سلسله جلسات دوگانه های سرنوشت ساز :
تبیین 10 دوگانه ای که مقام معظم رهبری (حفظه الله) در دیدار اعضای خبرگان رهبری بیان کرده و وظیفه تبیین آن را بر عهده تریبون داران گذاشتند.
جلسه ششم: دو گانه «شناختن و نشناختن واقعیت ها»
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی که یک کوهنورد برای پیمایش یک کوه به کوهستان میرود، خود را برای شرایط مختلف آماده میکند. او در کولهاش انواع وسایل مختلف ضروری، اعم از لباس گرم، نان، آب و … را قرار میدهد و بهگونهای خود را مجهز میکند که برای سختترین شرایط نیز آمادگی کامل داشته باشد. شاید او در پایان سفر خود از بیشتر وسایل داخل کوله استفادهای نکند، ولی یک کوهنورد باتجربه میداند که شرایط کوهستان ایجاب میکند که باید خود را برای شرایط مختلف و ناگهانی آماده کند. او خود را برای سختیهای کوهستان آماده کرده است و بدون دلهره از کوهنوردی لذت میبرد؛ اما در سوی مقابل، کسی که تجربهای در کوهنوردی نداشته باشد، بیتوجه به شرایط کوهستان، شروع به کوهپیمایی میکند. برای او که هیچ امکاناتی برای خود بههمراه نیاورده است، کوهنوردی بسیار زجرآور میشود و چه بسا این آخرین باری باشد که کوه را برای سفر خود انتخاب میکند.
حکایت انسانها نیز مانند کوهنوردها میباشد. گروهی با شناخت کامل از مسیر و سختیهای راه، خود را آماده مقابله با دشواریها میکنند و گروهی نیز بدون تجهیز، پای در مسیر میگذارند. شخصی که خود را برای حوادث مختلف آماده کرده است، میداند که سختیها جزیی از مسیر هستند؛ مسیری که سرانجام آن فتح قله است.
۲ـ سختی در زندگی
هر انسان از نخستین روز تولد خود، حرکت به سمت کمال خود را نیز آغاز میکند. مسیری بسیار طولانی و سخت که خداوند حکیم برای هر انسان بهصورت منحصربهفرد طراحی کرده است؛ اما در طول این سیر، گروهی همانند یک کوهنورد حرفهای با تجهیز خود و شناخت کامل از ظرفیتهای وجود خود، سختیهای مسیر را به شوق رسیدن به قله مشتاقانه به جان میخرند. برای آنها مشکلات مالی و جسمی و …، جزیی از مسیر زندگی و بندگی است. آنها به این آیه قرآن ایمان دارند که««لَقَد خَلَقنَا الإنسانَ فی کَبِدٍ»»[1]. سختی برای آنها جزیی از زندگی است. آنها میدانند که اگر سختی و مشکلی در زندگی داشته باشند، حتماً حکمت و علتی داشته است. آنها خود را از قبل آماده کردهاند و با صبر بر مشکلات، بر مراتب ایمانشان میافزایند. سرلوحه آنها در زندگی، حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) است و با اتکای به ایشان، چنانچه برای آنها مشکلاتی رخ دهد، زیباییهای آن را میبینند و به حیات اخروی دل میبندند.
گروهی نیز هستند که واقعیت زندگی را درک نکردهاند و با کوچکترین اتفاق از تصمیم خود منصرف میشوند. تحمل آنان بسیار کم بوده و با دیدن اولین سختی، برگشتن را بر ادامه دادن ترجیح میدهند. برای مقایسه بهتر این دو گروه، دو حالت مختلف برخورد با یک موضوع بیان میگردد:
حالت اول: شناخت واقعیت
«شخصی میخواست برای تفریح به باغ یکی از دوستان خود برود؛ ازاینرو نزد دوست خود رفت و از او درخواست کرد تا کلید باغش را به او بدهد، اما دوست وی هنگام تحویل کلید باغ گفت: «من کلید باغ را میدهم، اما از همین اول گفته باشم که باغ من چند مشکل دارد: اول اینکه مسیر باغ بسیار بد بوده و باید پنج کیلومتر را در جاده خاکی طی کنی. دوم اینکه دم درب باغ پر از گِل و لای بوده و بسیار کثیف است. سوم اینکه پشت درب باغ، بوته گلی هست که پر از تیغ بوده و باید بسیار مراقب باشید. چهارم اینکه در باغ برای امنیت یک سگ گذاشتهام و هنگامی که به باغ رسیدی مواظب او باشید». شخص قبول کرد و با علم بر سختیهای مسیر همراه با خانواده خود به سمت باغ حرکت کرد. با ورود به مسیر خاکی باغ، به خانوادهاش گفت: «این جاده فقط پنج کیلومتر است و بعد به باغ میرسیم». هنگامی که به باغ رسید، ابتدای باغ پر از گل و لای بود و بهسختی توانستند خود را به درب باغ برسانند. این بار هم چون از قبل آمادگی آن را داشتند، خود را برای آن آماده کرده بودند. با ورود به باغ حتی تیغهای گلهای باغ و نیز وجود سگ، نتوانست مانع ورود آنان به باغ شود. آن شخص و خانوادهاش با علم به این حوادث و شرایط، آگاهانه خود را برای سختیها آماده کرده بودند و این شرایط نتوانست مانع رسیدن آنان به باغ شود».
حالت دوم: عدمشناخت واقعیت
«اینبار شخص دیگری نزد صاحب باغ رفته و خواهان کلید باغ وی میشود، اما مانند شخص اول به شرایط سخت رسیدن به باغ توجه نکرده و حرفهای صاحب باغ را نشنیده میگیرد. او و خانوادهاش به راه میافتند و با ورود به جاده خاکی شکایتهای خانوادهاش شروع میشود. کمکم طاقت خود شخص نیز تمام شده و زمزمههای برگشتن و منصرف شدن را نجوا میکند. با هر زحمت و سختی که بود، خود را به باغ میرسانند. آنان که هیچگونه آمادگی برای عبور از گل و لای نداشتند، با مشاهده این وضعیت از رفتن به باغ منصرف میشوند و برای خود از این سفر، تنها زحمت طی مسیر را به یادگار میبرند».
انسانها نیز اگر خود را برای مقابله با سختیهای مختلف آماده کنند، دیگر از بروز حوادث کوچک و بزرگ دلسرد نمیشوند. آنها میدانند که «أَنَّ الدُّنْیا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ». [2]برای آنها بیماری و مرگ اطرافیان، مشکلات مالی و اقتصادی و سایر سختیهایی که رزوانه با آنها سروکار دارند، بخشی از مسیر بندگی است. آنان معتقدند که عبور از همه این مشکلات، باغی سرسبز و خرم را نوید میدهد.
۳ـ دنیا محل سختیها
طبع انسان همواره خواهان راحتی، آسایش و رفاه است و برای رسیدن به این خواسته تلاش میکند. او دنیا را محل برآورده شدن تمام خواستههای خود میداند و این باعث میشود که مرگ را بزرگترین فاجعه ممکن بداند. او مرگ را انتهای تمام آرزوهای خود میداند و ترس از مرگ، تمام وجودش را در بر میگیرد. بیماری و یا زیان مالی را پسرفت و هرگونه موفقیت مالی و اقتصادی را پیشرفت میداند؛ اما آیا واقعیت دنیا آنگونه است که او میپندارد؟
واقعیت این است که دنیا محل سختیها و ابتلائات است که با هدف و دقتی عجیب برای انسان قرار داده شده و انسان باید این مسئله را بهعنوان یک واقعیت بپذیرد. قرآن کریم درباره واقعیت زندگی انسان در دنیا می فرماید: ««لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کبَدٍ»»[3] (به یقین، ما انسان را در سختی آفریدیم).
اساساً راحتی، برای دنیا آفریده نشده و بدیهی است که طلب کردن آنچه وجود ندارد، مایه رنج و عذاب میشود. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله )دراینباره میفرماید:خداوند به حضرت موسی(علیه السلام) فرمود: «من شش چیز را در شش چیز قرار دادم و مردم در چیز دیگری جستجو می کنند. (یکی از آنها این است که) آسایش را در بهشت قرار دادم و مردم در دنیا جستجو می کنند».[4]
همین واقعیت، یکی از اموری است که امام صادق(علیه السلام) به اصحاب خود آموزش میدهد تا زندگی بهتری داشته باشند. روزی حضرت خطاب به اصحاب خود فرمود: «لَا تَتَمَنَّوُا الْمُسْتَحِیلَ» (چیز محال را آرزو نکنید). اصحاب با تعجب پرسیدند: «چه کسی محال را آرزو می کند؟» حضرت با صراحت فرمود: «أَنْتُمْ أَ لَسْتُمْ تَمَنَّوْنَ الرَّاحَةَ فِی الدُّنْیا» آیا شما آرزوی آسودگی در دنیا را ندارید؟» اصحاب گفتند: «چرا»! حضرت فرمود: «الرَّاحَةُ لِلْمُؤْمِنِ فِی الدُّنْیا مُسْتَحِیلَة» آسودگی در دنیا برای مؤمن، محال است».[5]
اگر انسان بداند دنیا جای راحتی نیست، راحت زندگی میکند و از ناملایمات، بهتنگ نمیآید؛ ازاینرو بخش مهمی از متون دینی به آشنا کردن مردم با این واقعیت اختصاص دارد.
۴ـ سختیها اجتنابناپذیرند
تحملناپذیری حوادث، برای این است که انسان از زندگی، انتظار راحتی بدون سختی را دارد و این، ریشه در غیرواقعی بودن شناخت وی از دنیا دارد. آنچه مهارتهای مقابله با سختیها را بهوجود میآورد، پذیرش این واقعیت است که سختیها اجتنابناپذیرند. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله )دراینباره میفرماید: «أَیهَا النَّاسُ، هَذِهِ دَارُ تَرَحٍ لَا دَارُ فَرَحٍ وَ دَارُ الْتِوَاءٍ، لَا دَارُ اسْتِوَاءٍ. فَمَنْ عَرَفَهَا، لَمْیفْرَحْ لِرَجَاءٍ وَ لَمْیحْزَنْ لِشَقَاءٍ»[6] (هان ای مردم، این [دنیا] خانه رنج است، نه خانه سرور و خانهای است پیچیده، نه خانهای ساده؛ ازاینرو هرکس آن را بشناسد، با برآورده شدن آرزویی مسرور نمیشود و با ناکام شدن، محزون نمیگردد).
امام(علیه السلام) نخست به معرفی واقعیت دنیا پرداختهاند و سپس به اهمیت شناخت و آگاهی یافتن از این واقعیت اشاره کرده و فرمودهاند که هماهنگی شناخت انسان با واقعیت دنیا، موجب میگردد که آدمی نه از خوشیهایش سرمست شود و نه از ناخوشیهایش غمگین و افسرده گردد.
با توضیحاتى که ارائه شد، بهتر مىتوان به عمق کلام امام على(علیه السلام) دست یافت که مىفرماید: «مَنْ عَرَفَ الدُّنْیا، لَمْیحْزَنْ عَلَى مَا أَصَابَه»[7] (کسى که دنیا را بشناسد، برای مصیبتهاى آن، غمگین نمىشود).
۵ـ نعمتی که از دست رفت، برگشتناپذیر است
خِرد حکم میکند که انسان «در برابر سختیها» نایستد، بلکه «در کنار سختیها» قرار گیرد. قرار گرفتن «در کنار سختیها» امکان مدیریت کردن و مهار نمودن سختیها را به وجود میآورد؛ بر خلاف بیتابی کردن و در برابر سختیها قرار گرفتن که انسان را ناتوان میسازد.
معاذبنجبل یکی از اصحاب پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله )است که فرزند خود را از دست میدهد و بیتاب میگردد. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله ) نامهای به وی مینویسد و مصیبت فرزندش را به وی تسلیت میگوید. حضرت در بخشی از نامه، به دو مسئله مهم اشاره میفرماید: یکی «اجتنابناپذیری سختیها» و دیگری «برگشتناپذیری نعمتها» و بدین سان، او را آرام میسازد: «وَ اعْلَمْ! أَنَّ الْجَزَعَ لَایرُدُّ مَیتاً وَ لَایدْفَعُ قَدَراً، فَأَحْسِنِ الْعَزَاءَ وَ تَنَجَّزِ الْمَوْعُودَ؛ فَلَایذْهَبَنَّ أَسَفُک عَلَى مَا لَازِمٌ لَک؛ وَ لِجَمِیعِ الْخَلْقِ نَازِلٌ بِقَدَرِهِ»[8] (و بدان که بیتابی کردن، نه مرده را برمیگرداند و نه تقدیر را دفع میکند؛ پس بهنیکی عزادار باش و وعده الهی را قطعی بدان و نسبت به آنچه بر تو و بر همه مردم حتمی است و به تقدیر الهیِ نازلشده، تأسف مخور).
سختیهایی که در زندگی اتفاق میافتد، از قبیل بیماری و …، که پاداش فراوان برای آن قرار داده شده است؛ مشروط به قبول و پذیرش آن است؛ یعنی هنگامی فرد بیمار، پاداش میگیرد که بیماری را بپذیرد، نه این که با آن درافتاده و لب به شکایت بگشاید. امام صادق(علیه السلام) میفرماید: «مَنِ اشْتَکى لَیلَةً، فَقَبِلَهَا بِقَبُولِهَا وَ أَدَّى إِلَى اللَّهِ شُکرَهَا، کانَتْ لَهُ کفَّارَةَ سِتِّینَ سَنَةً. قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا قَبِلَهَا بِقَبُولِهَا؟ قَالَ: صَبَرَ عَلَى مَا کانَ فِیهَا»[9] (هرکس شبی بیمار شود و آن را بپذیرد و شکر آن را به درگاه خدا به جای آورد، همانند شصت سال عبادت کردن است. از حضرت سؤال شد: پذیرفتن بیماری یعنی چه؟ حضرت در پاسخ فرمود: بر آن صبر میکند و کسی را از آن بیماری، خبر نمیکند و چون صبح شود، خداوند را برای آن ستایش میکند».
۶ـ سختیها پایانپذیرند
یکی از تصوراتی که ممکن است برخی افراد، در موقعیت ناخوشایند داشته باشند، «پایدارپنداری سختیها»ست. این پدیده روانی، ابتدا سختی را برای زمان آینده که دیگر آن سختی وجود ندارد، تثبیت میکند و سپس، همه فشار آن را، در زمان حال، بر فرد وارد می سازد. این حالت، دو کارکرد منفی روانی دارد: یکی «تعمیم بخشیدن ناخوشایندی به آینده» و دیگری «جمع کردن اندوه در زمان حال». در حالت اوّل، برخلاف واقع، ذهن سختی را به زمانی که فرا نرسیده و یا سختی در آن زمان، وجود نخواهد داشت، گسترش میدهد که به گسترش فشار روانی منتهی میشود. سپس همین فشار روانی گسترشیافته، بر زمان حال نیز وارد می شود؛ بهگونهای که گویا مصیبتی به بزرگی همه عمر، هماکنون بر فرد وارد شده است.
این در حالی است که «پایانپذیری»، یکی از اصول مسلّم و قطعی سختیهاست. ممکن است هماکنون، به یک سختی مبتلا باشید، اما تجربه زندگی نشان میدهد که سختیهای فراوانی آمده و رفتهاند و هیچیک باقی نماندهاند. مطمئن باشید که این یکی نیز باقی نخواهد ماند. درست است که سختیها گاهی بهسرعت از بین نمیروند، ولی با این حال پایانپذیرند. بازنگشتن وضعیت به قبل از وجود مشکل را نباید به پایانناپذیری آن تفسیر کرد. حضرت علی(علیه السلام) میفرماید: «إِنَّ لِلْمِحَنِ غَایاتٍ وَ لِلْغَایاتِ نِهَایاتٍ، فَاصْبِرُوا لَهَا حَتَّى تَبْلُغَ نِهَایاتُهَا؛ فَالتَّحَرُّک لَهَا قَبْلَ انْقِضَائِهَا، زِیادَةٌ لَهَا»[10] (همانا برای سختیها اهدافی است و برای آن اهداف، پایانی است، پس بر آنها بردبار باشید تا به پایان برسند؛ زیرا حرکت در برابر آنها پیش از پایان یافتنشان، افزاینده آنهاست).
روزی پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله )روبروی دیواری نشسته بودند که سوراخی در آن بود. به سوراخ دیوار اشاره کرد و خطاب به یاران خود فرمود: «لَوْ جَاءَ الْعُسْرُ فَدَخَلَ هَذَا الْجُحْرَ، لَجَاءَ الْیسْرُ، حَتَّى دَخَلَ عَلَیهِ فَأَخْرَجَهُ»[11] (اگر سختی بیاید و داخل این سوراخ شود، قطعاً راحتی میآید تا این که وارد میشود و سختی را بیرون میکند». بر اساس همین اصل است که امام علی(علیه السلام) میفرماید: «لِکلِّ ضِیقٍ مَخْرَجٌ»[12] (برای هر تنگنایی، راه خروجی است). همچنین است قول خداوند در قرآن کریم که: «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یسْراً».[13]
۷ـ حربه شیطان
از بزرگترین حربههای شیطان در گمراه کردن انسان، ناامید کردن از آینده و رحمت الهی است. شیطان و همه یاران او سعی در القای یأس و دلسردی دارند و این در حالی است که خداوند متعال در قرآن کریم و سیره و احادیث اهلبیت(علیهم السلام) ناامیدی را از بزرگترین گناهان برشمردهاند.
مشکلات و سختیهای زندگی انسان پایدار نبوده و روزی به اتمام خواهد رسید. وظیفه انسان این است که عیار وجودی خود را در امتحانات و آزمونهای مختلف زندگی بالا ببرد. شخصی که دچار بیماری شده است، اگر با شکر در درگاه حضرت حق مانند حضرت ایوب رفتار کند، این شکر باعث رشد و تعالی او خواهد شد. حال اگر او راه ناشکری را در پیش گیرد و زبان به انتقاد از روزگار و حکمت الهی بگشاید، چیزی جز خشم خداوند بههمراه نخواهد داشت. شیطان نیز در این بحبوحه، با القای ناامیدی و غفلت از سرمایههای وجودی انسان، سعی در فریب شخص دارد.
متأسفانه از دیرباز غرب و دولتهای استعماری، با جلوهنمایی در رشد صنعتی و علمی خود، این دیدگاه را در ذهن و نظر مردم نشر دادهاند که همواره کشورهای غربی از کشورهای دیگر بهویژه ایران بالاتر و بهتر است. اگر کالایی تولید کشوری غربی باشد، بهمراتب از مشابه تولید داخلی آن بهتر است. آنقدر این تفکر را در اذهان مردم گسترش دادهاند که همگان بدون شک کشورهای غربی را در تمام جوانب از ایران بهتر میدانند و با قاطعیت میتوان گفت که امروزه خیلی عظیمی از مردم کشور مرغهای کشورهای غربی را غازهای زیبا میپندارند.
این خودکمبینی باعث میشود شخص از سرمایههای خود غفلت کند و سعی کند تا همانند کشورهای غربی زندگی کند. اگر یک جوان ایرانی با شناخت دقیق واقعیت زندگی غربی و نیز اشراف کامل بر سرمایههای خود، آگاهی پیدا کند؛ دیگر فریفته بیگانگان نخواهد شد.
۸ـ سرمایههای یک انسان مسلمان
۸ـ 1ـ سرمایههای مکتوب
8ـ 1ـ 1ـ قرآن
دانشمندان غیرمسلمان نظرات جالبتوجه و تأملبرانگیزی درباره حقیقت دین اسلام و عظمت و فصاحت و بلاغت قرآن عنوان کردهاند. این اعترافات حجت را برای هر شخص منصف و باوجدان تمام میکند و حقانیت راه و روش دین اسلام را روشن مینماید. در این نوشتار تنها به معرفی یک نمونه پرداخته خواهد شد و خوانندگان محترم میتوانند به منابع مختلف در این زمینه رجوع فرمایند.[14]
گوته، شاعر و نویسنده بزرگ آلمانی که تأثیر عمیقی بر ادبیات آلمان و جهان بهجای گذاشته، در زمینه اسلام و قرآن کریم و مضامین آن مطالعاتی نموده است. او میگوید:
«ما ابتدا از قرآن رویگردان بودیم، ولی طولی نکشید که این کتاب توجه ما را به خود جلب نمود و به حیرت درآورد و بالاخره مجبور شدیم اصول و قواعد آن را بزرگ بشماریم و در مطابقت الفاظ با معانی بکوشیم. مرام و مقصد این کتاب بی اندازه قوی و محکم و مبانی آن بلند است و از این نظر ما را بیشتر به اهمیت و علو مقام خود جذب می نماید. با این وصف به زودی بزرگترین تأثیر خود را در تمام جهان خواهد گذاشت و نتایج مهمی از آن، حاصل خواهد آمد».
او در جای دیگر میگوید:
«بهزودی این کتاب توصیفناپذیر، عالم را به خود جلب نموده و تأثیر عمیقی در دانش جهان خواهد نهاد و در نتیجه جهانمدار خواهد شد. بهراستی قرآن را زیبایی خیرهکنندهای است که زبان از تقریر و خامه از تحریر آن عاجز است. تأثیر زیبایی، گیرایی، شیرینی و نظم صحیح آن را هیچ کتابی ندارد. این کتاب از بسیار خواندن کهنه نمیشود و کلمات آن وزنی صحیح دارد، ولی در آن سجع شعری پیدا نیست. شیرینتر از شعر است و این اعجاز فقط از آنِ قرآن است … . مندرجات کتاب قرآن ما را مجذوب میکند و به شگفت میآورد و سرانجام به تعظیم و احترام برمیانگیزد».[15]
8ـ 1ـ 2ـ نهجالبلاغه
ابن ابیالحدید، عالم سنی مذهب درباره نهجالبلاغه میگوید:
«فصاحت را ببین که چگونه مهار خود را به دست علی(علیه السلام) داده و زمام خویش را به وی سپرده است. نظم شگفت الفاظ را بنگر که یکی پس از دیگری میآیند و در اختیار او قرار میگیرند؛ گویا چشمهای است که خود به خود و بدون زحمت از زمین میجوشد. سبحانالله که جوانی از عرب و در شهری چون مکه میبالد و با هیچ حکیمی هم برخورد نکرده است، اما کلماتش در حکمت نظری، برتر از سخنان افلاطون و ارسطو قرار گرفته و با اهل حکمت عملی نیز آمد و شد نداشته، اما از سقراط هم پیشی گرفته است»[16]
نرسیسیان، از اندیشمندان مسیحی مذهب انگلیس، درباره جذابیت خطبههای نهجالبلاغه و سخنان حضرت علی(علیه السلام) میگوید:
«اگر علی(علیه السلام)، آن خطیب بزرگ، در عصر ما، هماکنون بر منبر مسجد کوفه پا مینهاد؛ میدید که مسجد کوفه با آن همه پهناوری، از سران و بزرگان اروپا موج میزد. میآمدند تا روح خود را از دریای سرریز دانش و علم او سیراب سازند».[17]
8ـ 1ـ3ـ صحیفه سجادیه
خانم آنهماری شیمل،[18] ـ فوتشده در ۲۶ ژانویه ۲۰۰۳ـ پژوهشگر، اسلامپژوه، خاورشناس و مولویشناسِ سرشناسِ آلمانی است. این پژوهشگرِ مشهور آلمانی، خاطرهای بسیار زیبا نقل میکند:
«من همواره دعاها را از اصل عربی میخوانم و به هیچ ترجمهای مراجعه نمیکنم. بخشهایی از صحیفه سجادیه را به زبان آلمانی ترجمه کردهام. وقتی مشغول برگرداندن این دعاها به زبان مذکور بودم، مادرم بهدلیل کسالت در بیمارستانی بستری بود و من مدام به او سر میزدم و کاملاً در جریان احوالش بودم. پس از اینکه او به خواب میرفت، در گوشهای از اتاق مشغول پاکنویس نمودن ترجمهها میشدم. اضافه کنم که اتاق مادرم دو تختی بود و در تخت دیگر خانمی که عقاید کاتولیکی محکم و راسخ و در عین حال متعصبانه داشت، بستری بود.
او از روی ایمانی که به مذهب خویش داشت، وقتی متوجه شد من مشغول ترجمه دعاهایی از یک متن شیعی هستم، آزردهخاطر گردید و با ناگواری و نگرانی گفت: مگر در مسیحیت و در کتب مقدس خودمان از نظر ادعیه کمبودی داریم که تو اکنون به دعاهای مسلمانان روی آوردهای؟! جوابی به وی ندادم، اما وقتی کتابم چاپ شد، نسخهای از آن را برایش فرستادم. مدتی بعد با من از طریق تلفن تماس گرفت و خاطرنشان ساخت: «بسیار صمیمانه از این هدیه جالب متشکرم، زیرا هر روز به جای دعاهای انجیل آن را میخوانم».[19]
کتاب «صحیفه سجادیه»، اینچنین یک مسیحی متعصب را جذب نمود.
۸ـ1ـ4ـ ادعیه و زیارات
از بزرگترین سرمایههای مکتب تشیع، ادعیههای مختلف آن است. ادعیه باعث شده تا برای هر لحظه و هر مکان و هر حالتی که انسان قرار داشته باشد، راهی برای رازونیاز با خداوند متعال داشته باشد. این ادعیه بهانهای برای ارتباط با معبود است.
۸ـ 1ـ 5ـ احادیث ائمه اطهار(علیهم السلام)
میراث گرانقدر روایات اهلبیت(علیهم السلام) در طول تاریخ همواره مورد استفاده شیعیان و سایر محبین اهلبیت(علیهم السلام) بوده است. شیعیان توانستند تنها با استفاده از همین روایات و قرآن کریم، ابواب مهم و مختلفی از علوم را برای خود باز نمایند، اما متأسفانه امروزه برخی از غربگرایان، خود را بینیاز از این منبع میدانند و احادیث را محدود به زمان خود اهلبیت متصور میشوند. این در حالی است که خیل عظیمی از مشتاقان در سایر کشورها، امروزه احادیث را به گوش جان و دل میشنوند و برای دیگران بازگو میکنند؛ برای مثال آنهماری شیمل آنقدر تحت تأثیر کلام معصومین(علیهم السلام) قرار میگیرد که وصیت میکند بر روی سنگ قبرش این روایت را حک نمایند: «النَّاسُ نِیامٌ، فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا»[20] )مردم خوابند؛ وقتی میمیرند، بیدار خواهند شد(.
8ـ2ـ سرمایههای بشری
۸ـ2ـ 1ـ پیامبر اعظم(ص)
برای نمونه تنها به ذکر اعترافات برخی از مورخین نامدار غربی اشاره خواهد شد. مایکل اچ هارت[21] در سال 1978 کتابی به نام «100 رتبهبندی مؤثرترین چهرههای تاریخ»[22] نوشته است. در کتاب او 100 شخص مهم و تأثیرگذار تاریخ معرفی شده است که در رتبه نخست آن نام مبارک پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله )قرار گرفته است. او در کتابش دلیل این رتبه را اینگونه بیان میکند:
«محمد بن عبدالله(ص)، «بهشکل اعلایی بسیار موفق»[23] بوده است؛ هم در بعد مذهبی و هم در بعد سکولار».
وی همچنین معتقد است که نقش پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله )در توسعه و رواج این آیین، بسیار فراتر از نقش «شراکتی عیسی مسیح(علیه السلام)» در توسعه مسیحیت اثرگذار بوده است.[24]
ویل دورانت تاریخنگار مشهور نیز میگوید:
«اگر میزان اثر این مرد بزرگ را در مردم بسنجیم، باید بگوییم که محمد(صلی الله علیه و آله )از بزرگترین بزرگان تاریخ انسانی است».[25]
8ـ 2ـ 2ـ ائمه معصومین(علیهم السلام)
اهلبیت(علیهم السلام) بدون شک درخشانترین ستارگان آسمان هستی هستند. نور تابان این راهنمایان بشر، چشم هر انسان آگاه و روشنبینی را به خود جلب میکند. در این نوشتار بهاختصار تنها به بیان گفتار برخی از مورخان و اندیشمندان دراینباره پرداخته خواهد شد.
جرجی زیدان درباره شخصیت حضرت علی(علیه السلام) مینویسد:
«اگر بگویم مسیح از علی(علیه السلام) بالاتر است، عقلم اجازه نمیدهد، و اگر بگویم علی(علیه السلام) از مسیح بالاتر است، دینم اجازه نمیدهد».[26]
جرج جرداق مسیحی درباره حضرت علی(علیه السلام) میگوید:
«ای جهان، چه میشد اگر همه نیروهایت را درهم میفشردی و در هر روزگاری شخصیتی مانند علی(علیه السلام) با آن عقل و قلب و زبان و شمشیر نمودار میکردی؟!»[27]
چارلز دیکنز ،نویسنده معروف انگلیسی، درباره امام حسین(علیه السلام) میگوید:
«اگر منظور حسین(علیه السلام)، جنگ در راه خواستههای دنیایی بود، من نمیفهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش بههمراه او بودند؟! پس عقل چنین حکم میکند که اوفقط بهخاطر اسلام فداکاری خویش را انجام داد».[28]
مهاتما گاندی، رهبر بزرگ مردم هندوستان، در توصیف عظمت و شکوه شخصیت و قیام اباعبدالله الحسین(علیه السلام) چنین سخن به میان آورده است:
«من زندگی امام حسین(علیه السلام)، آن شهید بزرگ اسلام را بهدقت خواندهام و توجه کافی به صفحات کربلا کردهام. بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، باید از امام حسین(علیه السلام) پیروی کند».[29]
ابن حبان، از دانشمندان مشهور اهلسنت، درباره شخصیت امام صادق(علیه السلام) مىگوید:
«مارأیت أفقه من جعفر بن محمّد(علیهما السلام)» (فقیهتر از جعفر بن محمد(علیهما السلام) کسی را ندیدم. وى از سادات اهلبیت(علیهم السلام) است که فقیه و علیم و فاضل بود و به سخنش نیازمند بودیم …».
و نیز میگوید:
«وى تنهاکسى بود که همه فقها وعلما و فضلا محتاج و نیازمند سخنش بودند».[30]
ابوحنیفه یکی از ائمه چهارگانه اهل سنت درباره امام صادق(علیه السلام) میگوید:
««مارأیت أفقه من جعفر بن محمّد(علیهما السلام)» (فقیهتر و دانشمندتر از جعفر بن محمد(علیهما السلام) به چشم ندیدهام)».
و بعد از گفتگویی که با امام جعفر صادق(علیه السلام) داشت، گفت:
««اللّه أعلَمُ حَیثُ یَجعَلُ رِسالَتَهُ»»[31] ( خداوند از همه داناتر است که رسالتش را در کجا قرار دهد)».
و در جای دیگر میگوید:
«لولا جعفر بن محمد(علیهما السلام)، ماعَلِمَ الناس مناسکَ حجِّهم» (اگر امام صادق(علیه السلام) نبود، مردم مناسک حج (طریقه حج کردن) را نمیدانستند)».[32]
قاضی، فقیه، ادیب و نویسنده مشهور اهلسنت در کتاب خود موسوم به «وفیات الاعیان» اظهار داشته است:
«حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) از سادات اهلبیت(علیهم السلام) بهشمار مىرود و بهدلیل راستگویى در گفتارش ملقب به صادق شده است، فضیلتش مشهورتر از آن است که ذکر شود و ابوموسى جابر بن حیان یکى از شاگردان اوست که کتابى مشتمل بر هزار برگ تألیف نموده که متضمن رسالههاى امام جعفر صادق(علیه السلام) است که مقدار آنها به پانصد رساله مىرسد».[33]
البته نظرات دانشمندان درباره امام صادق(علیه السلام) بسیار است؛ حتی کتابی با عنوان «الامام الصادق(علیه السلام) کما عرفه علماء المغرب» (امام صادق(علیه السلام) آنچنان که علمای غرب او را معرفی کردهاند)، به زبان عربی به چاپ رسیده است که نظرات بسیاری از دانشمندان غربی در آن ذکر شده است. بهراستی امام صادق(علیه السلام) دریای علمی بود که همچنان ناشناخته مانده است. علم ایشان اگر شناخته شود، دانشمندان قرن 21 را نیز مبهوت میکند.
چند سال پیش، نشریات آمریکا اعلام کردند که هرکس فرق عمومی بین حیواناتی که تخم میگذارند و حیواناتی که بچهزا هستند (بهگونهای که هرگاه به حیوانی که قبلاً او را ندیده، نگاه کند، تشخیص دهد که آن حیوان تخمگذار است یا بچهزا)، را برای ما بنویسد، این مقدار مبلغ جایزه دارد. دراینباره دانشمندان و متفکران، مدتها وقت صرف کردند، اندیشهها نمودند و آزمایشها و تفحصهای عمیقی انجام دادند، ولی نتیجهای نگرفتند. تا آنکه یک دانشجو از دانشگاه «الازهر» مصر برای آمریکا این مطلب را نوشت:
«شیعیان که یکی از فِرَق مسلمانان هستند، امامی بهنام «جعفر بن محمد الصادق(علیه السلام)» دارند که معارف خود را از این امام گرفتهاند. آنان میگویند: امام صادق(علیه السلام) به باغی آمد. دید زنی حیواناتی را مورد نظر قرار داده و در صدد حل معمایی است. حضرت به او فرمود: برای چه منظور در حال تفحص و کنجکاوی هستی؟ آن زن در جواب عرض کرد: درباره این موضوع کنجکاوی میکنم که کدامیک از حیوانات تخم میگذارند و کدام بچه میزایند. آیا بین این دو نوع حیوان علامتی هست که بهوسیله آن آنها را بشناسم؟ امام صادق(علیه السلام) فرمود: لیس شیءٌ یغیبُ اُذُناه اِلّا و هو یبیض و لیس شیءٌ یظهر اُذناه الا و هُو یلد[34] (هیچ حیوانی گوشش غایب نشد، مگر اینکه تخمگذار بود و هیچ حیوانی گوشش نمایان نشد، مگر بهجهت بچه زاییدن)».
دانشجو همین مطلب را در نامهای نوشت و به آمریکا فرستاد. دانشمندان آمریکایی پس از دقت، متوجه شدند که جواب او کاملاً درست است و به او جایزه دادند.[35]
۸ـ 2ـ 3ـ شهدا
شهیدان طول تاریخ تشیع بههمراه بیش از 200 هزار شهید در طول هشت سال جنگ تحمیلی، یکی از ارزشمندترین میراثهای تشیع به شمار میرود؛ شهیدانی که هر یک به تنهایی راهنمای گمشدگان ظلمت در عصر حاضر هستند و الگویی تکرارنشدنی برای اقشار مختلف جامعه در هر نقطه از جهان هستند. در کدام بخش از تاریخ بشر میتوان کسانی مانند این شهدا را یافت؟! کسانی مانند شهید مصطفی چمران که با بالاترین مقام علمی در فیزیک پلاسما، به مقامات دنیایی بیاعتنایی میکند و عاشقانه در بیابانهای دهلاویه به دفاع از آرمان خود میپردازد. شهید قاسمیه دانشگاه کنیگزویل تگزاس آمریکا را با خاکریزهای جنوب معاوضه میکند و شهید زینالدین، جهاد را به رشته پزشکی ترجیح میدهد. شهید احمد رضا احدی رتبه نخست پزشکی سال ۱۳۶۴ است که به درجه رفیع شهادت نائل میشود و بسیاری از شهیدان دیگر که در تاریخ کوتاه جمهوری اسلامی درخشیدند و برگهای زرین کتاب دفاع مقدس را با خون خویش نگاشتند.
۸ـ 4ـ 2ـ علمای اسلام
مکتب اسلام، مکتب علم و عالمپروری است. از ابتدای ظهور اسلام، علماندوزی همواره مورد تأکید رهبران دینی و مذهبی بوده است. تاریخ نیز خود گواه این است که بخش مهمی از علوم، توسط دانشمندان مسلمان کشف و تبیین شده است. بسیاری از نامهای بزرگ در عرصه علوم ریاضیات، نجوم، فلسفه، شیمی و … همگی از مسلمانان بودهاند. به چند نمونه از اعترافات دانشمندان غربی درباره اختراعات مسلمین اشاره میکنیم.
الف) اکتشافات شیمی
گوستاو لوبون،[36] فیلسوف، مورخ، جامعهشناس و پزشک فرانسوی، درباره تبحر مسلمین در فنون مختلف مینویسد:
«از ترکیبات شیمیایی که در کتابهای طبی اعراب مذکور است، معلوم میشود که تا چه اندازه معلوماتشان در زمینه اکتشافات کیمیایی وسیع بوده است؛ زیرا فن داروسازی از اختراعات آنهاست و همچنین در معلومات کیمیایی صنعتی، از مهارتی که در فن رنگسازی، استخراج فلزات، ساختن فولاد، چرمسازی و … دارند؛ بهخوبی پایه معلومات ایشان مشخص میگردد».[37]
ب) مواد نسوز
مواد نسوز را که عبارت از موادی بود که به چوب میمالیدند و نمیسوخت، مسلمین اختراع کردند و دانشمندان هنوز هم نتوانستهاند به ترکیب آن دست پیدا کنند. جرجی زیدان مینویسد:
«علمای شیمی اسلام، چیزهایی کشف و اختراع کردهاند که اخبار آن به ما رسیده، اما از چگونگی آن اطلاع کافی نداریم … از جمله ابن اثیر در ضمن شرح واقعه زنگیان (سال ۲۶۹ هـ. ق) میگوید: اعراب موادی داشتند که اگر به چوب میمالیدند، چوب نمیسوخت».[38]
ج) کشف اتم
بارون کارول دوو میگوید:
«ابن سینا و غزالی درباره مسئله کمیتهای نامحدود، بحث میکنند و این موضوع گاهی در مورد دین و زمانی درباره طبیعیات به میان میآید. در موارد مربوط به جزء لایتجزی (اتم)، مسائلی از این قبیل عنوان میکردند که: اگر مربعی را بهطور مرتب به اتمهایی تقسیم کنیم، چگونه ممکن است بیش از یک ضلع (اتم) قطر داشته باشد؟ یا مثلا یک خط متشکل از اتم، چیست؟ یا اینکه آیا یک اتم در صورتی که در هر طرفش با دو اتم متفاوت در تماس باشد، میتواند لایتجزی بماند؟ و آیا حرکت، حرارت و روشنایی را بهوسیله اتم میتوان استنباط کرد؟ این مسائل نشان میدهد که چگونه انسان بهتدریج در حل مشکلات می کوشیده و میخواسته است برای هر مشکلی راهی بیابد».[39]
با توصیفات مذکور نمیتوانیم کشف اتم را به زمان جدید نسبت دهیم، بلکه باید گفت دانشمندان جدید تکمیلکننده و یا روشنکننده این مطلب بودهاند.
