بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر صفحه ۴۷۱ قرآن کریم
دانشگاه فردوسی مشهد
آیات ۳۴ تا ۴۰ سوره غافر صفحه ۴۷۱
مؤمن آل فرعون در آیه ۳۴ بیان میکند «وَلَقَدْ جَاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جَاءَكُمْ بِهِ حَتَّى إِذَا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا…» قبل از موسی هم حضرت یوسف با آیاتِ روشن آمده بود شما شک کردید زمانیکه از دنیا رفت گفتید بعد از او پیامبری نخواهد آمد؛
مؤمن آل فرعون به چند نکته اشاره میکند:
۱- آمدن پیامبر چیز عجیبی نیست قبلا هم پیامبر آمده بود.
۲- تکذیب کردن پیامبران هم چیز عجیبی نیست؛
شَکاکیتِ در دین مسیحیت را از بین برد دشمن (یهودیها) برای آنها برنامهریزی کرد طبق قاعدهی «الناسُ علی دینِ مُلوكِهِم» وقتی حُکام شکاکیت پیدا کردند مردم هم شکاکیت پیدا میکنند کشیشهای آنها را به شکاکیت کشاند، الان هم دشمن دقیقا همین کار را انجام میدهد نمیگوید امام حسین نیست میگوید یعنی آب را بر روی امام حسین بستند؟ امام حسین کنار آب بود نمیتوانست زمین را بِکَند به آب برسد؟ طرف را در اصلش به تشکیک میاندازد، شَک مادر تکذیب است، کسانی که بُنیهی دینی و علمی دارند شَک نمیکنند، در آتشسوزی ساختمان پلاسکو دشمن تمام وجودش را برای زدن دین گذاشت تمام شبکههای ضد انقلاب میگفتند جمهوری اسلامی میخواهد آتشنشانها را زود دفن کند که مردم نفهمند سپاه [به خاطر اینکه مردم ساختمانهای فلان بلوار را بخرند] بمبگذاری کرده بعد که اعلام شد دفن به تأخیر افتاد گفتند جمهوری اسلامی از عَمد میخواهد دیر دفن کند چون میترسد در این تشییع جنازه کودتایی بر پا شود، کار دشمن دقیقا تشکیک است تکذیب نمیکند اگر کسی اهل تحقیق باشد تحقیق میکند و به یقین میرسد اما عموم مردم اهل تحقیق نیستند این تشکیک به تکذیب دین میرسد؛
در آیه ۳۶ فرعون به وزیرش هامان میگوید «وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا هَامَانُ ابْنِ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ» بُرج بلندی بساز بالا بروم و خدایِ موسی را ببینم؛ حضرت موسی نگفته بود خدای من در آسمانهاست میتوانی او را پیدا کنی،
نکته: فرعون از جهل استفادهی ابزاری میکند، فرعون از دو اصل استفاده کرد:
۱- اصل حسی یعنی دیدن خدا، چند وقت پیش شخصی گفت حاج آقا من نماز نمیخوانم گفتم چطور باید به شما ثابت شود که خدایی هست؟ گفت خدا خودش را به من نشان دهد گفتم خدا جسم نیست گفت بالاخره خدا میتواند خودش را به من نشان دهد یا نه، این حرف مثل همان حرفی است که میگویند آیا خدا میتواند سنگی را بسازد که نتواند بلندش کند؟ آیا خدا میتواند کرهی زمین را با همین اندازه داخل یک تخم مرغ جا دهد؟ فرض بفرمایید آقای حسین رضازاده، قهرمان وزنهبرداری، قویترین مرد دنیاست شما به او سنگی میدهید که پَرت کند سنگ آن طرف خیابان میافتد حالا شما به او برگهی کاغذ میدهید تا یک متر جلوترش پَرت میشود، آیا آقای رضازاده قوی نیست؟ شما میگویید او قوی است اما این کاغذ قابلیت پرت شدن را ندارد ۱- خدا میتواند سنگ را بیافریند آن سنگ قابلیت خلق شدن را ندارد.
۲- خداوند کار ضد عقل انجام نمیدهد فرعون دقیقاً از همین استفاده میکند میگوید برای من برجی بساز که بالا بروم ببینم خدا کجاست. فرعون ابتدا میخواست حضرت موسی را بِکُشد «وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى…» ۱- نهی از منکر و دفاعِ عالی باعث میشود که فرعون از مُوضِعَش کوتاه بیاید. ۲- فضای مجلس بر ضدِ او بود مؤمن آل فرعون استدلالهای محکمی آورد فرعون آنجا نمیتوانست مؤمن آل فرعون را بکشد برای همین زمان میگیرد یعنی ساختن کاخ زمان میبرد فرعون میخواست مردم جریان این جلسه و استدلالهایی که مؤمن آل فرعون آورده بود را فراموش کنند بعد کار خودش را انجام بدهد اما مؤمن آل فرعون اجازه نمیدهد میگوید باید همین جا تکلیف مشخص شود یا موسی راست میگوید یا اشتباه میکند بعد فرعون میگوید «…إِنِّي لَأَظُنُّهُ كَاذِبًا…» من فکر میکنم موسی دروغ میگوید، إِنِّي یعنی قطعا وقتی پشتِ ظَن قرار میگیرد به معنی یقین میشود، ظن یعنی گمان میکنم وقتی میگوید قطعا گمان میکنم یعنی قطعا، اما او به خاطر اینکه افکار را بهم بزند از این گمان استفاده میکند؛ «وَقَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشَادِ» کسی که ایمان آورده بود گفت ای قوم از من پیروی کنید تا شما را به راه راست هدایت کنم؛ این جمله را فرعون در آیه ۲۹ گفته بود «…مَا أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشَادِ» موسی را بِکُشید من میخواهم شما را به راه راست هدایت کنم مؤمن آل فرعون زیرک بود او هم بیان میکند «…أَهْدِكُمْ…» میخواهم شما را به راه راست هدایت کنم یعنی تمام شکوه و عظمت و استدلالهای فرعونی با هم کنار رفت.