بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر صفحه 387 قرآن کریم

مسجد دانشگاه فردوسی مشهد

 

آیات ۱۴ تا ۲۱ سوره قصص صفحه ۳۸۷
در آیه ۱۴ خداوند می‌فرمایند «وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ…» زمانیکه حضرت موسی به بلوغ و قدرت رسید «…وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا…» ما به او حُکم و علم عنایت کردیم؛ در قرآن سه بار حُکم (حکمت) و علم (عالم بودن) در کنار هم، اول حُکم بعد علم، آمده است معلوم می‌شود حکمت مقدم بر علم است چون علم با خواندن به دست می‌آید اما حکمت و بصیرت با تقوا و عنایت خدا به دست می‌آیند؛

«…وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ» محسنین را این چنین پاداش می‌دهیم، زمانیکه مردم در بی‌خبری و بی‌توجهی بودند حضرت موسی «وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ…» دو تا مرد را در حالیکه با هم دعوا می‌کردند دید که یکی از آنها پیروان او و یکی از دشمنانش بود آن فردی كه از پيروانش بود بر ضد كسى كه دشمن وى بود از او يارى خواست «…فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ…» موسی فقط یک مُشت زد و آن مَرد مُرد، حضرت موسی قدرت بدنی بالا داشته که برای انسان ارزش است اینکه ما به ورزش کردن سفارش شده‌ایم مربوط به همین جریان است؛

حضرت موسی می‌فرمایند «قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِلْمُجْرِمِينَ» پروردگارا به خاطر نعمتى كه بر من ارزانى داشتى هرگز پشتيبان مجرمان نخواهم بود، یعنی این قدرت بدنی در مسیر خدا، عدالت و محرمان و مستضعفان استفاده می‌شود؛ «…قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ» این از عمل شیطان بود زیرا او دشمنى گمراه‏ كننده و آشكار است؛

سوال: چه کاری کار شیطان بود؟ آیا حضرت موسی گناه انجام داد؟ این داستان ۲ بار در قرآن مطرح شده و هیچ وقت حضرت موسی توبیخ نشده خداوند می‌فرمایند او از مخلصین بود و در قرآن شیطان بیان می‌کند «…لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ» من همه را گمراه می‌کنم مگر کسانی که مخلص هستند، منظور دعوای آن دو مرد است که شیطان موجب دعوا شده؛ حضرت موسی می‌فرمایند «قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي…» خدایا من به خودم ظلم کردم من را ببخش؛ سوال: چرا حضرت موسی درخواست ببخش می‌کنند؟ در روایت داریم که این ظلم به نفس کُشتن یکی از جایی بود که حضرت موسی یکی از فرعونیان را کُشت و بعد از آن مشکلاتش شروع شد؛

«وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ يَسْعَى…» یک شخصی از راه دور و بیرون شهر پیش حضرت موسی آمد «…قَالَ يَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ…» گفت سران قوم فرعون با هم مشورت کردند «…لِيَقْتُلُوكَ…» که تو را بکُشند «…فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ» از شهر خارج شو که من خیرخواه تو هستم؛ این شخص به مؤمن آل فرعون معروف است که در دستگاه فرعونیان اما مؤمن و خداپرست بود، تقیه می‌کرد پیش حضرت موسی آمد و این جریان را گفت، نکته: گاهی وقت‌ها لازم است که انسان تقیه‌اش را کنار بگذارد و سریع خبر را بدهد، «فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ…» حضرت موسی خارج شد در صورتیکه خیلی می‌ترسید این ترس به معنی نگرانی است «…قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» گفت خدایا من را از دست قوم ظالم نجات بده.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید