز در منزل روضه خوانی می کنم.
این شخص توبه کرده بود که امام حسین(علیهالسلام)او را شفاعت کردند. یعنی اگر شخص توبه نکند شفیعی پیدا نمی کند.
بدون دیدگاه