بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر صفحه 390 قرآن کریم
مسجد دانشگاه فردوسی مشهد
آیات ۳۶ تا ۴۳ سوره قصص صفحه ۳۹۰
خداوند حضرت موسی را امر فرمود که پیش فرعون برو و او را به سمت خدا دعوت کن بعد خداوند میفرمایند «فَلَمَّا جَاءَهُمْ مُوسَى بِآيَاتِنَا بَيِّنَاتٍ…» ما موسی را با معجزات (نشانههای آشکار) فرستادیم «…بِآيَاتِنَا بَيِّنَاتٍ…» زمانی که حضرت موسی این معجزات را پیش فرعون برد «… قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُفْتَرًى…» گفت این جادوگریِ خیلی آشکاری است؛
همیشه در طول تاریخ ابرقدرتها پیامبران و یا کسانی که تبلیغ پیامبر گونه داشتند را تخریب و تکذیب کردند، «… وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ» ما هرگز چنين چيزي را از پدران خود نشنيدهايم، فرعون گفت: مگر تو نمیگویی از جانب خدا آمدی و خدایت مهربان است پس چرا برای پدران ما پیامبر نفرستاده؟ حضرت موسی پاسخ دادند «…قَالَ مُوسَى رَبِّي أَعْلَمُ بِمَنْ جَاءَ بِالْهُدَى مِنْ عِنْدِهِ…» علم آن نزد خداست، سوال فرعون به قدری بیخود بود که حضرت موسی نیازی به جواب دادن نمیبیند هرچند که شبههی فرعون سنگین بود، اکثر اوقات خیلی چیزها ارزش جواب دادن ندارد مثل همین شبهاتی که برای اعدامهای سال ۶۷ و ۶۸ میزنند، آیا کُشتن ۱۷ هزار نفر شوخی است؟ بعد که اعدام شدند یک عدهای میگویند چرا اعدامشان کردید؟! در تمام دنیا یک قانونی هست که اگر کسی اطلاعات جنگ را به طرف مقابل بدهد باید حتما اعدام شود شهدای قواص دست بسته که در عملیات کربلای ۴ لَو رفتند چه کسانی اطلاعات را دادند؟
مجاهدین خلق بودند که عملیاتِ فروغ جاویدان (عملیات مرصاد) هم بر ضد ما انجام دادند بعد که آنها یا کسانی که در ترورها دست داشتند را اعدام کردند عدهای گفتند شما ناقض حقوق بشر هستید، امام سال ۶۱ اجازه ندادند اینها کشته شوند گفتند شاید توبه کنند تا سال ۶۷ و ۶۸ که عملیات فروغ جاویدان اتفاق افتاد این افراد در حمایت از عملیات فروغ جاویدان در زندان اعتصاب غذا کردند امام هم دستور دادند اینها را بکشید؛
شما خاطرات مهدی هاشمی برادرِ داماد آقای منتظری در کتاب رنج نامه را بخوانید که در اعترافش بیان میکند: به من گفتند یک مادهای هست وقتی در غذای یکی میریزیم بعد از یک هفته سرطان میگیرد و میمیرد من پرسیدم این را روی چه کسانی امتحان کردهاید؟ گفتند روی خیلیها یکی از آنها همین آقای ربانی املشی بود، خودشان اعتراف میکنند که به ما دستور دادند سوار بر موتور شوید و در مغازه هر کس که عکس خمینی بود او را بِکُشید، چقدر از پاسدارهای ما را سر سفرهی افطار سَر بُریدند و سَر آنها را روی سفرهی افطار گذاشتند؟ اینقدر ما شهید دادیم بعد عدهای در دفاع از قاتلهایشان این حرفها را میزنند.
بدون دیدگاه