او را تحت فشار بسیاری قرار داده بودند تا در حضور امام اعتراف کند که از ایشان برای ایجاد شورش‌های خیابانی پول گرفته است. به او گفته بودند: اگر پیش امام بگویی کاری که شما خواسته بودید کردم، فوری آزادت می‌کنیم، ولی وقتی طیب را پیش امام بردند گفت: «سید تو را به جدت آیا تاکنون مرا دیده ای و به من پول داده ای؟» امام هم گفتند: «نه تو را دیده ام و نه به تو پولی داده ام. ولی الحق که تو یک آزاده ی تمام عیاری.» روزهای آخر طیب را خیلی شکنجه کرده بودند؛ آنقدر که پسر کوچکش او را نشناخته بود.[1]

بعد از شهادت طیب، امام خمینی رحمت الله علیه به حوزه‌های علمیه قم، نجف و مشهد می‌گویند طلبه‌ها سه شبانه روز برای طیب، نماز و روزه قضا انجام دهند و ۱۵۰ هزار تومان هم در آن زمان به آقای عسگر اولادی می‌دهند و می‌گویند این پول را به نیت رد مظالم برای طیب حاج رضایی بدهید. وقتی امام به ایران آمدند و به حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) رفتند، با وجود اینکه مزار بزرگان زیادی آنجاست، ایشان بر سر مزار طیب حاج رضایی رفتند.

 

[1] . حاشیه‌های مهم تر از متن، ص 65.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید