توي تدارکات لشکر، يکي دو شب ، مي ديدم ظرفهاي شام را يکی شسته؛ نمي دانستيم کار کيه. يک شب، مچش را گرفتيم.
آقا مهدي بود. گفت «من روزها نميرسم کمکتون کنم ولي ظرفهاي شب با من». [1]
[1] . يادگاران کتاب شهيد زين الدين-احمد جبل عا ص 44.
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
© کلیه حقوق مادی و معنوی برای اندیشکده راهبردی سعداء محفوظ میباشد و استفاده از محتوا با ذکر منبع مجاز است.
بدون دیدگاه