بحث در ادامه ویژگی های تربت اباعبدالله (علیهالسلام) است.
۴- نوشتن روی کفن میت با تربت کربلا:
یکی دیگر از ویژگی های تربت اباعبدالله (علیهالسلام) این است که مستحب است روی کفن میت با تربت کربلا نوشته شود.
– حمیری نامه ای به امام زمان (عجلالله تعالی فرجه) می نویسد و سوال می کند که می توان کفن را با تربت امام حسین (علیهالسلام) نوشت؟ حضرت در جواب می نویسند خوب است و جایز است. (هر چند اگر کسی با خودکار بنویسد هم اشکالی ندارد ولی با خودکار مشکی کراهت دارد.)
یکی دیگر از ویژگی های تربت اباعبدالله (علیهالسلام) این است که مستحب است روی کفن میت با تربت کربلا نوشته شود.
– حمیری نامه ای به امام زمان (عجلالله تعالی فرجه) می نویسد و سوال می کند که می توان کفن را با تربت امام حسین (علیهالسلام) نوشت؟ حضرت در جواب می نویسند خوب است و جایز است. (هر چند اگر کسی با خودکار بنویسد هم اشکالی ندارد ولی با خودکار مشکی کراهت دارد.)
۵- مخلوط کردن با حنوط:
فایده دیگر آن مخلوط کردن با حنوط است. حنوط یعنی بعد از غسل میت هفت عضو سجده دار (یعنی هفت جایی که موقع سجده روی زمین قرار می گیرند: کف دست ها، پیشانی، سر زانوها، سر انگشتان شصت و بعضی ها هم گفتند سر آرنج ها هم جزو این اعضا می باشند) را کمی کافور می زنند. مستحب است که داخل حنوط کمی هم تربت اباعبدالله (علیهالسلام) ریخته شود.
– در همان نامه حمیری در رابطه با خاک قبر امام حسین (علیهالسلام) سوال می شود که آیا می توان آن را با میت گذاشت و چگونه این کار انجام می شود؟ حضرت فرمودند: در قبر باید گذاشت و با حنوط مخلوطش کرد.
فایده دیگر آن مخلوط کردن با حنوط است. حنوط یعنی بعد از غسل میت هفت عضو سجده دار (یعنی هفت جایی که موقع سجده روی زمین قرار می گیرند: کف دست ها، پیشانی، سر زانوها، سر انگشتان شصت و بعضی ها هم گفتند سر آرنج ها هم جزو این اعضا می باشند) را کمی کافور می زنند. مستحب است که داخل حنوط کمی هم تربت اباعبدالله (علیهالسلام) ریخته شود.
– در همان نامه حمیری در رابطه با خاک قبر امام حسین (علیهالسلام) سوال می شود که آیا می توان آن را با میت گذاشت و چگونه این کار انجام می شود؟ حضرت فرمودند: در قبر باید گذاشت و با حنوط مخلوطش کرد.
۶- گذاشتن تربت با میت داخل قبر:
فایده بعدی گذاشتن تربت با میت داخل قبر است که در روایت قبلی نیز به آن اشاره شد. مستحب است که مقداری از تربت اباعبدالله (علیهالسلام) را یا جلوی صورت میت و یا روی خاک قبر بریزند.
سيد بن طاووس در «فلاح السائل»به اين موضوع تصريح فرموده و ميگويد: «ويجعل معه شيئا من تربة الحسين (علیهالسلام) فقد روي انه امان و المنزل مهول يحتاج اليالتوصل والسلامه منه بغايه الامكان». و با ميت مقداري از تربت حسين(علیهالسلام) قرار داده ميشود. روايت شده است كه آن امان است و منزل (قبر) ترسناك است كه محتاج رهايي و سلامت از آن به حد امكان است.
رواياتي نيز در اين زمينه وارد شده است؛ از جمله روايت جعفر بن عيسي ازحضرت ابا الحسن (علیهالسلام)، امام رضا (علیهالسلام) است كه ميفرمايد: «ما علي احدكم اذا دفن الميت و وسدهبالتراب ان يضع مقابل و جهه لبنة من طين الحسين(علیه السلام) ولايضعها تحت رأسه». بر احدياز شما چه اشكال دارد وقتي ميت را دفن كرد و با خاك او را پوشاند در مقابل صورتشآجري از تربت حسين (علیهالسلام) را بگذارد؟! و آن را زير سرش قرار دهد؟؟
شيخ عباس قمي نيز ميفرمايد: «… فوايد تربت شريفه آن حضرت بسيار است از جمله آن كه مستحب است با ميت در قبر گذاشتن و كفن را با آن نوشتن و سجده كردن برآن و …
فایده بعدی گذاشتن تربت با میت داخل قبر است که در روایت قبلی نیز به آن اشاره شد. مستحب است که مقداری از تربت اباعبدالله (علیهالسلام) را یا جلوی صورت میت و یا روی خاک قبر بریزند.
سيد بن طاووس در «فلاح السائل»به اين موضوع تصريح فرموده و ميگويد: «ويجعل معه شيئا من تربة الحسين (علیهالسلام) فقد روي انه امان و المنزل مهول يحتاج اليالتوصل والسلامه منه بغايه الامكان». و با ميت مقداري از تربت حسين(علیهالسلام) قرار داده ميشود. روايت شده است كه آن امان است و منزل (قبر) ترسناك است كه محتاج رهايي و سلامت از آن به حد امكان است.
رواياتي نيز در اين زمينه وارد شده است؛ از جمله روايت جعفر بن عيسي ازحضرت ابا الحسن (علیهالسلام)، امام رضا (علیهالسلام) است كه ميفرمايد: «ما علي احدكم اذا دفن الميت و وسدهبالتراب ان يضع مقابل و جهه لبنة من طين الحسين(علیه السلام) ولايضعها تحت رأسه». بر احدياز شما چه اشكال دارد وقتي ميت را دفن كرد و با خاك او را پوشاند در مقابل صورتشآجري از تربت حسين (علیهالسلام) را بگذارد؟! و آن را زير سرش قرار دهد؟؟
شيخ عباس قمي نيز ميفرمايد: «… فوايد تربت شريفه آن حضرت بسيار است از جمله آن كه مستحب است با ميت در قبر گذاشتن و كفن را با آن نوشتن و سجده كردن برآن و …
در باب آداب کفن و دفن در کتاب شریف «وسایل الشیعه» داستانی آمده که:
در زمان امام صادق (عليهالسلام)، زن بدكارهاي بود كه پس از وضع حمل از زنا نوزادان خويش را به آتش ميسوزانيد، تا نزديكان او بر كار زشتش اطلاع پيدا نكنند، و كسي غير از مادرش از كار او آگاهي نداشت. هنگامي كه از دنيا رفت جنازهاش را برداشتند تا به خاك بسپارند، ولي زمين او را نميپذيرفت و بيرون ميانداخت. محل ديگري را انتخاب كردند، ولي فايدهاي نبخشيد. به ناچار شرفياب حضور امام صادق (عليهالسلام) شده و عرض حال كردند. آن گرامي از مادرش پرسيد: دخترت مرتكب چه گناهي ميشد؟ او قضيه را نزد حضرت بازگو كرده و حقيقت مطلب را گفت. حضرت فرمودند: سبب اينكه زمين دخترت را نميپذيرد، اين است كه او خلق خدا را به نحوي عذاب داده كه اختصاص به ذات احديت دارد! سپس فرمودند: قدري از تربت حضرت سيدالشهدا (عليهالسلام) همراه او در قبر بگذاريد، تا زمين او را بپذيرد. آنها به فرمايش حضرت جامهي عمل پوشانده و پس از آن زمين او را قبول كرد. (منبع: وسائل: ج ۲، ص ۷۴۲)
اما در روایات است که روش ائمه علیهم السلام هم همین بود. من جمله در احوالات بی بی شطیطه که زن مؤمنه ای بود و در نیشابور زندگی می کرد، اموالی را از مردم در داخل کیسه ای جمع کردند به محضر امام فرستادند که دارد حضرت امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) فقط اموالی که از بی بی شطیطه بود، به خاطر پاکی مال و طهارت در مال او، قبول کردند. بعد امام به آن فرستاده اموال فرمودند که بی بی شطیطه چند روز دیگر بیشتر زنده نیست، وقتی آن زن مؤمنه از دنیا رفت، در روایت است که «فتزاحمت الشیعة علی الصلاة علیها» مردم در نمازگذاردن بر بدن پاک او تزاحم کردند، برای نماز خواندن جمع شده بودند ، «فرأیت اباالحسن علیه السلام علی نجیب فنزل»، دیدند امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) که سوار بر مرکبی بودند آمدند و بر بدن او نماز خواندند. این پاکی و طهارت او را می رساند که امام (علیهالسلام) بیایند و بر بدن او نماز بخوانند. وقتی او را کفن کردند و به دستور امام داخل قبر گذاشتند، «و طرح فی قبرها من تراب قبر ابی عبدالله». مقداری از خاک قبر حضرت امام حسین (علیهالسلام) را داخل قبر او و یا روی کفن او گذاشتند یا پاشیدند.
در زمان امام صادق (عليهالسلام)، زن بدكارهاي بود كه پس از وضع حمل از زنا نوزادان خويش را به آتش ميسوزانيد، تا نزديكان او بر كار زشتش اطلاع پيدا نكنند، و كسي غير از مادرش از كار او آگاهي نداشت. هنگامي كه از دنيا رفت جنازهاش را برداشتند تا به خاك بسپارند، ولي زمين او را نميپذيرفت و بيرون ميانداخت. محل ديگري را انتخاب كردند، ولي فايدهاي نبخشيد. به ناچار شرفياب حضور امام صادق (عليهالسلام) شده و عرض حال كردند. آن گرامي از مادرش پرسيد: دخترت مرتكب چه گناهي ميشد؟ او قضيه را نزد حضرت بازگو كرده و حقيقت مطلب را گفت. حضرت فرمودند: سبب اينكه زمين دخترت را نميپذيرد، اين است كه او خلق خدا را به نحوي عذاب داده كه اختصاص به ذات احديت دارد! سپس فرمودند: قدري از تربت حضرت سيدالشهدا (عليهالسلام) همراه او در قبر بگذاريد، تا زمين او را بپذيرد. آنها به فرمايش حضرت جامهي عمل پوشانده و پس از آن زمين او را قبول كرد. (منبع: وسائل: ج ۲، ص ۷۴۲)
اما در روایات است که روش ائمه علیهم السلام هم همین بود. من جمله در احوالات بی بی شطیطه که زن مؤمنه ای بود و در نیشابور زندگی می کرد، اموالی را از مردم در داخل کیسه ای جمع کردند به محضر امام فرستادند که دارد حضرت امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) فقط اموالی که از بی بی شطیطه بود، به خاطر پاکی مال و طهارت در مال او، قبول کردند. بعد امام به آن فرستاده اموال فرمودند که بی بی شطیطه چند روز دیگر بیشتر زنده نیست، وقتی آن زن مؤمنه از دنیا رفت، در روایت است که «فتزاحمت الشیعة علی الصلاة علیها» مردم در نمازگذاردن بر بدن پاک او تزاحم کردند، برای نماز خواندن جمع شده بودند ، «فرأیت اباالحسن علیه السلام علی نجیب فنزل»، دیدند امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) که سوار بر مرکبی بودند آمدند و بر بدن او نماز خواندند. این پاکی و طهارت او را می رساند که امام (علیهالسلام) بیایند و بر بدن او نماز بخوانند. وقتی او را کفن کردند و به دستور امام داخل قبر گذاشتند، «و طرح فی قبرها من تراب قبر ابی عبدالله». مقداری از خاک قبر حضرت امام حسین (علیهالسلام) را داخل قبر او و یا روی کفن او گذاشتند یا پاشیدند.
۷- گذاشتن در متاع تجارت:
محمّد بن عيسى از شخصى نقل كردهاند كه وى گفت:
:hibiscus: «بَعَثَ إِلَيَّ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا (عليهالسلام) مِنْ خُرَاسَانَ ثِيَابَ رِزَمٍ وَ كَانَ بَيْنَ ذَلِكَ طِينٌ فَقُلْتُ لِلرَّسُولِ مَا هَذَا قَالَ طِينُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (عليهالسلام) مَا كَانَ يُوَجِّهُ شَيْئاً مِنَ الثِّيَابِ وَ لَا غَيْرِهِ إِلَّا وَ يَجْعَلُ فِيهِ الطِّينَ وَ كَانَ يَقُولُ هُوَ أَمَانٌ بِإِذْنِ اللَّه».
حضرت ابو الحسن الرضا (عليهالسلام) از خراسان بقچهاى برايم فرستادند كه در بين آن تربتى بود، به آورنده بقچه گفتم: اين تربت چيست؟ گفت: تربت قبر حضرت امام حسين (عليهالسلام) است، حضرت ابو الحسن الرضا (عليهالسلام) جامه يا غير آن را وقتى به جايى مىفرستند حتما همراه آن تربت سيّد الشهداء (عليهالسلام) را قرار داده و مىفرمايند: «اين تربت به اذن خدا امان و موجب حفظ مال مى باشد». (منبع: كامل الزيارات، ص: ۲۷۸)
محمّد بن عيسى از شخصى نقل كردهاند كه وى گفت:
:hibiscus: «بَعَثَ إِلَيَّ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا (عليهالسلام) مِنْ خُرَاسَانَ ثِيَابَ رِزَمٍ وَ كَانَ بَيْنَ ذَلِكَ طِينٌ فَقُلْتُ لِلرَّسُولِ مَا هَذَا قَالَ طِينُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (عليهالسلام) مَا كَانَ يُوَجِّهُ شَيْئاً مِنَ الثِّيَابِ وَ لَا غَيْرِهِ إِلَّا وَ يَجْعَلُ فِيهِ الطِّينَ وَ كَانَ يَقُولُ هُوَ أَمَانٌ بِإِذْنِ اللَّه».
حضرت ابو الحسن الرضا (عليهالسلام) از خراسان بقچهاى برايم فرستادند كه در بين آن تربتى بود، به آورنده بقچه گفتم: اين تربت چيست؟ گفت: تربت قبر حضرت امام حسين (عليهالسلام) است، حضرت ابو الحسن الرضا (عليهالسلام) جامه يا غير آن را وقتى به جايى مىفرستند حتما همراه آن تربت سيّد الشهداء (عليهالسلام) را قرار داده و مىفرمايند: «اين تربت به اذن خدا امان و موجب حفظ مال مى باشد». (منبع: كامل الزيارات، ص: ۲۷۸)
۸- امنيت بخشي:
عيسى بن سليمان از محمّد بن زياد، از عمّهاش منقول است كه وى گفت: از حضرت ابى عبد اللَّه (عليهالسلام) شنيدم كه مىفرمودند: «إِنَّ فِي طِينِ الْحَائِرِ الَّذِي فِيهِ الْحُسَيْنُ ع شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ أَمَاناً مِنْ كُلِّ خَوْف». تربت حائرى كه حضرت امام حسين (عليهالسلام) در آن هستند شفاء از هر دردى بوده و امان است از هر خوف و هراس. (منبع: كامل الزيارات، ص: ۲۷۹)
:white_check_mark: در روايتي ديگر حسن بن على بن ابى المغيره، از برخى اصحاب، وى گفت: محضر مبارك امام صادق (عليهالسلام) عرضه داشتم:
من مردى هستم مبتلا به بيمارىهاى فراوان و هيچ دوائى نيست مگر آن را مصرف كرده و به منظور مداوا خوردهام ولى بهبودى برايم حاصل نشده چه بايد بكنم؟ حضرت فرمودند: كجائى، و چرا از تربت حسين (عليهالسلام) غافل هستى، در آن شفاء از هر دردى بوده و امن است از هر خوف و هراسى، … . محضر مباركش عرض كردم: شفاء از هر درد را دانستم اما چگونه امان از هر خوف و هراسى است؟ حضرت فرمودند: هر گاه از سلطانى خوف داشتى يا خوفى ديگر در تو پيدا شد از منزلت بيرون ميا مگر آنكه با تو از تربت قبر حسين (عليهالسلام) باشد. راوى مىگويد: پس تربت را به همان طورى كه حضرت دستور فرموده بودند برداشتم، بخدا سوگند بدنم صحت و بهبودى يافت و برايم امان شد از تمام خوفها و هراسها به او از آنچه خوف و هراسش را نداشتم عينا همان طورى كه حضرت فرمودند و پس از آن به حمد لله هيچ امر مكروه و ناگوارى برايم پيش نيامد. (منبع: كامل الزيارات-ترجمه ذهنى تهرانى، ص: ۸۵۷- ۸۵۹)
– از مرحوم حاج كاظم بوشهري نقل ميكنند: با كشتي از بندر كويت به طرف كراچي يا بمئبي (ترديد از ناقل است) حركت كرديم. در بين راه طوفان شديدي شد و دريا متلاطم شد. بلافاصله بلندگوي كشتي اعلام كرد كه ما اين حادثه را پيشبيني نكرده بوديم و اگر كسي تربت كربلا همراه دارد نزد ما بياورد. با تعجب جلو رفته و گفتم تربت ميخواهيد چكار كنيد؟ گفت: ميخواهيم در دريا بريزيم تا آرام شود. مُهر تربت را از جيب خود درآورده به او دادم، در ميان دريا انداخت و همان لحظه دريا آرام شد. ناخدا كه مسيحي بود گفت: من نميدانم اين چه سرّي است و چه خاصيتي در اين خاك نهفته است؟ ولي همانگونه كه به ما خبر دادهاند و ما هم تجربه كردهايم تربت كربلا باعث آرامش امواج متلاطم دريا ميشود.
– از مرحوم فرهاد ميرزا صاحب كتاب قمقام زخار نيز نقل شده است كه: وقتي در سفر دريا گرفتار شده و دريا طوفاني شده است، قدري تربت در آب ريخته و از هلاكت قطعي نجات پيدا كرده است. (منبع: نجاة الأمة: ص ۱۶۲)
– در زمان حاج شیخ عبدالکریم حائری، موسس حوزه علمیه قم نقل شده است که: رودخانه قم اینقدر باران آمد که متلاطم شد و به بالا رسید در آن هنگام مرحوم شیخ ابوالقاسم قمی مقداری از تربت اباعبدالله (عليهالسلام) را داخل دریاچه ریختند و آب پایین رفت.
– نقل ميكنند كه زمان عالم گرانقدر شيعه مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائري، رودخانهي قم طغيان كرد. مرحوم شيخ ابوالقاسم قمي قدري تربت در آن ريخت و ساكن شد. شيخ كفعمي فرموده است: از جمله چيزهائي كه براي آرامش دريا مؤثر است و به تجربه ثابت شده اين است كه قدري تربت امام حسين (عليهالسلام) در آن ريخته شود. (منبع: مستدرك الوسائل: ج ۸ ص ۲۳۷)
– يكي از نويسندگان معاصر ميگويد: تجربه نشان داده است كه هرگاه دريا طوفاني و متلاطم شود، چنانچه قدري تربت امام حسين (عليهالسلام) در دريا بريزند، همان لحظه دريا آرام ميشود. جماعتي از حجاج كه از راه دريا مسافرت كردهاند كه يكي از آنها والد علامهام بوده، با چشم خويش شاهد اين مطلب بوده است. (منبع: احسن الجزاء: ج ۲ ص ۲۰۶)
عيسى بن سليمان از محمّد بن زياد، از عمّهاش منقول است كه وى گفت: از حضرت ابى عبد اللَّه (عليهالسلام) شنيدم كه مىفرمودند: «إِنَّ فِي طِينِ الْحَائِرِ الَّذِي فِيهِ الْحُسَيْنُ ع شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ أَمَاناً مِنْ كُلِّ خَوْف». تربت حائرى كه حضرت امام حسين (عليهالسلام) در آن هستند شفاء از هر دردى بوده و امان است از هر خوف و هراس. (منبع: كامل الزيارات، ص: ۲۷۹)
:white_check_mark: در روايتي ديگر حسن بن على بن ابى المغيره، از برخى اصحاب، وى گفت: محضر مبارك امام صادق (عليهالسلام) عرضه داشتم:
من مردى هستم مبتلا به بيمارىهاى فراوان و هيچ دوائى نيست مگر آن را مصرف كرده و به منظور مداوا خوردهام ولى بهبودى برايم حاصل نشده چه بايد بكنم؟ حضرت فرمودند: كجائى، و چرا از تربت حسين (عليهالسلام) غافل هستى، در آن شفاء از هر دردى بوده و امن است از هر خوف و هراسى، … . محضر مباركش عرض كردم: شفاء از هر درد را دانستم اما چگونه امان از هر خوف و هراسى است؟ حضرت فرمودند: هر گاه از سلطانى خوف داشتى يا خوفى ديگر در تو پيدا شد از منزلت بيرون ميا مگر آنكه با تو از تربت قبر حسين (عليهالسلام) باشد. راوى مىگويد: پس تربت را به همان طورى كه حضرت دستور فرموده بودند برداشتم، بخدا سوگند بدنم صحت و بهبودى يافت و برايم امان شد از تمام خوفها و هراسها به او از آنچه خوف و هراسش را نداشتم عينا همان طورى كه حضرت فرمودند و پس از آن به حمد لله هيچ امر مكروه و ناگوارى برايم پيش نيامد. (منبع: كامل الزيارات-ترجمه ذهنى تهرانى، ص: ۸۵۷- ۸۵۹)
– از مرحوم حاج كاظم بوشهري نقل ميكنند: با كشتي از بندر كويت به طرف كراچي يا بمئبي (ترديد از ناقل است) حركت كرديم. در بين راه طوفان شديدي شد و دريا متلاطم شد. بلافاصله بلندگوي كشتي اعلام كرد كه ما اين حادثه را پيشبيني نكرده بوديم و اگر كسي تربت كربلا همراه دارد نزد ما بياورد. با تعجب جلو رفته و گفتم تربت ميخواهيد چكار كنيد؟ گفت: ميخواهيم در دريا بريزيم تا آرام شود. مُهر تربت را از جيب خود درآورده به او دادم، در ميان دريا انداخت و همان لحظه دريا آرام شد. ناخدا كه مسيحي بود گفت: من نميدانم اين چه سرّي است و چه خاصيتي در اين خاك نهفته است؟ ولي همانگونه كه به ما خبر دادهاند و ما هم تجربه كردهايم تربت كربلا باعث آرامش امواج متلاطم دريا ميشود.
– از مرحوم فرهاد ميرزا صاحب كتاب قمقام زخار نيز نقل شده است كه: وقتي در سفر دريا گرفتار شده و دريا طوفاني شده است، قدري تربت در آب ريخته و از هلاكت قطعي نجات پيدا كرده است. (منبع: نجاة الأمة: ص ۱۶۲)
– در زمان حاج شیخ عبدالکریم حائری، موسس حوزه علمیه قم نقل شده است که: رودخانه قم اینقدر باران آمد که متلاطم شد و به بالا رسید در آن هنگام مرحوم شیخ ابوالقاسم قمی مقداری از تربت اباعبدالله (عليهالسلام) را داخل دریاچه ریختند و آب پایین رفت.
– نقل ميكنند كه زمان عالم گرانقدر شيعه مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائري، رودخانهي قم طغيان كرد. مرحوم شيخ ابوالقاسم قمي قدري تربت در آن ريخت و ساكن شد. شيخ كفعمي فرموده است: از جمله چيزهائي كه براي آرامش دريا مؤثر است و به تجربه ثابت شده اين است كه قدري تربت امام حسين (عليهالسلام) در آن ريخته شود. (منبع: مستدرك الوسائل: ج ۸ ص ۲۳۷)
– يكي از نويسندگان معاصر ميگويد: تجربه نشان داده است كه هرگاه دريا طوفاني و متلاطم شود، چنانچه قدري تربت امام حسين (عليهالسلام) در دريا بريزند، همان لحظه دريا آرام ميشود. جماعتي از حجاج كه از راه دريا مسافرت كردهاند كه يكي از آنها والد علامهام بوده، با چشم خويش شاهد اين مطلب بوده است. (منبع: احسن الجزاء: ج ۲ ص ۲۰۶)