سلسله جلسات دوگانه های سرنوشت ساز :
تبیین 10 دوگانه ای که مقام معظم رهبری (حفظه الله) در دیدار اعضای خبرگان رهبری بیان کرده و وظیفه تبیین آن را بر عهده تریبون داران گذاشتند.
جلسه هشتم: دو گانه «رعایت ضوابط شرعی»
بسم الله الرحمن الرحیم
بدون شک تقوا بارزترین صفت یک مؤمن است. اگر تقوا باشد، دیگر خصلتهای پسیندیده نیز میتواند در انسان شکل گیرد و اگر نباشد، ارکان ایمان انسان به خطر میافتد. تقوا اسم مصدر از ریشۀ «وَقَی»، در لغت بهمعنای پرهیز، حفاظت و مراقبت شدید است. تقوا صفتی است که انسان را از گناه و نافرمانی خداوند متعال بازمیدارد و بر طاعت و بندگی او برمیانگیزد. تقوا، رعایت «حدود و ضوابط» شرعی است؛ یعنی انسان در مقابل حرام خود را حفظ کند. خداوند در قرآن کریم میفرماید: ««تِلْک حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا»»[1] (آنها حدود خداست، پس به آنها نزدیک نشوید).
۱. تقوا در امور فردی
اولین مصداق تقوا در امور فردی این است که انسان در زندگی روزمره خود تقوا داشته باشد و در تمام امور شخصی مانند ازدوج، کار، معاشرت، سبک زندگی و … همواره متذکر این نکته باشد که خداوند حکیم ناظر بر اعمال اوست.
۱ـ 1ـ تقوا در سبک زندگی
انسان مؤمن تنها در موارد خاص باتقوا نیست، بلکه در همه زندگی تقوا را رعایت میکند؛ مثلا اینکه انسان فقط ظاهر اسلام را در مراسم عروسی رعایت کند، دلیلی بر متقی بودن او نیست. درست است که عروسی نباید مکان گناه باشد و در آن حرامی صورت نگیرد، ولی آیا در انتخاب جهیزیه، مهریه و سبک و زندگی و تجملگرایی نیز رضایت خداوند کریم مورد توجه قرار گرفته است؟ چه بسا مواردی که عروس و داماد هر دو از خانوادههای مقید به آدب شرعی باشند، ولی در هنگام ازدواج، با توجیهات بسیار، امور حرام را در زندگی خود وارد میکنند! چه بسا تنها ملاک یک خانواده در ازدواج، مدرک تحصیلی و توانایی مالی داماد باشد و هیچ توجهی به دین و ایمان شخص نداشته باشند! آیا این روش و منشی بود که اهلبیت(علیهم السلام) توصیه کردهاند؟ از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله )نقل شده است: «هر که با زنی برای مال او ازدواج کند، خداوند او را به مال وی واگذار میکند و هر که با او برای زیبایی او ازدواج نماید، در او چیزی را که خوشایند او نیست، خواهد دید و هر که با وی برای دین او ازدواج کند، خداوند تمامی این مزایا را برای او جمع میکند».[2]
در گذشته پدر و مادر به دختر خود میگفتند: «دخترم! با لباس سفید میروی و با لباس سفید هم برمیگردی؛ یعنی با لباس عروس رفتی و با لباس سفیدِ کفن برمیگردی!» اکنون برای برخی از والدین، ازدواج بهمثابه یک تجارت است و به دخترانشان میگویند: «مهریهات را بالا بگیر، زیرا به احتمال زیاد طلاق خواهی گرفت. سعی کن در این جریان، تجارت پرسودی کنی!»
حال اگر تقوا حاکم بر روح و جان یک زندگی باشد، ملاک ازدواج فرزند، ایمان و دین و اخلاق داماد خواهد بود، نه اینکه آیا داماد به دانشگاه رفته است؟ آیا خانه از خودش دارد؟ آیا میتواند دخترمان را به سفر خارجی ببرد؟ و … .
1ـ 2ـ بهترین راه برای باتقوا شدن
اگر کسی بخواهد در زندگی خود تقوا داشته باشد و به خیل متقین بپیوندد، از کجا باید شروع کند؟ امیرالمؤمین(علیه السلام) یکی از بهترین و بهنوعی کاملترین منظومه از ویژگیهای افراد متقی را در کتاب نهجالبلاغه معرفی کردهاند. خطبه 193 نهجالبلاغه که به خطبه متقین و یا همام معروف است، ویژگیهای متقین را شرح میدهد.
«یکی از دوستان و شیعیان امیرمؤمنان(علیه السلام) به نام هَمَّام، از ایشان خواست پرهیزگاران را توصیف کند. او از امیرالمؤمنین(علیه السلام) در خواست کرد که پرهیزگاران را آنگونه توصیف کند که او بتواند تصور دقیق و صحیحی از آنها داشته باشد. امام(علیه السلام) که در مرحله اول نمیخواست چنین توصیفی داشته باشد، به همام فرمود: «ای همّام، از خدا بترس و نیکوکار باش؛ همانطور که در قرآن کریم آمده است: همانا خدا با کسانی است که پرهیزگار و نیکوکارند»؛[3] اما همام از این پاسخ قانع نشد و به امام(علیه السلام) اصرار کرد که پرهیزگاران را برایش توصیف کند. امام(علیه السلام) که اصرار همام را دید، این خطبه را ایراد فرمود. برخی عنوان کردهاند که حضرت در این خطبه حدود ۱۰۵ صفت از پرهیزگاران را بیان کردهاند.[4] همام از شنیدن این اوصاف تاب نیاورد و هنوز سخن امام(علیه السلام) به انتها نرسیده بود که نالهای زد و بیهوش شد و در همان بیهوشی از دنیا رفت».
بخشی از خطبه متقین (خطبه 193 نهجالبلاغه) به این شرح میباشد:
«فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ. مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْیهُمُ التَّوَاضُعُ. غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیهِمْ وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ. نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلَاءِ، کالَّتِی نُزِّلَتْ فِی الرَّخَاءِ … .
پرهیزکاران در این دنیا صاحب فضایل هستند. گفتارشان راست، لباسشان میانهروى و راه رفتنشان، تواضع و فروتنى است. چشمان خویش را از آنچه خداوند بر آنان حرام کرده، فرو نهادهاند و گوشهاى خود را وقف شنیدن علم و دانشى کردهاند که براى آنان سودمند است. حال آنان در بلا همچون حالشان در آسایش و رفاه است … ».
اوصافی که مولا علی(علیه السلام) برای پارسایان بیان فرمودهاند، نقطه اوج کمال برای اشخاص است، اما گام نخست برای خودسازی و تهذیب نفس چیست؟ حضرت آیتالله بهجت(رحمت الله علیه )در جواب این سؤال که «تصمیم به سیر و سلوک دارم، چه کنم»؟ میگوید: «ترک معصیت برای تمام عمر کافی و وافی است، اگرچه هزارسال باشد».[5] در این مرحله باید واجبات الهی را بهاندازهای که علم داریم، انجام داده و محرمات الهی را نیز بهاندازه علممان ترک کنیم. این مسئله باعث میشود خداوند علموم جدیدی به ما عطا کند و به این وسیله، در سیر و سلوک خود رشد پیدا کنیم.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «الْعَمَل السَّیئَ أَسْرَعُ فِی صَاحِبِهِ مِنَ السِّکینِ فِی اللَّحْمِ» (سرعت اثرگذاشتنِ گناه در انسان از سرعت اثرگذاریِ کارد در گوشت بیشتر است).[6] اینکه فردی گناهی مرتکب شود، تنها اثرات اخروی برای او در پی ندارد، بلکه بخشی از عذاب او عقب ماندن از مسیر رشد بندگی است. برای شیطان، واپس ماندن انسان از مسیر رشد و کمال کم از گمراهی او ندارد. شیطان طمع نابودی انسان را دارد. کسانی که امروز از فاسدترین افراد روزگار هستند، روزی از یک گناه کوچک شروع کردند. آنان تخممرغدزدانی بودند که شیطان با خدعه و فریب، آنها را امروز به شتردزدان عصر تبدیل نموده است.
۱ـ 3ـ اقسام گناهان از جهت آثار
در حدیثی از حضرت علی(علیه السلام) وارد شده است:«وَ اللَّهِ مَا نَزَعَ اللَّهُ مِنْ قَوْمٍ نَعْمَاءَ، إِلَّا بِذُنُوبٍ اجْتَرَحُوهَا»[7] (سوگند به خدا، هیچ نعمتی از مردمی گرفته نمیشود، مگر به علت گناه آنها).
گناهان از جهت نحوۀ اثری که بر جای میگذارند، باهم تفاوت دارند. شاید به همین دلیل است که پیشوای پارسایان، امیرالمؤمنان علی(علیه السلام) در دعای کمیل به این مسئله نظر داشته و میفرمایند:
«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِک الْعِصَمَ. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیرُ النِّعَمَ. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلاَءَ. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی کلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ کلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا. [8]
خدایا، بیامرز برای من آن گناهانی را که پرده حرمت را میدرد. خدایا، بیامرز برای من آن گناهانی را که کیفرها را فرو می بارند. خدایا، بیامرز برایم گناهانی را که نعمتها را دگرگون می سازند. خدایا، بیامرز برایم آن گناهانی را که دعا را بازمیدارند. خدایا، بیامرز برایم گناهانی که بلا را نازل میکند. خدایا، بیامرز برایم همه گناهانی را که مرتکب شدم و تمام خطاهایی را که به آنها آلوده گشتم».
ارتباط بلاها و مصیبتها با گناه و معصیت، بهگونه ای است که قرآن کریم هر پیشامدی را که برای انسان رخ دهد، بر اثر گناه دانسته و می فرماید: ««وَ ما أَصابَکمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کسَبَتْ أَیدیکمْ وَ یعْفُوا عَنْ کثیرٍ»»[9] (هر چه بلا و مصیبت که به شما برسد، بهدلیل اعمالی است که انجام دادهاید و بسیاری از آنها را نیز خداوند عفو میکند).
از مجموع آموزههای دینی اعم از آیات و روایات استفاده میشود که گناه، نقش مهم و مؤثری در نزول بلا دارد؛ به عنوان نمونه، امام صادق(علیه السلام) فرمود: «حَیاةُ دَوَابِّ الْبَحْرِ بِالْمَطَرِ، فَإِذَا کفَّتِ الْمَطَرُ، ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ذَلِک إِذَا کثُرَتِ الذُّنُوبُ وَ الْمَعَاصِی»[10] (زندگی موجودات دریا بر اثر باران است، هنگامی که باران نبارد، هم خشکیها و هم دریاها به فساد و نابودی کشیده میشوند و این هنگامی است که گناهان فراوان شود).
روایات فوق نمونههایی از روایاتی بود که به صورت کلی به بیان عواقب گناه میپردازد، اما در تعدادی از روایات، به آثار و پیامدهای برخی از گناهان بهصورت خاص اشاره شده است که در این فرصت به یک نمونه از آنها اشاره میشود. امام سجاد(علیه السلام) در حدیثی که از ابوخالد کابلی روایت شده است، گناهان را به چند دسته تقسیم میکنند:
- گناهانى که موجب تغییر نعمت الهى مىشوند و عبارتند از: ظلم بر مردم، کار خیرى را که به آن عادت کرده یا عمل معروفى را ترک کند، کفران نعمت و ترک شکر.
- گناهانى که پشیمانى بر جاى مىگذارند و عبارتند از: کشتن کسى که قتلش حرام است، ترک صله رحم ـ در صورتى که قادر به آن باشد، نماز را نخواند تا وقتش بگذرد، ترک وصیت و ردّ مظالم، ندادن زکات تا زمانى که مرگ فرا برسد و زبان بسته گردد.
- گناهانى که نعمت را از بین مىبرند و عبارتند از: معصیت کردن انسان خداشناس، گردنکشى بر مردم و مسخره کردن و ریشخند نمودن آنان.
- گناهانى که بهره و نصیب انسان (از فیوضات الهى) را دفع مىنمایند و عبارتند از: اظهار فقر و احتیاج نمودن، خوابیدن در وقت نماز عشاء و نماز صبح، خوابیدن و آن دو را به جاى نیاوردن، نعمتهاى الهى را کوچک شمردن. از خداوند عزیز و جلیل شکایت کردن.
- گناهانى که پرده عصمت را مىدرند و عبارتند از: شرابخوارى، قماربازى، انجام دادن کارى که مردم را (از روی گناه) بخنداند، سخن بیهوده، شوخى کردن، ذکر عیبهاى مردم، معاشرت با کسانى که عقاید و اعمالشان مشکوک است.
- گناهانى که موجب نزول بلا میشوند و عبارتند از: یارى نکردن کسى که دادرس مىطلبد، کمک نکردن مظلوم، امر به معروف و نهى از منکر را ضایع نمودن.
- گناهانى که موجب پیروزی دشمنان مىشوند و عبارتند از: آشکارا ظلم نمودن، علنى مرتکب گناه شدن، حرام را حلال شمردن، در برابر نیکان سرکشى نمودن، از اشرار و بدان اطاعت کردن.
- گناهانى که موجب تعجیل مرگ مىگردند و عبارتند از: قطع رحم نمودن، قسم ناحق خوردن، سخن دروغ گفتن، زنا کردن، راههاى مسلمانان را بستن، بهناحق ادعاى رهبرى داشتن.
- گناهانى که موجب قطع امید مىگردند و عبارتند از: مأیوس شدن از لطف خداوند، ناامید گشتن از رحمت خدا، به غیر خداوند متعال تکیه کردن، وعدههاى الهى را دروغ پنداشتن.
۱۰. گناهانى که آسمان را تیره مىسازند (و موجب سلب قدرت تشخیص حق از باطل مىگردند) و عبارتند از: جادوگرى، پیشگویى و مانند آن.
۱۱. گناهانى که موجب پردهدرى مىگردند و عبارتند از: قرض کردن با این نیت که آن را نپردازد، در مخارج زندگى زیادهروى نمودن، در پرداخت مخارج زندگى خانواده و فرزندان و نزدیکان بخل ورزیدن، بداخلاقى، کمطاقتى، بىقرارى، تنبلى، دینداران را خوار دانستن.
۱۲. گناهانى که موجب عدماستجابت دعا مىشوند و عبارتند از: در باطن نیت بد داشتن، پلید بودن، دورویی و نفاق با برادران دینی، تصدیق نکردن برادران دینى با ترک اجابت، نمازهاى واجب را به تأخیر انداختن تا وقتشان بگذرد.[11]
۲ـ تقوا در امور اجتماعی
آن بخش از تقوا که کمتر مورد توجه قرار گرفته است، تقوا در بُعد اجتماعی آن است. تقوای اجتماعی اهمیت ویژهای در رشد و تعالی یک جامعه دارد. مردمی که خواهان رشد اجتماعی هستند، باید در مراحل مختلف از قبیل انتخابات، فعالیتهای اقتصادی، فعالیتهای فرهنگی و … تقوا را رعایت کنند. به عنوان مثال تا هنگامی که مردم روحیه منفعتطلبی شخصی داشته باشند و در مواقع کمبود، شروع به احتکار اجناس و کالاهای مختلف کنند، هیچگاه اقتصاد آنها رشد و توسعه نخواهد یافت.
یکی از موارد مهم در رعایت تقوای اجتماعی، مسئله انتخابات است. اگر نامزدهای یک انتخابات، رفتاری نابهنجار داشته باشند، طرفداران آنان نیز رفتاری خارج از تقوا و قوانین حاکم بر جامعه خواهند داشت. حوادث سال 88 خود گواهی بر بیتقوایی اجتماعی است که در کشور توسط عده معدودی اتفاق افتاد. در کوران انقلاب اسلامی نیز بیتقوایی رهبران سیاسی باعث بروز اختلافات و تنشهای زیادی گردید. رهبران گروهکهای مختلف که بعضاً سودای قدرت و ثروت داشتند، با دستمایه قرار دادن روحیه انقلابی و سیاسی مردم، بهویژه جوانان، با تزریق تفکر مسموم خود به پیروان خویش، قشر عظیمی از ایشان را منحرف کردند. در این زمینه مقام معظم رهبری(مد) میگویند:
«یک وقتی در دوران طاغوت و در بعضی از سلولهای زندانهای دشوار و هولناکِ آن رژیم که زندانیهای گوناگونی در آنجا زندانی بودند ـ از زندانیهای مسلمان و با تفکر اسلامی، تا بعضی که با گرایشهای حزبی و ایدئولوژیهای گوناگونی که بههرحال اسمش اسلامی بود ـ از آنها شنیده بودیم ـ شاید خود من بدون واسطه هم شنیده بودم، اگر دیگران هم شنیده بودند که نقل میکردند ـ که بعضی از اینها میگفتند: چقدر میگویید «حىّ علی الصّلوة»، بگویید «حىّ علی الجهاد». فضای مبارزه، این تفکر و این نگاه را به مسائل به وجود آورده که دائم چسبیدهاید به صلوة و مرتب میگویید «حىّ علی الصّلوة، حىّ علی الصّلوة»، خوب بگویید «حىّ علی الجهاد» و مردم را به جهاد فرا بخوانید. اما تجربههای روزگار نشان داد که بیاعتنایی به نماز، چه بر سر یک انسان و چه بر سر جهاد انسانها میآورد! هم جهاد را تعطیل میکند، هم جهت مبارزه را از جهاد بودن خارج میکند و به مبارزه برای قدرت و برای هوای نفس تبدیل میکند. آن چیزی که مبارزه یک انسان و چالش یک امت را رنگ جهاد و معنای جهاد میبخشد، همان توجه به خداست، که قوامش به نماز است».[12]
۲ـ 1ـ تقوا، مانعِ مکر و فریب در سیاست
شرط اساسی اسلام برای انجام هر امری، رعایت تقواست؛ برای مثال در هنگام فوت خلیفه دوم، عدهای در شورای ششنفره نزد حضرت علی(علیه السلام) آمده و گفتند: «اگر این شروط را قبول کنید، خلیفه میشوید: عمل به قرآن، عمل به سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله )و عمل به سنت خلیفۀ اول و دوم«. حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: «من به قرآن و سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله )عمل میکنم، اما بقیه را به اجتهاد خود عمل میکنم». گفتند: «فایدهای ندارد». امام علی(علیه السلام) چون قله تقوا هستند، هیچگاه بهدلیل تأمین منافع، حدود الهی را رد نخواهند کرد و این در حالی است که شاید اطرافیان حضرت با خود میگفتند که اگر حضرت قبول میکردند و دروغ مصلحتی میگفتند، بهتر بود.
مقام معظم رهبری(مد) دراینباره میفرمایند:
«بحثی که در اطراف آن چند نکتهای عرض خواهم کرد، بحث سلوک سیاسی امیرالمؤمنین(علیه السلام) است … . در این سیاستورزی، امیرالمؤمنین(علیه السلام) یکی از خصوصیاتش این است: از مکر و فریب دور است. در جملهای از حضرت نقل شده است که: «لو لا التّقی، لکنت ادهی العرب»؛[13] اگر تقوا دست و پای مرا نمیبست، از همه آحاد و مکاران عرب، مکر و حیله را بهتر بلد بودم. یک جای دیگر در مقام مقایسه معاویه با خودش ـ چون معاویه به دهاء و مکر در حکومت معروف بود ـ، به حسب آنچه که نقل شده، فرمود: «واللَّه ما معاویة بأدهی منّی»؛[14] معاویه از من زرنگتر نیست، اما علی(علیه السلام) چه کند؟ وقتی بنای بر رعایت تقوا و رعایت اخلاق دارد، دست و زبانش بسته است. روش امیرالمؤمنین(علیه السلام) این است. تقوا که نبود، دست و زبان انسان باز است؛ میتواند همه چیز بگوید. خلاف واقع میتواند بگوید، تهمت میتواند بزند، دروغ به مردم میتواند بگوید، نقض تعهدات میتواند بکند، دلبستگی به دشمنانِ صراط مستقیم میتواند پیدا کند. وقتی تقوا نبود، اینجوری است. امیرالمؤمنین(علیه السلام) میفرماید: من سیاست را با تقوا انتخاب کردم؛ با تقوا اختیار کردم. این است که در روش امیرالمؤمنین(علیه السلام) مکاری و حیلهگری و کارهای کثیف و این چیزها وجود ندارد؛ پاکیزه است».[15]
2ـ 2ـ تقوای امام خمینی(ره)
امام خمینی(رحمت الله علیه )همانند اجداد طاهرین خود، همواره تقوای الهی را رعایت مینمود. نماز اول وقت ایشان در طول عمرشان هیچگاه ترک نشد. نماز شب ایشان در سختترین شرایط نیز ترک نشده بود. مدتی که امام در پاریس، نوفل لوشاتو، اقامت کردند، روزی گروهی آمریکایی آمده بودند تا مصاحبهای با ایشان انجام دهند. این مصاحبه قرار بود مستقیماً پخش شود. اگر این عمل صورت میگرفت، بالطبع سایر کشورهای اروپایی نیز چنین کاری را انجام میدادند. این اقدام میتوانست برای نشاندادن مواضع و حرکت انقلاب بسیار مؤثر بوده و گامی مهم در پیشبرد نهضت مردمی برداشته شود. اتّفاقاً روز جمعه بود. امام در آن لحظه فرمودند: «حالا وقتِ انجام مستحبات (غسل جمعه) است. وقتِ مصاحبه نیست». بعد از اینکه مستحبات روز جمعه را بهجا آوردند، فرمودند: «حالا برای مصاحبه آمادهام.» امام انقلاب هیچگاه امور دینی را قابل معاوضه با سایر رفتارها نمیدید.
امام راحل(رحمت الله علیه )با صحیفه سجادیه انس داشت. وقتی او را به ترکیه تبعید کردند، نامهای به خانوادهاش مینویسد و بعد از سفارش به صبر، درخواست میکند که صحیفه را به آنکارا بفرستند. حاج احمدآقا، فرزند امام خمینی(ره)، میگوید:«امام بهقدری با مفاتیح مأنوس بودند که هر چند ماه یکبار مفاتیح ایشان پاره میشد و ما بهناچار مفاتیحشان را صحافی یا مجدداً برای ایشان تهیه میکردیم».[16]
همچنین نقل است که امام(رحمت الله علیه )اهتمام بسیار شدیدی بر روی اعمال مستحبی ایام سال داشتند.
«اواخر سال ۶۷ روزی به اتاق آقا وارد شدم. دیدم خیلی اوقاتشان تلخ است. من اوقاتتلخیِ ایشان را که دیدم، قدری ساکت نشستم. آقا به من گفتند: «آن مفاتیح را به من بده». بلند شدم و مفاتیح را آوردم. دستکش دست ایشان بود و ورق زدن هم برایشان سخت بود. چون اوقاتشان تلخ بود، هی ورق میزدند؛ ولی آنجایی را که میخواستند، پیدا نمیکردند. یک ساعت به مغرب مانده بود. به من گفتند: «من تا حالا خیال میکردم امروز آخر رجب است و تا حالا اعمال روز آخر ماه رجب را انجام میدادم. حالا فهمیدم که اول شعبان شده و نمیدانم اصلاً باید چهکار کنم». تازه من فهمیدم عصبانیت ایشان بهخاطر این است که از صبح تا حالا اعمال و دعاهای ماه رجب را میخواندهاند و حالا که روزنامه آمده، متوجه شدهاند که اول ماه شعبان است و ماه رجب ۲۹ روز بوده، نه سی روز. آقا هی ورق میزدند تا پیدا کردند و به من فرمودند: «این مناجات شعبانیه را بخوانید، خیلی چیزهای عالی در آن هست«. بعد آماده شدند که دعا را بخوانند».[17]
2ـ 3ـ تقوای مقام معظم رهبری(ره)
مقام معظم رهبری(رحمت الله علیه )به تأسی از بنیانگذار انقلاب اسلامی همواره خود را در محضر الهی متصور میشوند. بزرگان و اشخاص متعددی در وصف تعبد و زهد و تقوای حضرت آیتالله خامنهای(رحمت الله علیه )سخن گفتهاند. علامه عظیمالشأن حضرت آیتالله حسنزاده آملی، در برابر مقام معظم رهبری دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب میکنند. رهبری ناراحت شده و به علامه میفرمایند: این کار را نکنید! علامه حسنزاده میفرمایند: اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم، این کار را نمیکردم.[18] ایشان در جای دیگر فرمودهاند: گوشتان به دهان رهبر باشد، چون ایشان گوششان به دهان حجت بن الحسن(عجل الله تعالی فرجه )است.[19]
در بعد تقوای سیاسی نیز بهترین شاهد مثال، رفتار و واکنش ایشان در حوادث و رخدادهای مختلف است. ایشان بههیچوجه حدود و مرزهای اخلاق و تقوا را نمیشکند. در جریان فاجعۀ منا مقام معظم رهبری(رحمت الله علیه )فرمودند:
«ما احترام همسایه را رعایت میکنیم. ما رأفت و برادری اسلامی را متوجه میشویم؛ اما اگر عربستان بخواهد به همین رفتارش ادامه بدهد، برخورد ایران سخت و خشن است. ایران قدرتمند است، اما این امور را رعایت میکند».[20]
همچنین درباره عملکرد و تقوای مقام معظم رهبری(مد) در دوران ریاست جمهوری ایشان، خاطرات گوناگونی از افراد مختلف نقل شده است.
«حضرت آیتالله خامنهاى(مد) در دوران ریاست جمهورى خود و در پى دعوت رسمى دولت زیمبابوه، به آن کشور سفر کردند. همیشه قبل از سفر، محل و چگونگى ضیافت را کنترل مىکردیم. افرادى که محل را کنترل کردند، اطلاع دادند که میزبان قصد دارد بر سر میز غذا، مشروبات الکلى هم بگذارد؛ البته بین خودشان و به شما کارى ندارند.
ایشان فرمودند: اگر مشروبات الکلى سر میز باشد، ما به ضیافت نمىآییم. میزبان گفت که این تشریفات ماست و ما هم این تحمیل شما را نمىپذیریم. ایشان هم در شام حاضر نشدند. به آنها برخورد و در رسانههاى غربى هم سروصداى بسیارى به پا شد. رسانههاى غربى از روى دشمنى این خبر را منعکس کردند، اما غافل از اینکه شرکت نکردن ایشان در میان مسلمانان مایه مباهات بود. اگر مىدانستند که با این کار وجهه حکومت اسلامى و رییسجمهور ایران که در آن زمان آیتالله خامنهاى(مد) بودند، بالاتر مىرود؛ هرگز این کار را نمىکردند.
غربىها تلاش مىکردند که از ایران چهرهاى ضدتمدن و غیرمتمدن در جهان غرب تصویر کنند و البته ما ناراحت نیستیم که مثلاً چون مشروب نمىنوشیم، متمدن نیستیم. نکته مهم این است که میان مسلمانان روح تازهای دمیده شد و عجیب است که صاحبان قدرت در جهان اسلام مىتوانند حکم خداوند را حتى در موقعیتهاى دشوار، مثل ضیافت زیمبابوه اجرا کنند و از ملامت هیچ ملامتکنندهاى نهراسند».[21]
۲ـ 4ـ تقوای جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی مقتدر و مظلوم است، همانگونه که حکومت امیرالمؤمنین(علیه السلام) مقتدرترین و مظلومترین حکومت تاریخ بود. جمهوری اسلامی بهنوعی نسخه کوچکشده حکومت علوی است و مسیری که طی میکند، تداومیافته مسیر مولای متقیان است. رأفت جمهوری اسلامی ایران تنها بُعد بیرونی ندارد و شامل داخل نیز میشود. در ادامه نمونههایی از برخورد رئوفانۀ اسلامی تشریح خواهد شد.
برخوردی که نظام جمهوری اسلامی با سران فتنۀ ۸۸ کرد؛ برخورد با منافقانی که از سازمان مجاهدین خلق جدا شدند و از گذشتهشان توبه کردند و برخورد با برخی از اعضای گروهکهای تروریستی، مانند زنی که در حادثۀ اخیرِ زاهدان و شهادت پاسداران نقش داشت؛ گوشهای از این برخورد رئوفانه است. گذشت و رأفت جمهوری ناشی از اسلامی بودن آن است. در هیچ نقطه از دنیا مشابه این رفتار وجود ندارد.
نظام اسلامی بهمناسبت اعیاد مختلف ملی و مذهبی، تعداد کثیری از محکومین سیاسی و غیرسیاسی را مورد عفو و بخشش قرار میدهد. در جریان فتنه 88 نیز بر همگان مبرهن است که حکم افرادی که علناً به مبارزه و آشوب علیه کشور اقدام کنند چیست، اما برخورد کریمانه نظام و مصلحتاندیشی درباره آن، باعث شده تا از محاکمه سران فتنه فعلاً خودداری شود. این خودداری بهمعنای فراموش کردن جرم آنها نبوده و تنها بنابهمصلحت، به زمان دیگری موکول شده است.
میتوان برای بررسی رأفت جمهوری اسلامی در قبال حوادث سال 88، این کشور را با سایر کشورهای دنیا مقایسه نمود. برای مثال در کشور ترکیه در سال 2016 یک کودتای نافرجام اتفاق افتاد. دولت وقت ترکیه پس از کودتا، ۳۰ استاندار (از ۸۱ استان در کل)، ۲۷۴۵ قاضی و دادستان (توأم با ضبط دارایی نقدی، خانه و املاک ایشان به نفع دولت، ۱۷۵۵ رییس و معاون رییس دانشگاه، ۴۹۲ نفر از کانون مذاهب، ۳۰۰ کارمند وزارت امور اجتماعی، ۲۷۵ کارمند دفتر ریاست جمهوری، ۲۵۴ کارمند وزارت ورزش و جوانان، ۱۸۴ کارمند وزارت اقتصاد، ۱۸۰ کارمند اطلاعاتی، ۲۱۷۰۰ معلم غیردولتی، ۱۵۲۰۰ معلم و کارمند وزارت فرهنگ، ۱۳۰۰ کارمند وزارت کار و ۹۰۰۰ کارمند وزارت داخله را اخراج کرد و تمامی آکادمیسینها را تا اطلاع ثانوی ممنوعالخروج اعلام نمود. دولت ترکیه تا تاریخ ۲۹ ژوئیه ۲۰۱۶، بیش از ۱۸۰۰۰ نفر را دستگیر و زندانی کرده که از این تعداد ۷۵۰۰ نفر ارتشی و ۱۴۰ نفر قاضی دیوان عالی کشور هستند.در تاریخ ۲۶ ژوئیه ۲۰۱۶ دولت حکم جلب و حبس ۴۲ روزنامهنگار معروف را صادر کرد. همچنین دولت ترکیه تا تاریخ ۲۹ ژوئیه ۲۰۱۶ گذرنامه بیش از پنجاههزار نفر را باطل کرد تا نتوانند کشور را ترک کنند.[22]
جمهوری اسلامی به پیروی از مکتب امیرالمؤمنین(علیه السلام) که در جنگ جمل، یکی از سران فتنه را که در مقابل امام(علیه السلام) ایستاده بود، مورد عفو قرار دادند؛ تنها اقدامی که برای سران فتنه در نظر گرفت، حصر خانگی بود.
منافقانی که در سال 67 و قبلتر از آن در زندان توبه کردند، همه آزاد شدند. حتی در زمان اعدامهای سال 67، امام فرمودند: هرکدام از اینها بهصورت زبانی هم که توبه کردند، عفوشان کنید. هزاران نفر از منافقین تواب در سال ۶۷ عفو شدند. اینها بخشی از مصادیق رعایت تقوا در نظام جمهوری اسلامی است.
«سالها بهدنبال یکی از اشرار بزرگ سیستانوبلوچستان بودیم. این شرور، هم در مسئلۀ قاچاقِ مواد مخدر فعالیت زیادی داشت و هم تعداد زیادی از پاسداران را به شهادت رسانده بود. بالاخره توانستیم با روشهای پیچیدۀ اطلاعاتی او را به منطقۀ خاصی برای مذاکره دعوت کنیم. پس از ورود او و همراهانش به آنجا، دستگیرشان کردیم و به زندان انداختیم. خیلی خوشحال بودیم. او کسی بود که میتوانست حکم قضاییاش مثلاً پنجاه بار اعدام باشد. در جلسهای که خدمت مقام معظم رهبری(مد) رسیده بودیم، این مسئله را مطرح کردم و خبر دستگیری و شرح ماوقع را به ایشان گفتم و منتظر عکسالعمل مثبت و خوشحالی ایشان بودم. رهبر معظم انقلاب(مد) بلافاصله فرمودند: «همین الان بگویید آزادش کنند!» من بدون چونوچرا زنگ زدم و دستور آزادی آن شرور را دادم. بلافاصله با تعجب بسیار زیاد پرسیدم: «آقا! چرا؟! من اصلاً متوجه نمیشوم که چرا باید این کار را میکردم؟ چرا دستور دادید آزادش کنیم؟» رهبری گفتند: «مگر نمیگویی دعوتش کردیم؟ دستور اسلام است که اگر از کسی دعوت میکنی و مهمان توست؛ حتی اگر قاتل پدرت هم باشد، حق نداری او را آزار دهی». من بعد از این جمله خُشکم زد و البته ایشان فرمودند: «حتماً دستگیرش کنید». چندی بعد ما هم در یک عملیات سختِ دیگر دستگیرش کردیم».[24]
دکتر سعید جلیلی که در حوادث فتنه 88 دبیر شورای عالی امنیت ملی بود، خاطرۀ دیگری را از برخورد اسلامی و ولایی مقام معظم رهبری(مد) نقل میکنند که جالب توجه است. ایشان تعریف میکند:
«در حوادث عاشورا که در تهران اتفاق افتاد، افرادی دستگیر شدند؛ اما طبیعی است که در این دستگیریها ممکن است آدمهای بیگناه و گناهکار مخلوط باشند. بعد از چند روز که گذشت، پرسیدیم: «چه شد؟» گفتند: «تفکیک اینها سخت است و نمیدانیم چه کسانی بیگناه و چه کسانی گناهکار هستند؟ ۲۲ بهمن را هم در پیش داریم و اگر اینها را آزاد کنیم، ممکن است در ۲۲ بهمن همین آشوبها را به راه بیندازند.» با یک نگاه مدیریتِ بحران، با شکل غربی، باید اینها را نگه میداشتند تا ۲۲ بهمن بگذرد؛ اما نگاه ولیفقیهِ عادل متفاوت است. ایشان فرمودند: «اگر احتمال میدهید حتی یکی از اینها هم بیگناه است، هر ۱۰۰ نفر باید آزاد شوند». آقا فرمودند: «شما حق ندارید حتی یک بیگناه را نگه دارید». شاید کسی که کارشناس امنیتی باشد، بگوید: «نه»؛ اما نگاه دینی این است».[25]
اینها نمونههای روشنی از رعایت تقوا بهویژه در امور اجتماعی است. تقوا یکی از مهمترین جاذبههای جمهوری اسلامی در دنیایی است که سردمدارانش بهبدترین شیوه، اصول اولیه اخلاقی را زیر پا میگذارند.
[1]. بقره، 187.
[2]. وسائل الشیعه، ج 14، ص 31.
[3]. سوره نحل، ۱۲۸.
[4]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۶، ص۳۶۰.
[5]. بهسوی محبوب (دستورالعملها و راهنماییهای حضرت آیت الله بهجت)، ص 58.
[6]. اصول الکافی، ج2، ص 272.
[7]. دیلمی، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلى الصواب، ج1، ص 150.
[8]. طوسی، محمد بن الحسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص 844.
[9]. سوره شوری، آیه۳۰.
[10]. بحار الأنوار، ج ۷۰، ص ۳۴۹.
[11]. وسائل الشيعه، ج16، ص 281.
[12] . بیانات در دیدار دستاندرکاران ستاد اقامه نماز، مورخ ۱۳۸۵/۰۶/۲۷.
[13]. اصول الكافی، ج ۸، ص ۱۸؛ و تحف العقول، ص ۹۲؛ و شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۲۸؛ و بحار الأنوار، ج ۷۴، ص ۲۸۲.
[14]. خطبه ۲۰۰ نهجالبلاغه، از سخنان آن حضرت درباره معاويه است که فرمود: «به خدا قسم، معاويه زيرکتر از من نيست، ولى او خيانت مىورزد و گناه مىكند؛ و اگر غدر و مكر نكوهيده نبود، من از زيرکترين مردمان بودم، ولى هر نيرنگى معصيت است و هر معصيتى نوعى كفر است؛ و هر نيرنگبازى را در قيامت نشانهاى است كه به آن شناخته مىشود. سوگند به خدا كه من با مكر و حيله غافلگير نمىشوم و با شدت و سختى ناتوان نمىگردم».
[15]. خطبههای نماز جمعه تهران، مورخ ۱۳۸۸/۶/۲۰.
[16]. روزنامه اطلاعات، ش21822، ص 14.
[17]. برداشتهایی از سیرۀ امام خمینی، ج 3، ص ۱۰۵ (بهنقل از آقای بروجردی. و حالات معنوی، بهکوشش غلامعلی رجایی، ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۵).
[18]. احمدیخواه، علی، جلوه آفتاب، ص 111.
[19]. همان.
[20]. بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه، مورخ ۱۳۷۰/۰۶/۲۷.
[21]. حرفی از هزاران (مجموعه مقالهها، مصاحبهها، سخنرانىها،گفت وگوها و خاطرات دکتر علیاکبر ولایتی)، ص 457.
[22]. روزنامه آلمانی زود دویچه تْسایتونگ (Süddeutsche Zeitung )، مورخ 28 ژانویه 2016.
[23] در هنگام ویرایش نهایی کتاب سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی به همراه تعدادی از یاران دلاورش به دست جنایتکار شیطان بزرگ آمریکای جنایتکار به شهادت رسید . طوبی لهم و حسن مآب
[24]. منظومه جهاد از همین نویسنده، (بهنقل از شبکه اطلاعرسانی دانا، شناسه خبر: 37236).
[25]. منظومه جهاد، (بهنقل از بخشی از سخنرانی دکتر سعید جلیلی در جمع طلاب مدرسه معصومیه(س) قم، دیماه 1394، منتشر شده در خبرگزاری فارس).
بدون دیدگاه