بسم الله الرحمن الرحیم

 

­تفسیر زیارت عاشورا – «فَأَسئَلُ اللهَ الَّذی اَکرَمَ مَقامَکَ وَ اَکرَمَنی بِک»

در انتهای فراز «فأسأل الله الّذی اکرم مقامک و اکرمنی بک»، درخواست می کنیم از آن خدایی که شما را بزرگ قرار داد و ما را هم به واسطه شما بزرگ قرار داد. در جلسات قبلی راجع به این فراز بحث کردیم که خداوند چه عنایاتی را به امام حسین(علیه‌السلام) عطا کرده است و یکی از این عنایات ویژگی خاصی است که به خاک کربلا داده است. در رابطه با فضیلت خاک کربلا مواردی را گفتیم و به بحث عقوبت بی احترامی به تربت اباعبدالله(علیه‌السلام) رسیدیم.

چندین داستان را در این زمینه عرض می کنیم.

عقوبت بی احترامی به تربت اباعبدالله(علیه‌السلام)

1- اولین داستان را شیخ طوسی نقل می کند. ایشان می فرماید که موسی ابن عبدالعزیز می گوید: یوحنای نصرانی ای که طبیب بود روزی مرا دید و گفت: تو را به پیامبرت و دینت قسم می دهم بگو که این قبری که شما شیعیان آن را آنقدر بزرگ می دانید  و در کربلاست قبر کیست؟ گفتم: قبر نوه پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) است. دلیلش را پرسیدم.

یوحنای نصرانی گفت: مطلب شگفتی درباره آن دارم. سابور کبیر خادم هارون الرشید به دنبال من فرستاد و گفت همراه او نزد موسی ابن عیسی هاشمی – که فرماندار کوفه بود – بروم. رفتم دیدم عقلش از بین رفته و بر بالشتی تکیه داده و تشتی جلویش است که روده ها و تمام امعا و احشایش داخل تشت ریخته است. با تعجب دلیلش را پرسیدم، گفتند: او با افرادی دور هم نشسته بودند و سلامت کامل داشت، صحبت از حسین ابن علی(علیه‌السلام) شد.  موسی ابن عبدالعزیز گفت رافضی ها آنقدر اهل غلو هستند که می گویند: خاک قبر حسین(علیه‌السلام) شفا می دهد. یکی از بنی هاشم که آنجا بود گفت: من دچار بیماری سختی شده بودم که هیچ یک از طبیبان نتوانستند من را مداوا کنند، کمی از تربت  اباعبدالله(علیه‌السلام) را خوردم و حالم خوب شد.

موسی ابن عیسی گفت: آیا از آن تربت هنوز نزد خود داری؟ گفت: بله. موسی ابن عیسی آن تربت را گرفت و به قصد تمسخر شیعه و به قصد توهین تربت، آن را زیرش گذاشت و روی آن نشست. به محض نشستن روی تربت فریادش بلند شد: آتش آتش! دلم آتش گرفت تشت را بیاورید. به محض اینکه تشت را آوردند بالا آورد و تمام روده ها و امعا و احشایش داخل تشت ریخت و اکنون به این صورتی است که می بینید. پزشک ادامه داد که موسی ابن عیسی قبل از سحرگاه درگذشت. حال می خواهم بدانم این تربت چه تربتی بوده که این ویژگی را داشته است؟ این پزشک مسیحی نیز بعد از مدتی به برکت تربت شیعه شد.

 

2- داستان دیگری که ابن شهر آشوب در کتاب شریف «مناقب» [که شاید به جرأت می توان گفت که بهترین کتابی است که درباره فضائل و مناقب اهل بیت(علیه‌السلام) نوشته شده] نقل کرده است. ایشان در قرن پنجم هجری زندگی می کردند و در سال 588 هجری از دنیا رفتند. ایشان داستانی را از ابن بطه و نطنزیک که از علمای اهل سنت هستند، هر دو از عبدالرحمان فرزند احمد ابن حنبل عالم بزرگ اهل سنت نقل می کنند که احمش گفت: مردی کنار قبر امام حسین(علیه‌السلام) یه قصد توهین به امام حسین(علیه‌السلام) عمل ناپسندی را انجام داد و به واسطه این بیماری بَرَص و جُذام گرفته بود، به حدی که دامن گیر نسلش هم شده بود.

 

(از آن طرف، احترام ویژه ای گه بزرگان به خاک مقدس کربلا داشتند. مقدس اردبیلی در تمام عمرش که در کربلا بود، هیچ وقت ادرار و مدفوعش را در خاک زمین کربلا نریخت. ظرفی درست کرده بود، نجاسات را در آن ظرف قرار می­داد، پنج فرسخ از آنجا که داشت بیرون می رفت آنها را آنجا تخلیه می­کرد. این مساله فقط داستان مقدس اردبیلی نیست بلکه ملا آقا فاضل دَربندی می گوید: این عمل، سیره جمعی از عالمان و صالحان گذشته بود. علماء قدیم هیچ گونه نجاستی در کربلا نمی ریختند، این احترامی بود که به تربت کربلا می­داشتند. الآن متسافانه می بینید گاهی در خود صحن امام حسین علیه السلام فردی اخلاط سر و سینه اش را بیرون می اندازد! آیا انسان در خانه خودش چنین می کند؟! یا اینکه در صحن و سرای امام حسین علیه السلام قمه می زنند و نجس کاری راه می اندازند! حالا حرمتش به جای خود، یا روز عاشورا پلاستیک پهن می کنند که خونها بریزد آنجا!)

 

3- محدث نوری در کتاب «دارالسلام» خود می گوید: که روزی مادرم دید برادرم مهر تربت را در جیب شلوارش یا در جیب پایین قبا می گذارد. مادرم از این کار خیلی ناراحت شد، گفت این بی ادبی به تربت است، چون ممکن است هنگام نشستن زیر ران قرار گیرد و بشکند. برادرم اعتراف کرد که دو تا از دانه های تسبیح تربت به واسطه این کار شکسته است. اعتراف کرد و قول داد که دیگر این کار را انجام ندهد. پدرم از این جریان خبر نداشت و همان شب در خواب دید که امام حسین(علیه‌السلام) تشریف آوردند و در داخل کتابخانه نشستند و به پدرم فرمودند: که بگو پسرانت بیایند و به تک تک پسرها هدیه ای را دادند و وقتی نوبت به این برادرم رسید، حضرت نگاهی غضب ناک به آن پسر کردند و فرمودند که این پسرت دو مهر تربت از تربت های قبر مرا زیر ران خود شکسته است و مانند بقیه پسران او را صدا نکردند.

این که گاهی اوقات می بینیم تربت اثر ندارد، به خاطر بی احترامی هایی است که به آن می شود. [برخی از مردم حاضر نیستند عکس پدرشان را در جیب پشت شان بگذارند اما می بینید برخی از مقدسات را در جیب پشت شان می گذارند! یکی از آنها همین عکس حضرت امام رحمة الله علیه نائب امام زمان است، ایشان قطعا مقدس تر از پدر ماست. عکس حضرت امام است، چقدر اسرایی داشتیم که به خاطر اینکه حاضر نشدند کوچکترین بی احترامی به عکس امام بکنند شهید شدند، کشته شدند. ما باید به این نکات دقت کنیم، یا مثلا اسم ائمه است، یا همین تربت کربلا.]

 

عقوبت خرید و فروش تربت

آخرین نکته در مورد تربت، عقوبت خرید و فروش تربت است. محمد ابن سیار از یعقوب ابن یزید حدیثی را  [حدیث به طور مرفوعه است] از امام صادق(علیه‌السلام) نقل می کند: «مَن باعَ طین قبر الحسین(علیه‌السلام) فإنّه و یَبیعُ لحمَ الحسین(علیه‌السلام) و یَشتریه». هر کس خاک قبر حسین(علیه‌السلام) را بفروشد یعنی گوشت آن حضرت را فروخته و گوشت حضرت را خریده است. یعنی اجازه خرید و فروش تربت ابا عبدالله(علیه‌السلام) نیست.

 

داستانی در مورد خرید و فروش تربت امام حسین(علیه‌السلام)

مرحوم میرزا هادی خراسانی که از یاران خاص مرحوم شیرازی بودند از آیت الله سید احمد بهبهانی و ایشان از یکی از علما نقل می کند که در کربلا شخصی به نام حاج حسن بود که در بازار زینبیه نزدیک صحن مطهر، مُهر و تسبیح می فروخت، تربت مخصوصی هم داشت که هر مثقال آن را به یک اشرفی می فروخت. روزی در حرم نشسته بود که  صدای زائری را شنید که فریاد می زد: یا اباعبدالله(علیه‌السلام) در حرم شما و در پناه شما خرجی من را بدزدند! این شک را به که گویم؟! مردم جمع شدند و ماجرا را پرسیدند. مرد گفت پولهایم را دزدیدند. حاج حسن همان شب در عالم خواب امام حسین(علیه‌السلام) را می بیند و عرض می کند که آقا جان شما که از حال زائرانت خبر داری، دزد او را رسوا کن تا پول او را برگرداند. حضرت فرمودند: مگر من دزد بگیرم؟ اگر قرار بود دزدها را بگیرم اولِ شخص تو بود. شخص عرض کرد من چه چیزی را دزدیده ام؟

حضرت فرمودند: دزدی تو این است که خاک و تربت مرا می فروشی و پول می گیری، اگر مال توست چرا به اسم من به مردم می دهی؟ و اگر مال من است چرا پول می گیری؟ شخص عرض کرد سیدی توبه می کنم، آیا توبه ام قبول است.

حضرت فرمودند: حال که توبه کردی من نیز دزد آن زائر را به تو نشان می دهم. پس آن حضرت مرد گدایی را نشان دادند که در زمستان عریان کنار حرم می نشست. حضرت فرمود: کیسه را زیر پایش دفن کرده است و چیزی از آن برنداشته است. حاج حسن می گوید نزدیک سحر آمدم و دیدم آن مرد مشغول گدایی است، مردم را جمع کردم، رفتیم و خاک زیر پایش را برداشتیم و کیسه پول را پیدا کردیم. پس از آن حاج حسن مردم را صدا می زند و می گوید دزد دیگری هم هست بیایید و او را هم بگیرید. سپس در مغازه اش را باز می کند و می گوید این اموال از من نیست، هر کس تربتی از من خریده است بیاید و پولش را پس بگیرد.

 

اما اگر خواستیم تربت اباعبدالله(علیه‌السلام) را بخریم چکار باید انجام دهیم؟

تربت را نمی توانیم بخریم مگر این که مقدار پولی که می دهیم  فقط دستمزد قالب بندی مهر و تسبیح باشد. فقها خرید و فروش مهر و تسبیح را در این صورت حرام نمی دانند چون این پول را برای دستمزد می دهید، طبعتا هم همین طوری است چرا که ما هرچه مهر زیباتر باشد پول بیشتری برایش می دهیم و این نشان دهنده ی این است که هزینه به خاک و تربت قرار نگرفته بلکه هزینه بر کارِ دست و زحمات انتقالش است مثلا. یا اینکه به امام جماعت که نباید به جهت اقامه نمازش پول داد، بلکه فقط به اندازه ایّاب و ذهاب می تواند پول دریافت کند و یا به عنوان مسائل مستحبی که به مردم یاد داده می تواند پولی دریافت کند. یا کسی که معلم قرآن است و قرآن آموزش می دهد نمی تواند پول بگیرد یا کسی که مسائل شرعی را آموزش می دهد نیز همینطور است، یعنی برای واجبات نباید پول دهید، برای مستحبات می توانید این کار را انجام دهید.

 

مستجاب شدن دعا تحت قبّه حضرت اباعبدالله(علیه‌السلام)

دو نکته دیگر در مورد عنایاتی که خداوند به اباعبدالله(علیه‌السلام) داده است: یکی دیگر از عنایات، مستجاب شدن دعا تحت قبّه است، که همان اطراف ضریح را گویند، چون قبه الآن دقیقا بالای ضریح قرار گرفته، لذا اطراف ضریح را گویند. در زیارت ناحیه مقدسه امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) می فرماید: «اَلسَّلامُ عَلیَ مَن اَلْاجابَهُ تَحتَ قُبَتهِ». سلام بر کسی که خداوند مستجاب شدن دعا را تحت قبّه اش قرار داد. [شیاطین آنجا نمی توانند بروند، ان شالله آنجا که تشریف بردید حتما دعا کنید که مستجاب است ان شالله]

 

کم نشدن از عمر زائر امام حسین(علیه‌السلام)

سومین عنایت این است که در ایّام زیارت امام حسین(علیه‌السلام)  از عمر زائر چیزی کم نمی شود و از عمرش محسوب نمی شود.

حال این که از عمر محسوب نمی شود، یا منظورش این است که آنقدر ثواب پیدا می کند که اینگونه است، یا واقعا عمرش به این اندازه طولانی می شود یا اینکه بگوییم برکت پیدا می کند. چون ممکن است خداوند  مرگ شخصی را در کنار قبر امام حسین(علیه‌السلام)  مقدّر کرده باشد. الزاماً این نیست که کسی که به زیارت امام حسین(علیه‌السلام)  می رود و برمی گردد، همانقدر هم عمرش طولانی بشود. یا روایت داریم که: نشستن کنار سفره از عمر محسوب نمی شود. این به این معنا نیست که نشستن زیاد کنار سفره به عمرتان اضافه می کند، بلکه می خواهد بگوید که هر چه لقمه را بجوید، برای بدنتان چنان فایده ای پیدا می کند که عمرتان طولانی می شود.

بحث کربلا رفتن هم همینطور است یعنی وقتی شخصی کربلا می رود، خود کربلا چنان تأثیری بر روحیه فرد می گذارد که او را با نشاط می کند. امام صادق(علیه‌السلام)  می فرماید: «خداوند در ازای شهادت امام حسین(علیه‌السلام) چهار چیز را به آن حضرت عطا کرد: اول امامان از ذریّه او قرار گرفتند، [البته امامان از ذریه امام حسن(علیه‌السلام) هم هستند یعنی به جز امام سجاد، بقیه امامان از نسل امام حسن(علیه‌السلام) هم هستند. چون همسر امام سجاد(علیه‌السلام) دختر امام مجتبی(علیه‌السلام) است. ولی وقتی از جانب پسر می گوییم، همه به امام حسین(علیه‌السلام) منتسب می شوند.] دوم: شفا در تربت او است. سوم: اجابت دعا تحت قبه آن حضرت است، و چهارم: رفت و آمد زائر آن حضرت از عمر آن زائر حساب نمی شود».

 

بنابراین بحث «فَاَسئلُ اللهَ الَّذی اَکرَمَ مَقامَکَ وَ اَکْرَمَنی بک» و عنایاتی را که خداوند به امام حسین(علیه‌السلام) داده است را به اتمام رساندیم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید