بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر صفحه ۴۳۷ قرآن کریم
دانشگاه فردوسی مشهد
آیات ۱۹ تا ۳۰ سوره فاطر صفحه ۴۳۷
خداوند از چند سوال شروع میکنند «وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ وَلَا الظُّلُمَاتُ وَلَا النُّورُ وَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ» آیا کور با بینا، ظلمتها و نور، سایه و آفتاب یکی است؟ یکی از راههای بیدار شدن وجدانها این است که انسان سوالی بپرسد که جوابش مشخص باشد و دیگران را به فکر فرو ببرد، در آیه «وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ» بصیر آمده، بصیر کسی است که چشم بصیرت دارد کسی که نابیناست مشکلی ندارد اما کسی که چشم دلش کور شده مشکل دارد، ابوبصیرِ نابینا بصیرت عجیبی داشت تا جایی که امام باقر علیه السلام روی چشم او دست کشیدند و بینا شد امام فرمودند ابوبصیر دوست داری چشم داشته باشی و در آن دنیا معطل شوی یا نابینا باشی و بهشت بروی؟ گفت دوست دارم نابینا باشم امام دست کشیدند روی صورتش و دوباره نابینا شد؛
«وَلَا الظُّلُمَاتُ وَلَا النُّورُ» چرا ظلمات به صورت جمع اما نور مفرد آمده؟ چون راههای ظلمت زیاد است اما راههای رسیدن به نور یکی است، همهی فِرقهها به جز یکی باطل است، به برکت جمهوری اسلامی خدا لطفی که به ما کرده در انحرافها قرار نگرفتیم فرقهی احمد الحسن یمانی از شیعه انشعاب پیدا کرد تنها فرقهای بود که در حوزهی علمیه تأثیر گذاشت استدلال این فرقه چنان قوی بود که در حوزه علمیه نیرو جذب کرد و در فضای نخبگان کار میکرد جاذبه این فرقه ابتدا خیلی بالا بود چرا؟ چون معجزه آنها خواب بود (خواب هم روی عوام و هم روی خواص تأثیر میگذارد) میگفتند اگر شما میخواهید بدانید که این فرقه حق است قبل از خواب فلان ذکر را بگویید در عالم خواب به شما میگویند فلانی حق است، اجنه قدرت عجیبی دارند فرقه یمانی ارتباط سنگین با اجنه داشت؛
«وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ…» زنده و مُرده یکی نیستند کسی که قلبش زنده است با کسی که قلبش مُرده است یکی نیست بعد خداوند نعمتها را بیان میفرمایند «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا…» ما از آسمان آبی فرستادیم، آب و خاک یکی است اما وقتی میوه رشد میکند رنگهایشان با هم فرق دارد این نعمت و نشاط است خداوند تمام نعمتها را مطرح میکند که یک جمله را بیان کنند «…إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ…» خدا ترس باشید که فقط علماء از خدا میترسند، علماء فقط مراجع تقلید و طلبهها نیستند چه بسا کسی علوم دینی خوانده باشد ولی خدا ترس نباشد و کسی بیسواد باشد اما خدا ترس باشد، ثمرهی علم تواضع است، اگر با خواندن درس تواضع، خوف و خشیتِ ما از خدا بیشتر نشد این علم نبوده یکسری معلومات بوده که در ذهنمان انبار کردیم «…كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا…» همانند حِمار فقط کتابی بر خودمان حمل کردیم، بعد از آن خداوند میفرمایند «إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ…» قرآن تلاوت کنید «…وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ…» نماز اقامه کنید «…وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً…» پنهان و آشکار انفاق کنید این سه چیز باعث میشود که انسان خشیت پیدا کند یا اینکه کسی که خشیت پیدا کرد روی این سه حساس است.