ابن عساكر در تاريخ دمشق و ابن جوزى در مثير الغرام الساكن و ديگران از محمّد بن حرب هلالى نقل كرده ‏اند كه گفت: وارد مدينه شدم، كنار قبر پيامبر رفتم و پس از زيارت آن حضرت، مقابل قبر نشستم، يك نفر از اعراب باديه نشين وارد شد و پس از زيارت قبر رسول خدا صل الله علیه و آله خطاب به قبر شريف گفت: اى بهترين پيامبر خدا! خداى متعال كتابى را كه جز راستى و درستى در آن نيست بر تو نازل كرد و در آن فرمود: «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّـلَمُوآا أَنفُسَهُمْ جَآءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا»[1]؛ و اگر آنان كه به خود ستم كرده بودند، اگر پيش تو مى ‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏ خواستند و پيامبر نيز براى آنان طلب آمرزش مى‏ كرد، قطعا خدا را توبه پذير مهربان مى ‏يافتند. و من اكنون آمده ‏ام تا از خداى تو از گناهانم طلب آمرزش كنم و تو را شفيع و واسطه قرار دهم، سپس گريه كرد و اين شعر را زمزمه كرد:

يا خير من دفنت بالقاع أعظمه   فطاب من طيبهنّ القاع والأكم

نفسي الفداء لقبر أنت ساكنه     فيه العفاف وفيه الجود والكرم

اى بهترين كسى كه در دل زمين دفن شده ‏اى، زمين و كوه ‏هاى اطراف آن به وسيله تو پاك و پاكيزه شد. جانم فداى آن قبرى كه تو در آن ساكن شده‏ اى، قبرى كه عفّت و پاكى، جود و كرم و بزرگى، در آن مدفون شده است. سپس از خدا طلب مغفرت و آمرزش كرد و از مسجد خارج شد.

محمّد بن حرب هلالى مى‏ گويد: در خواب پيامبر اكرم صل الله علیه و آله را ديدم كه به من فرمود: مرد اعرابى را درياب و به او بشارت ده كه خداوند با شفاعت من او را آمرزيد. از خواب بيدار شدم و به دنبالش گشتم تا او را پيدا كنم، ولى او را نديدم.[2]

 

[1] . سوره نسا آیه 64 .

[2] . دفع الشبهة عن الرسول، حصنى، ص 143؛ الأحكام السلطانيّة ماوردى، ص 109، شفاء السقام سُبكى، ص 151 و الدرر السنيّة زينى دحلان، ج 1، ص 21 .

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید