بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر صفحه ۴۷۰ قرآن کریم
دانشگاه فردوسی مشهد
آیات ۲۶ تا ۳۳ سوره غافر صفحه ۴۷۰
داستان مؤمن آل فرعون یکبار در قرآن سوره غافر (سوره مؤمن) آمده، نظر فخر رازی این است که مؤمن آل فرعون رئیس پلیسِ فرعون بوده بعضیها هم گفتند همان آرایشگر فرعون است اما چون آرایشگر فرعون شخصیت بسیار مهمی در دستگاه فرعون نبود و ظاهرا خانم بوده نمیتوان این نظر را قبول کرد زمانی تقیهاش آشکار شد که شانه از دستش افتاد خم شد گفت بسم الله دختر فرعون گفت منظور تو از الله پدر من بود؟ گفت منظورم خدایی بود که پدر تو هم بندهی او است و او را کُشتند؛ «وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى…» فرعون به مشاورینش گفت من را رها کنید میخواهم موسی را بِکُشم؛ از این آیه مشخص است که مشاورین فرعون موافق کُشتن موسی نبودند، تأثیر حضرت موسی نه تنها در بین بنیاسرائیل بلکه در بین فرعونیها بالا بود و بسیاری از افراد کاخ را به خودش جذب کرده بود مشاورین هم میدانستند اگر موسی را بِکُشند احتمال ایجاد فتنه زیاد است؛
راههایی که فرعون برای فریب بنیاسرائیل استفاده میکرد ۱- از راه دین وارد میشد «…إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ…» میترسم موسی دین مردم را تغییر دهد حالا فرعون به اندازهی سر سوزنی برای دین مردم ارزش قائل نمیشد مثل رئیس جمهور اسرائیل که هزاران نفر را میکُشد بعد به مردم ایران پیام میدهد که من برای حقوق بشر، برای شما نگران هستم! ۲- «…يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ» موسی میخواهد در زمین فساد و تباهی به بار آورد؛ روحیهی مُفسد این است که خودش فاسدترین افراد است اما میگوید طالب اسلام هستم و میخواهم مردم درست شوند، «…يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ…» پسرها را ذبح میکرد زنان را هم سَلبِ حیا میکرد حالا میگوید میترسم موسی در زمین فساد بر پا کند در اینجا مؤمن آل فرعون تقیهاش را کنار گذاشت در روایت داریم حضرت ابوطالب مثل مؤمن آل فرعون است؛
اصول ادیان سه تا است ۱- توحید ۲- نبوت ۳- معاد، حضرت موسی در یک جمله هر سه را بیان میکند ابتدا پیامبری را مطرح میکند «وَقَالَ مُوسَی إِنِّي…» من؛ دوم روز قیامت را مطرح میکند«…لَا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسَابِ» سوم توحید را مطرح میکند «…رَبِّكُمْ…» از طرف دیگر به فرعون میگوید دلیل اینکه نمیخواهی حرف من را بپذیری این است که «…مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ…» تو تکبر داری؛ «وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ…» فردی از آل فرعون که ایمانش را کتمان (تقیه) میکرد گفت آیا میخواهی مردی را بِکُشی که میگوید خدای من الله است؟ و از جانب خدا نشانههای آشکار آورده؛ استدلالی که مؤمن آل فرعون میآورد این است که «…وَإِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ…» اگر دروغ بگوید به ضرر خودش است «…وَإِنْ يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ…» اما اگر راست بگوید بعضي از عذابهایي كه وعده ميدهد به شما خواهد رسيد؛ مؤمن آل فرعون استدلالِ محکمی میآورد که جزءِ بهترین استدلالهایی است که میتوان به کار برد مثلا کسی میگوید نماز نمیخوانم و آخوندها را قبول ندارم، با او بحث کنید که اگر تو راست بگویی و نماز واجب نباشد ما ضرری نکردیم روزی یک ربع نماز خواندیم اما اگر ما راست بگوییم روز قیامت چکار میکنی؟ بعد مؤمن آل فرعون میگوید «مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ…» سرنوشت شما مثل قوم نوح و عاد و ثمود و کسانی که بعد از آنها بودند؛ از این آیه معلوم میشود که مردمان آن دوران سرگذشت این اقوام را شنیده بودند که مؤمن آل فرعون میگوید سرگذشت شما مثل آنها میشود.
بدون دیدگاه