د) اختراع شیشه از سنگ
نخستین کسی که ساختن شیشه از سنگ را اختراع کرد، عباس بن فرناس، حکیم اندلسی بود. وی این اختراع را در شهر اندلس انجام داد.[40]
هـ) اختراع پاندول
مردم اسپانیا اعتراف دارند که پاندولِ تعیینکنندۀ وقت را اعراب (مسلمانان) به آنان آموختند و مسلم است که همین پاندول، اساس بسیاری از اختراعات مربوط به علم نجوم میباشد.[41]
و) اختراع ساعت
دکتر گوستاو لوبون درباره ساعتهای اختراعی مسلمانان مینویسد:
«ساعت دقیقی که هارون الرشید برای شارلمان فرستاد، یک ساعت آبی بوده که در هر ساعت از افتادن گلولههای برنجی بر روی یک صفحه فلزی، صدایی بلند میشد».[42]
ز) اختراع وسایل مکانیکی
ماکس مایرهوف چنین مینگارد:
«گویا اولین رساله در مکانیک در سال ۸۶۰ هجری نوشته شده است. این رساله به اسم «کتاب الحیل» بوده که توسط احمد، حسن، محمد و موسی بن شاکر ریاضیدانهای معروف تألیف شده است. این کتاب حاوی ۱۰۰ اصل فنی در ساختمانهای مکانیکی است که بعضی از آنها ارزش عملی واقعی دارد. قسمتی از آن شرح بازیچههای علمی، مانند ظرف آب، ماشین نوازنده و … میباشد که مبتنی بر اصول مکانیکی (هرو) اسکندریه است».[43]
ح) اختراع ماشین
دکتر زیگرید هونکه،[44] نویسنده، شرقشناس و نماینده یونیتارین پگانیسم مدرن، از قول رشیدالدین، تاریخ نویس اسلامی، نقل میکند:
«قوبیلایخان برای فرستادن یک مهندس به ما مراجعه کرد. این مهندس به نام ابوبکر از بعلبک و دمشق آمده بود. پسران این مهندس به نام ابراهیم و محمد، بهکمک افرادی که همراه خود داشتند، هفت ماشین بزرگ ساختند و این ماشینها برای در هم کوبیدن شهر محاصرهشده، فرستاده شدند».[45]
ط) اختراع هواپیما یا وسیله پرواز در هوا
«در قرن چهارم هجری در ناحیهای از شهر فاراب فرزندی به دنیا آمد که نام او را اسماعیل گذاشتند. او پس از طی دوران طفولیت و شروع به تحصیل علم، بهطرف بغداد روانه شد و پس از کسب علم از محضر اساتید و دانشمندان آن عصر، بهسوی جزیرةالعرب و شام و حجاز رهسپار گشت تا علم عربی و بهخصوص علم لغت را که هدف اصلی او بود، تکمیل کند. پس از کسب علوم و تألیفاتی چند، بهسوی ایران و شهرهای دامغان و نیشابور بازگشت. اسماعیل ابو نصر که به الجوهری معروف میباشد، پس از چندی که در نیشابور زندگی کرد، فکر رفتن به هوا به ذهنش خطور نمود و با ساختن وسیلهای تصمیم گرفت خود را به هوا بکشاند و در نتیجه این فکر را در مغز مردم ایجاد کرد. الجوهری، بر محاولهای که ساخته بود، نشست و به آسمان حرکت کرد. مورخین مقدار موفقیت او را که تا چه اندازه بوده است، یادآور نشدهاند؛ تنها گفتهاند که در قرن چهارم هجری شخصی به نام الجوهری فکر رفتن به هوا را در مغز پرورانید و قدم اول را برداشت تا مغزهای روشن و متفکرانِ بعد از او آن علم را ترقی دهند».[46]
مقری، مؤلف «نفخ الطیب» مینویسد:
«… ابوالقاسم عباس بن فرناس، حکیم اندلس، فکر رفتن به هوا را در ذهن خود ترقی داد و خود را با وسیلهای که شبیه به پوستبنده بود (یعنی دارای دو بال بود) به هوا برد؛ ولی هنگام پایین آمدن آزار سختی دید، زیرا متوجه نبود که پرندگان موقع فرود آمدن، روی دم فرود میآیند».[47]
ی) اختراع اسلحه گرم و توپ
ملتهای آسیا از قرنهای قدیم در جنگها از مواد محترقه استفاده میکردند، ولی اروپاییان تا قرن هفتم میلادی اطلاعی از این مواد نداشتند. گفته شده است که اولین کسی که این مواد را از آسیا به اروپا برد، یک معمار شامی بهنام «کالینیک» بوده است.[48]
ک) شماری از اختراعات و ابتکارات مسلمانان
ـ دستگاههای مخصوص بالا کشیدن آب، ساعت آبی و ساعتهای مکانیکی؛
ـ دستگاههای خودکار، افزارسازی، بندها و سدهای ذخیره آب، دستگاههای متاحی و نقشهبرداری؛
ـ نیلسنج: دستگاه مخصوص اندازهگیری ارتفاع آب در زمان طغیان رود؛
ـ سلاحها و ادوات مخصوص جنگ و حرب (صنایع نظامی)؛
ـ آلات و ادوات محاصره، استحکامات، سلاحهای آتشزا، باروت، توپ، نارنجکها، کوزههای آتشین، فتیلهها، موشکها، اژدرها؛
ـ صنایع مخصوص کشتیسازی و دریانوردی؛
ـ صنعت نساجی: پارچهبافی، تهیه الیاف، ابریشم، ماشینهای ریسندگی و بافندگی؛
ـ تکنولوژی تولید کاغذ، تکنولوژی چرمسازی (دباغی)، صحافی و جلد کتاب؛
ـ صنایع مربوط به کشاورزی: روشهای جدید کشتوکار، کود، روشهای جدید شخم زدن، توسعه آبیاری، تجهیزات کشاورزی (خیش، کلوخشکنها و شنکشها)، تجهیزات خاکبرداری و کشت، دروکاری، خرمنکوبی؛
ـ تجهیزات آرد کردن گندم و جو؛
ـ تجهیزات نگهداری مواد غذایی؛
ـ استخراج معادن و ذوب فلزات؛
ـ تکنولوژی معدنکاوی، ذوب و به عمل آوردن فلزات غیرآهنی، همچون طلا، نقره وسرب.[49]
اختراعات علمای اسلام بیشمار بوده است، اما متأسفانه بهعلت بیتدبیری حکام اسلام، بهمرور از قدرت اسلام کاسته شد و دنیای غرب به علم روی آورده و بسیاری از اختراعات را به نام خود ثبت کرد. علمای اسلام بهویژه شیعیان و دانشمندان شیعه ایرانی، به این اختراعات دست یافتند. یکی از بزرگان دینی عرب در شبکه الصفا توضیح میدهد:
«اسلام از طریق ایران درخشید. بیشتر علما ایرانی بودند و فارس، تمدن بزرگی داشت. دانشمندی وجود نداشت، مگر اینکه ایرانی بود».[50]
200 سال دوران سیاه قاجار و پهلوی باعث شد از شتاب علمی مسلمانان ایرانی کاسته شود، اما تاریخ کشور هیچگاه از وجود عالمان و دانشمندان خالی نمانده است. جمهوری اسلامی با اتکاء بر همین روحیه علماندوزی و عالمپروری، دوباره کرسیهای علم و تعلم را بنیان نهاد و نقش ویژهای به عالمان دینی در حکومتداری داد. انقلاب اسلامی برای اولین بار رهبری عالم دینی را در یک کشور بنیان نهاد و توانست عزت و منزلت فراموششده مردم را دوباره به ایشان بازگرداند. جمهوری اسلامی توانست جایگاه مراجع عظام تقلید و دانشمندان دینی را احیاء نماید.
۸ـ 2ـ 5ـ ولایت فقیه
کشورهای مختلف برای حکومتداری خود روشهای مختلفی دارند. بعضی همچنان بهصورت سلطنتی اداره میشوند و گروهی نیز در ظاهر بهشکل جمهوری هستند و برخی نیز بهصورت مشروطه اداره میشوند. انقلاب اسلامی با معرفی نظریه مدرن ولایت مطلقه فقیه، اولین نمونه حکومتداری دینی را در جهان ارائه نمود. امروزه در اقصی نقاط جهان شاهد اعتراضات مردم نسبت به ضعف و فساد مسئولین کشورهای مختلف هستیم، ولی در جمهوری اسلامی عادلترین و شجاع ترین فرد در سکان رهبری کشور قرار گرفته است. این نسخه بیبدیل کشورداری باعث شد تا عزت و جایگاه بلند ایران اسلامی در جهان اوج گیرد.
تاریخ چهلساله انقلاب اسلامی بارها مواردی از این عزت و شوکت را به روشنی آشکار کرده ست. جریان مک فارلین، فتح لانه جاسوسی، دفاع مقدس، جریان کوی دانشگاه، فتنه 88، فتنه 96 و … تنها مصادیقی از این دست میباشد. در این نوشتار تنها به ذکر یکی از این مصادیق اشاره خواهد شد.
حادثه منا باعث جریحهدار شدن قلب تمام مسلمانان عالم شد. در این حادثه متأسفانه با بیتدبیری حکام سعودی صدها نفر از هموطنان ما به شهادت رسیدند. پس از این حادثه دولت سعودی به هیچ وجه با مسئولین وقت جمهوری اسلامی همکاری نکرد و حتی اجازه ورود به عربستان را نیز به آنها نمیداد. شرایط بسیار بحرانی شده بود و مسئولین نیز هیچ راهی برای برونرفت از ین مشکل نداشتند. سعید اوحدی، رییس سازمان حج و زیارت در زمان فاجعه منا در سال94، میگوید:
«نخستین جلسه هیئت ایرانی بهریاست وزیر بهداشت با هئیت عربستانی برگزار شد و در ابتدای جلسه رفتار هیئت عربستانی بسیار زننده بود؛ حتی اعلام کردند که رئیس هیئت عربستانی جلسه دیگری در ریاض دارد و در جلسه با ما شرکت نمی کند. هیئت عربستانی در این جلسه ادعا میکرد که برای انتقال پیکرها تابوت نداریم و پنجهزار قبر آماده کردهایم تا پیکرها دفن شود. در همین حین پیامکی با این محتوا «میتوانیم عکسالعمل نشان دهیم و عکسالعمل ما سخت و خشن خواهد بود» که سخنان رهبر معظم انقلاب در همان لحظه بود، برای آقای قشقاوی، معاون کنسولی وزارت خارجه، آمد. تلفن همراه آقای قشقاوی بین اعضای هیئت ایرانی دست به دست چرخید و همه ما از آن اطلاع پیدا کردیم. در حالی که به این فکر بودیم که روند جلسه را چگونه ادامه دهیم، ناگهان در باز شد و یک نفر برگهای را به داخل آورد و روبروی نماینده هیئت عربستانی گذاشت و چهره اعضای هیئت عربستانی با دیدن آن متعجب شد و رفتار آنان بهسرعت تغییر کرد و ما هم متوجه شدیم که فرمایشات رهبر معظم انقلاب به آنان رسیده است. در پایان جلسه هنگامی که هیئت ایرانی در حال خارج شدن بودند، نماینده عربستان بهسرعت خود را به من رساند و گفت: وزیر بهداشت عربستان با هواپیمای اختصاصی برای دیدار با شما به مکه خواهد آمد و این جلسه امشب برگزار میشود. در جلسهای که ساعت 8 شب برگزار شد، عربستان اعلام کرد که تمام تمهیدات لازم برای انتقال پیکرهای ایرانیان فراهم است و در ساعت یک بامداد گفتند که تشریفات قانونی برای ایرانیان لغو شده است».
ایران روزی کشوری بود که گاوشیرده منطقه خوانده میشد و امروزه به جایگاه هفتمین قدرت برتر جهان رسیده است.[51] بعد از حادثه 11 سپتامبر، آمریکا بهبهانه مبارزه با تروریسم، قصد حمله به افغانستان، عراق، ایران و کره شمالی را داشت؛ اما با مشاهده قدرت نظامی ایران از انجام حمله به ایران منصرف گردید. در سال 2002 برای بررسی دقیقتر قدرت نظامی ایران، مانور نظامی بزرگ «چالش بزرگ 2002» (Millennium Challenge 2002) را برگزار کرد. نتیجه این مانور جالب توجه بود. طبق نتیجه، در صورت جنگ با ایران در سال 2002، در نخستین روز جنگ حدود 20 هزار نظامی آمریکایی جان خود را از دست خواهند دارد. حال که قدرت نظامی ایران نسبت به 20 سال پیش بسیار بیشتر شده بود، تلفات نیروهای متخاصم بسیار بیشتر خواهد بود.[52]
مواردی که برشمرده شد و صدها مورد دیگری که در این نوشتار نیامده است، از سرمایههای واقعی زندگی ما ایرانیان مسلمان است که با شناخت دقیق آن و تشخیص نقاط مثبت و منفی، می توان راهها را هموارتر نمود و با حرکتی پرشتابتر بهسوی سعادت و موفقیت قدم برداشت.
[1]. سوره بلد، آیه ۴.
[2]. اصول الكافي، ج2، ص 250.
[3]. سوره بلد، آیه 4.
[4]. «أوحى اللّه تعالى إلى موسى بن عمران(ع) قال: يا موسى، ستّة أشياء في ستّة مواضع، و الناس يطلبونها في ستّة أشياء فلم يجدوه أبداً: إنّي وضعت الرّاحة في الجنّة و الناس يطلبونها في الدّنيا. إنّي وضعت العلم في الجوع و الناس يطلبونه في الشبع. إنّي وضعت العزّ في قيام الليل و الناس يطلبونه في أبواب السلاطين. إنّي وضعت الرفعة و الدرجة في التواضع و الناس يطلبونها في التكبّر. إنّي وضعت إجابة الدّعاء في لقمة الحلال و الناس يطلبونها في القيل و القال. إنّي وضعت الغنى في القناعة و الناس يطلبونه في كثرة العروض و لميجدوه أبداً» (به حضرت موسى(ع) وحى شد: شش چيز در شش جا است و مردم جاى ديگر طلب مىكنند و هرگز نمىيابند: من آسايش را در بهشت قرار دادهام و مردم در دنيا مىجويند. علم را در گرسنگى گذاردهام و در سيرى مىطلبند. عزت را در بيدارى شب نهادهام و در دربار پادشاهان جستجو مىكنند. رفعت را در فروتنى گذاشتهام و در تكبر مىخواهند. مستجاب شدن دعا را در غذاى حلال مقرر كردهام و در سر و صدا مىجويند. بىنيازى را در قناعت قرار دادهام و در زيادى مال طلب مىكنند كه هيچگاه نخواهند يافت). تحرير المواعظ العددية، على مشكينی، ص 446.
[5]. بحار الأنوار، ج 78، ص 195، ح 52.
[6]. بحار الأنوار، ج 74، ص 189، ح 35.
[7]. غرر الحکم و درر الکلم، ح ۲۲۵۸.
[8]. حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، ص 59 و 82.
[9]. اصول الکافی، ج 3، ص 116، ح 6.
[10]. بحار الأنوار، ج75، ص 79.
[11]. نهج الفصاحة ، ص 647.
[12]. غرر الحکم و درر الکلم، ح 11093؛ و ابوالحسن علی بن نزال لیثی، عیون الحکم و المواعظ، ص 401.
[13]. سوره انشراح، آیه 6.
[14]. جهت مطالعه بیشتر رک:عطایی اصفهانی، اعترافات، ج 1.
[15]. اعترافات، ج 1، ص ۵۳ و ۵۴.
[16]. مطهری، مرتضی، سیری در نهجالبلاغه، ص۱۶.
[17]. عقیقی بخشایشی، زندگی امام علی(ع)، صدای عدالت انسانی، ص 68 و 69 (بهنقل از ما هو نهج البلاغه، ص 3).
[18]. Annemarie Schimmel.
[19]. آنهماری شیمل، بانوی شرق شناس جهان غرب، ماهنامه «از دیگران»، سال دوم، ش ۵، مرداد ۱۳۸۰، ص ۱۰ و ۱1.
[20]. ابن أبیجمهور، محمد بن زين الدين، عوالي اللئالي العزيزية فی الأحاديث الدينية، ج4، ص 73.
[21]. Michael H. Hart
[22]. The 100: A Ranking of the Most Influential Persons in History
[23]. Supremely Successful
[24]. صد رتبهبندی مؤثرترین چهرههای تاریخ.
[25]. دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ج4، ص 222.
[26]. سراج ، محمد ابراهیم، امام علی(ع) خورشید بیغروب، ص 325 .
[27]. میرخلفزاده، علی،کراماة العلویه، نشر مهدییار، داستان 116.
[28]. درسی که حسین(ع) به انسانها آموخت، ص 448.
[29]. حسینی، نعمتالله، سیدالشهداء(ع)، پرچمدار پیروزی خون بر شمشیر، انتشارات عصر انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ص ۳۴۶.
[30]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، دار صادر، بیروت، ج ۲، ص ۱۰4.
[31]. سوره انعام، آیه ۱۲۴.
[32]. علامه حلی، حسن بن یوسف، منهاج الکرامة فی معرفت الامامة، علی حسینی میلانی، انتشارات الحقایق، قم، ج ۲، ص ۷۲.
[33]. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان و ابناء ابناء الزمان، منشورات شریف رضی، قم، ۱۳۶۴. ج ۱، ص ۳۲۷.
[34]. قمی، شیخ عباس، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، ج ۳، ص ۲۵۷.
[35]. محمدی اشتهاردی، محمد، پندهایی از تاریخ، ص ۱۹۳.
[36]. Gustave Le Bon.
[37]. لوبون، گوستاو تمدن اسلام و عرب، ترجمه سید هاشم حسینی، ص ۵۹۳ و ۵۹۴.
[38]. جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهرکلام، ص ۶۰۶.
[39]. آرنولد، سر تاموس و گیوم، آلفرد، میراث اسلام (یا آنچه مغرب زمین به ملل اسلامی مدیون است) ، ترجمه مصطفی علم، ص ۳۰۹.
[40]. تاریخ تمدن اسلام، ص ۹۰۵.
[41]. همان،ص ۶۱۷.
[42]. تمدن اسلام و عرب، ص ۵۸۹؛ و تاریخ تمدن اسلام، ص ۶۱۸ ؛ و خلیل حتی، فیلیپ، تاریخ عرب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ص ۳۷۷.
[43]. میراث اسلام (یا آنچه مغرب زمین به ملل اسلامی مدیون است)، ص ۱۰۸.
[44]. Sigrid Hunke.
[45]. هونکه، زیگرید، فرهنگ اسلام در اروپا، ترجمه مرتضی رهبائی، ص ۸۲.
[46]. مجله آسمان ایران، اردیبهشت ۱۳۵۶، شماره ۱۰۵. (به نقل از دائرةالمعارف اسلامی، حرف جیم).
[47]. احمد بن محمد المقری، نفخ الطيب، ج ۳، شماره ۱۶۰، ص ۳۷۴.
[48]. تمدن اسلام و عرب، ص ۵۸۶.
[49]. پرفسور حسن، احمد یوسف و دکتر رهیل، دانالد، تاریخ مصور تکنولوژی اسلامی، ترجمه دکتر ناصر موفقان؛ و اعترافات، ص 280.
[50]. ویکی پدیا با عنوان اختراعهای دوران طلایی اسلام.
[51]. نشریه امریکن اینترست، متعلق به فرانسیس فکویاما، ایران را در رتبهبندی قدرتهای برتر دنیا، در جایگاه هفتم قرار داده است.
https://www.the-american-interest.com/2017/01/24/the-eight-great-powers-of-2017/
[52]. «چالش هزارهٔ ۲۰۰۲» یک رزمایش مهم (احتمالاً بزرگترین رزمایش از نوع خود در تاریخ) بود که توسط نیروهای مسلح آمریکا در میانۀ سال ۲۰۰۲ اجرا شد. این تمرین که از ۲۴ ژوئیه تا ۱۵ آگوست اجرا شد و ۲۵۰ میلیون دلار هزینه داشت، شامل هم تمرینهای واقعی و هم شبیهسازیهای کامپیوتری بود. این رزمایش قرار بود آزمایشی از «تحول» آیندهٔ نیروی نظامی آمریکا باشد ـ گذاری بهسوی فناوریهای جدید که جنگ شبکهمحور را ممکن میسازد و جنگافزار و تاکتیکهای قدرتمندتری فراهم میکند. دو طرف جنگ شبیهسازیشده آمریکا، تحتعنوان «آبی» و ایران، تحت عنوان «قرمز» بودند. پایگاه مطالعاتی گلوبال ریسرچ با اشاره به رزمایش سال ۲۰۰۲ نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس که در فاصله ۲۴ ژوئیه تا ۱۵ آگوست ۲۰۰۲ برگزار شد، تصریح کرد که مراحل آمادهسازی مقدمات اجرای این رزمایش، حدود ۲ سال به طول انجامید. هرچند اعلام شده بود که رزمایش مذکور بهمنظور شبیهسازی جنگ احتمالی با عراق در زمان صدام تدارک دیده شده است، اما هدف اصلی از برگزاری این رزمایش، تمرین رویارویی با ایران در خلیج فارس بوده است. در سناریوی رزمایش «چالش هزاره ۲۰۰۲»، ایران با شلیک تعداد قابلتوجهی موشک، به تهاجم نظامی آمریکا پاسخ میداد که باعث بر هم خوردن آرایش نظامی نیروهای آمریکایی و نابودی ۱۶ ناو آمریکایی، شامل یک ناو هواپیمابر، ده رزمناو و پنج کشتی آمفی بی (هواناو) میشد. برآوردهایی که پس از این رزمایش به عمل آمد، نشان داد که در صورت وقوع این سناریو بهصورت واقعی، بیش از ۲۰ هزار نظامی آمریکایی در روز اول جنگ با ایران کشته خواهند شد.
بدون دیدگاه