بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر صفحه ۴۰۸ قرآن کریم

دانشگاه فردوسی مشهد

 

آیات ۳۳ تا ۴۱ سوره روم صفحه ۴۰۸

بخش عمده‌ی آیه ۳۳ تا ۳۶ این است که خداوند می‌فرمایند زمانیکه ما به شما نعمت می‌دهیم سرمَست می‌شوید وقتی که نعمت را از شما می‌گیریم ناسپاسی و نافرمانی می‌کنید؛ زمانیکه به مردم رحمتی داده می‌شود خوشحال می‌شوند «وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا…» هنگامی که ما نعمت را به خاطر آن کارهایی که انجام دادند از آنها می‌گیریم ناامید می‌شوند «…وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ»؛ نکته‌: مال دنیا خوشحالی ندارد «…زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا…» نعمت‌هاي مادي شکوفه‌های بی‌میوه دنیاست؛ حُکمِ‌ ما در دنیا مثل صندوق‌دار بانک است اگر شما امروز یک میلیون تومن به حساب بگذارید صندوق‌دار خوشحال نمی‌شود و اگر هم روز بعد یک میلیون تومن از حساب بردارید ناراحت نمی‌شود چرا؟ چون پول مال او نیست مثلا خدا به ما چند نعمت داده چند سال بعد یکی را گرفت نباید ناراحت شویم.

نعمت‌های خداوند مال خودش بود صلاح دانست گرفت مهم این است که آن لحظه‌ای که دست ما بود آیا درست استفاده کردیم یا نه؟ آیا امانتدارِ خوبی بودیم؟ خدا لطف کرده اموال را به ما داده اما نکته «…بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ…» است عملکرد ما باعث شده که آن نعمت‌ها از ما گرفته شوند؛ خداوند می‌فرمایند «ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ يَدَاكَ…» اینها را شما با دست‌های خودتان فرستادید.

زمانیکه آیه ۳۸ نازل می‌شود « فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ…» ای پیامبر حقِ اطرافیان را بده، پیامبر فدک را به حضرت زهرا می‌بخشند طبق هیچ قاعده‌ی شرعی، اخلاقی و عرفی نمی‌توانستند فدک را از حضرت زهرا بگیرند اما چرا گرفتند؟ فدک اینقدر ارزش داشت که دختر پیامبر کشته شود؟ این سوال را خود بزرگواران اهل سُنت جواب می‌دهند: بن ابی‌الحدید در تفسیری که بر شرح نهج البلاغه دارد جواب این نکته را می‌دهد و نهج البلاغه را با یک جمله شروع می‌کند: خدا را شکر که یک انسانِ فاضل را بر افضل برتری داد، ایشان بیان می‌کند که از استادم پرسیدم آیا فدک اینقدر ارزش داشت که به خاطرش این کارها را بکنند؟ استادم یک نگاهی به اطراف کرد مطمئن شد هیچکس نیست گفت: فدک بهانه بود اگر فدک را به حضرت زهرا می‌دادند گام دوم درخواست خلافت بود.

در آیه ۳۹ خداوند بحث ربا را مطرح می‌فرمایند « وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ رِبًا لِيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُو عِنْدَ اللَّهِ…» آن سودی که شما با دادن ربا از اموال مردم بدست آورده‌اید که به مال‌تان اضافه شود هیچگاه مالِ شما در پیشگاه خداوند اضافه نمی‌شود؛ ربا گناهی است که اعلام جنگ با خداست «…فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ…» با خدا و رسول اعلام جنگ کردید؛ عقوبت برای ربا خیلی سنگین است پیامبر می‌فرمایند «من اخذ الربا وجب علیه القتل» هر کس ربا خورد واجب است که او را بِکُشند؛ حضرت علی علیه السلام هر روز به بازار می‌رفتند سه مرتبه صدا می‌زدند الفقه ثم المتجر اول فقه یاد بگیرید بعد تجارت کنید، بلد نبودن فقه منجر به ربا می‌شود مثلا چند سال پیش که سبد کالا پخش می‌کردند یکی از اقلام برنج بود مردم مثلا ۱۰ کیلو برنج فلان جا را با ۵ کیلو برنج ایرانی عوض می‌کردند این معاوضه به فتوای همه‌ی فُقَها ربا است یا معاوضه‌ی النگوی قدیمی با النگوی جدید ربا است چرا؟ چون معامله‌ای که در آن جنس وزنی یا پیمانه‌ای باشد و در یک جلسه به صورت معاوضه به کم یا زیاد باشد ربا است؛

حرام هیچ وقت برای کسی برکت نداشته فردی تعریف می‌کرد که در کربلا بودم یک شخصی پدرِ آبلیموی کربلا بود چند سال بعد به خانه او رفتم دیدم فقط یک بالشت دارد که آن هم زیر سرش است پسرش آمد گفت بابا این داروها را باید بگیرم پول ندارم پدر بالشت را برداشت پَرت کرد گفت بگیر همین بالشت را بفروش دارو را بگیر شاید خدا ما را راحت کند و ببرد گفتم چه اتفاقی افتاده وضعِ مالی‌ تو خوب بود گفت در اینجا طاعون زیاد شد پزشک‌ها گفتند فقط با آبلیمو درمان می‌شود من هم مقداری آبلیمو داشتم به آن آب اضافه کردم و به مردم فروختم از این راه وضعِ مادی من خیلی خوب شد (همان غَش در معامله) کم کم به یک بیماری دچار شدم که تمام دارایی‌ام را دادم حالا این وضعی است که می‌بینی. یک بنده خدایی گفت کارخانه‌ی رب فلان جا مال من است، چند سال پیش رب گران شد ما به خاطر اینکه گران‌تر شود یک مدتی تمامِ رب‌ها را در کارخانه نگه داشتیم یک شب کارخانه آتش گرفت همه‌ی چیزهایی که داشتیم و نداشتیم از بین رفت.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید