رسیدیم به فراز «فاسئل الله الذی اکرم مقامک و اکرمنی بک» درخواست می کنم از آن خدایی که مقام شما را بزرگ قرار داد و مقام مرا به واسطه شما بزرگ قرار داد.
عنایات خداوند به امام حسین (علیه السلام)
بحث ما در مورد این است که خداوند به واسطه شهادت امام حسین (ع)، به ما و امام حسین(ع) در دنیا چه چیزی داد؟ یعنی خداوند چه چیزی به امام حسین(ع) عنایت فرمود که ما میتوانیم در دنیا از آن استفاده کنیم؟
اولین مورد ویژگی خاصی است که خداوند به سرزمین کربلا و به خاک کربلا داده است؛ که این ویژگی به جای دیگری داده نشد. روایاتی که در ادامه می آید از کتاب بسیار معتبر کامل الزیارات، و از بابی است که در مورد فضیلت زیارت امام حسین(ع) و خاک کربلا و … نوشته شده است.
1. اولین روایت از عبدالله ابن ابی یعفور است که می¬گوید از امام صادق(ع) شنیدم که به شخصی از دوستانش فرمود: به زیارت قبر ابا عبدالله الحسین(ع) می روی؟ شخص گفت : بله. من هر سه سال یا دو سال یک مرتبه به زیارتشان می روم. حضرت در حالی که صورتشان زرد شده بود فرمودند: «به خدایی که معبودی غیر از او نیست اگر او را زیارت کنی برتر است برای تو از آنچه در آن هستی». آن شخص عرض کرد: فدایت شوم آیا تمام این فضیلت برای من است؟ حضرت فرمود: «بله به خدا سوگند اگر من فضیلت زیارت آن حضرت و فضیلت قبرش را برای شما بازگو کنم به طور کلی حج را ترک می کنید. و احدی از شما دیگر به حج نمی رود. وای بر تو آیا نمیدانی خداوند متعال به واسطه فضیلت قبر آن حضرت کربلا را حرم امن و مبارک قرار داد پیش از آنکه مکه را حرم امن قرار دهد». ابن ابی یعفور می گوید: محضرش عرض کردم خداوند متعال حج و زیارت بیت الله را بر مردم واجب کرده ولی زیارت قبر امام حسین(ع) را بر مردم واجب نکرده است. پس چطور شما چنین چیزی را می فرمایید؟ حضرت فرمودند:«اگرچه این همین طور است ولی در عین حال خداوند متعال فضیلت زیارت آن حضرت را اینگونه قرار داده است. مگر نشنیده ای کلام امیر المومنین(ع) را که فرمود کف پا سزاوارتر است از مسح نمودن ظاهر و روی پا، ولی در عین حال حق تعالی مسح روی پا را بر بندگان واجب کرده است. و نیز مگر نمیدانی که حق تعالی موقف را به خاطر شرافتی که در حرم است افضل و برتر قرار داد. ولی خداوند متعال آن را در غیر حرم قرار داد». یعنی فضیلت زمین کربلا از فضیلت زمین مکه بیشتر است.
2. عمر بن یزید از حضرت ابی عبدالله یعنی امام صادق (ع) (هر جا در این روایت که ابی عبدالله آمده است منظور امام صادق (ع) است) روایت می-کند که فرمودند: «زمین کعبه در مقام مفاخرت گفت کدام زمین مثل من است و حال آنکه خداوند خانه اش را بر پشت من بنا کرده است و مردم از هر راه دوری متوجه من می شوند و حرم خدا و مأمن قرار داده شده ام. خداوند متعال به سویش وحی کرد و فرمود: بس کن و آرام بگیر. به عزت و جلال خودم سوگند آنچه را که تو برای خود فضیلت می دهی در قیاس با فضیلتی که به زمین کربلا اعطا نمودم همچون قطره ایست نسبت به آب دریا که سوزنی در آن فرو برند و آن قطره را با خود بردارند. و اساسا اگر خاک کربلا نبود این فضیلت برای تو هم نبود و نیز اگر نبود آنچه این خاک آن را در بر دارد تو را نمی آفریدم و بیتی را که تو به آن افتخار می کنی خلق نمی کردم. بنابراین آرام بگیر و ساکت باش و متواضع و خوار و نرم باش و نسبت به زمین کربلا استنکاف و استکبار و طغیانی از خود نشان نده و الّا تو را فرو برده و در آتش جهنم قرارت می دهم». (قبلا عرض شد که در قرآن آمده است که زمین و در و دیوار و امثال اینها با خداوند ذکر می گویند. همانطور که خداوند می فرماید: لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا» اگر ما این قران را بر کوه نازل می کردیم متلاشی می شد. همچنین این نکته که در و دیوار مسجد با نقاط دیگر متفاوت اند هم ناظر به همین مسائل اند).
3. عمرو بن ثابت، از پدرش، از حضرت ابو جعفر عليه السّلام (امام باقر علیه السلام)، حضرت فرمودند: «خداوند تبارك و تعالى بيست و چهار هزار سال پيش از خلقت كعبه زمين كربلاء را آفريد و آن را مقدس و مبارك قرار داد و پيوسته قبل از خلقت مخلوقات مقدس و مبارك بود تا آن را برترين زمين در بهشت نمود و برترين منزل و مسكنى قرارش داد كه اولياء و دوستانش در بهشت در آن سكنی گزينند». حتی در روایت داریم روز دحو الارض که زمین کعبه از زیر آب پدیدار شد قبل از آن زمین کربلا پدیدار بود؛ و تمام جاهای دیگر را آب فرا گرفته بود. حال بعد از آن اولین جایی که می خواست از زیر آب خارج شود زمین کعبه بود.

4. ابى الجارود مى‏گويد: حضرت على بن الحسين عليه السّلام فرمودند: خداوند متعال بيست و چهار هزار سال قبل از اينكه زمين كعبه را خلق كند و آن را حرم قرار دهد زمين كربلاء را آفريد و آن را حرم امن و مبارك گرداند، و هر گاه حق تعالى بخواهد كره زمين را لرزانده و حركتش دهد (شايد كنايه از قيامت باشد) زمين كربلاء را همراه تربتش در حالى كه نورانى و شفّاف هست بالا برده و آن را در برترين باغ‏هاى بهشت قرار داده و بهترين مسكن در آنجا مى‏گرداندش و ساكن نمى‏شود در آن مگر انبياء و مرسلين (يا بجاى اين فقره فرمودند: و ساكن نمى‏شود در آن مگر رسولان اولوالعزم) اين زمين بين باغ‏هاى بهشت مى‏درخشد همان طورى كه ستاره درخشنده بين ستارگان نورفشانى مى‏نمايد، نور اين زمين چشم‏هاى اهل بهشت را تار مى‏كند و با صدائى بلند مى‏گويد: من زمين مقدّس و طيّب و پاكيزه و مباركى هستم كه سيد الشهداء و سرور جوانان اهل بهشت را در خود دارم. (در ادامه عرض خواهیم کرد که چرا کربلا به این جایگاه رسید. خود کربلا که ارزشی نداشت به دلیل دیگری این اتفاق می افتد.)
5. در روايتى آمده است كه حضرت ابو جعفر عليه السّلام فرمودند: غاضريه مكانى است كه خداوند متعال در آنجا با موسى بن عمران عليه السّلام تكلّم نمود و با حضرت نوح مناجات كرد. اين زمين كريم‏ترين و شريف‏ترين بقاع روى زمين بوده و اگر اين معنا نبود هرگز خداوند متعال اولياء و انبيائش را در آن به وديعه نمى‏گذارد، پس بر شما است كه قبور ما را در غاضريه زيارت كنيد.
6. حمّاد بن ايوب، از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام، از پدران گرامش، از امير المؤمنين عليه السّلام نقل می کند که حضرت فرمودند: «رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمودند: فرزندم در زمينى دفن مى‏شود كه به آن «كربلاء» مى‏گويند: كربلاء بقعه و مكانى است كه در آن قبة الاسلام (مراد بصره است) بوده و اين همان مكانى است كه حق تعالى در طوفان نوح مؤمنينى را كه به آن حضرت ايمان داشتند، همراه آن جناب نجات داد و از آن مهلكه رهانيد.
7. فضل بن يحيى از پدرش از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام نقل كرده كه آن جناب فرمودند: كربلاء را زيارت كنيد و آن را ترك نكنيد زيرا اين سرزمين، بهترين فرزندان آدم عليه السّلام را در خود گرفته؛ بدانيد و آگاه باشيد هزار سال قبل از اينكه جدّم حسين عليه السّلام در آن ساكن گردد فرشتگان اين سرزمين را زيارت كرده‏اند و شبى منقضى نمى‏شود مگر آنكه جبرئيل و ميكائيل اين مكان را زيارت مى‏كنند، بنابراين اى يحيى (مقصود «يحيى» پدر «فضل» مى‏باشد) سعى كن اين مكان از تو فوت نشود و از دستت نرود.
8. عبد اللَّه ميمون قدّاح، از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام نقل می کند که آن حضرت فرمودند: وقتى امير المؤمنين عليه السّلام در بين گروهى از اصحابشان به كربلاء عبور نمودند چشمهاى مباركشان غرق در اشك شد و سخت گريستند. سپس فرمودند: اينجا محل خواباندن مركب‏هايشان بوده، و اينجا محل گذاردن اثاثشان مى‏باشد و اينجا خون‏هايشان مى‏ريزد؛ سپس به زمين کربلا خطاب كرده و فرمودند: خوشا به حالت اى زمين كه بر روى تو خون‏هاى دوستان خدا مى‏ريزد.
9. حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام فرمودند: امير المؤمنين على عليه السّلام با جماعتى از مردم از شهر خارج شده تا به يك يا دو ميلى كربلاء و به محل افتادن شهداء رسيدند سپس فرمودند: در اين مكان دويست پيغمبر و دويست وصى پيغمبر و دويست سبط پيغمبر قبض روح شده كه تمام آنها شهيد هستند. پس از اين كلام پاى مبارك از ركاب بيرون آورده و در حالى كه روى قاطر بودند آن مكان را طواف كرده و در حين طواف مى‏فرمودند: محل خواباندن مركبها، و محل افتادن شهداء؛ شهداءِ قبل از ايشان، بر آنها سبقت نگرفته‏اند و كسانى هم كه بعد از آنها خواهند آمد به ايشان ملحق نخواهند شد.
10. از عمرو بن ثابت از پدرش از حضرت ابى جعفر عليه السّلام؛ آن حضرت فرمودند: خداوند متعال كربلاء را بيست و چهار هزار سال قبل از كعبه آفريد و آن را مقدس و مبارك قرار داد و پيوسته قبل از خلقت مخلوقات مقدس و مبارك بود و بعد از آفرينش آنها نيز چنين مى‏باشد. حق تبارك و تعالى آن را با فضيلت‏ترين زمين‏هاى در بهشت قرار داده است.

11. صفوان جمال براى ما نقل كرد كه او گفت: شنيدم حضرت ابا عبد اللَّه عليه السّلام مى‏فرمودند: خداوند تبارك و تعالى برخى از زمين، و آب‏ها را بر بعضى ديگر تفضيل و برترى داد. پاره‏اى تفاخر و تكبّر نموده و تعدادى از آنها ستم و تعدى نمودند از اين رو آب و زمين نماند مگر آنكه مورد عقاب الهى قرار گرفت زيرا تواضع و فروتنى در مقابل خدا را ترك كردند. حتّى خداوند متعال مشركين را بر كعبه مسلّط كرد و به زمزم آبى شور وارد نمود تا طعمش فاسد گرديد. ولى زمين كربلاء و آب فرات اولين زمين و اولين آبى هستند كه خداوند متعال مقدّس و پاكيزه‏شان نمود و بركت به آنها داد و سپس به آن زمين فرمود: سخن گو به آنچه خدا تو را به آن فضيلت داده، مگر نبوده كه زمين‏ها و آب‏ها بعضى بر برخى ديگر تفاخر و تكبّر نمودند؟! زمين كربلاء عرضه داشت: «من زمين خدا بوده كه من را مقدّس و مبارك آفريد، شفاء را در تربت و آب من قرار داد، هيچ فخرى نكرده بلكه در مقابل آن كس كه اين فضيلت را به من داده فروتن و ذليل مى‏باشم، چنانچه بر زمين‏هاى دون خود نيز فخر نمى‏كنم بلكه خدا را شكر و سپاس مى‏كنم». پس خداوند متعال بواسطه حسين عليه السّلام و اصحابش آن سرزمين را مورد اكرام قرار داد و در تواضع و فروتنى و شكرش افزود. سپس حضرت ابا عبداللَّه (امام صادق) عليه السّلام فرمودند: كسى كه براى خدا تواضع و فروتنى كند حق تعالى او را بلند كند و كسى كه تكبّر نمايد وى را پست و ذليل خواهد نمود.
12. بن ابي جمهور احسائي گويد: از معصومين عليهم السلام روايت شده است: هنگامي كه خداي تعالي زمين مكه را آفريد، زمين مكه خوشحال و مسرور گرديد. خداي تعالي به او خطاب كرد: اي كعبه! آرام باش و سر جايت قرار بگير. اگر نبود سرزميني كه كربلا نام دارد، تو را نمي آفريدم (غوالي اللئالي: ج 1 ص 430.)
داستان ها
1. در زمان صفويه يكي از دانشمندان اروپايي به اصفهان آمد. او در علومي چون حساب، هيئت، نجوم و غيره بسيار ماهر بود و حوادثي كه براي مردم پيش آمده بود، براي آنها بازگو مي‌كرد. اين شخص كه فرستاده‌ي پادشاه بود، مطالبه‌ي دليل بر نبوت حضرت خاتم الانبيا محمد صلي اللَّه عليه و آله كرد. سلطان آن زمان از عالمان شيعه درخواست كرد با او بحث و مناظره كنند. هنگامي كه مجلس تشكيل شد، فيض كاشاني رو به او كرده گفت: پادشاهِ شما چقدر كوتاه فكر بوده كه براي چنين كار مهمّي كسي مثل تو را فرستاده است! دانشمند فرنگي با تغيّر و ناراحتي گفت: اي عالم مسلمانان، قدر خود را بشناس و از حدّ خويش تجاوز نكن! قسم به عيسي و مادرش عليهماالسلام اگر از احاطه‌ي من به علوم و كمالات آگاه بودي، اقرار مي‌كردي كه زنان دنيا فرزندي مثل من نزاده‌اند. محقق كاشاني (با توجه به مهارت دانشمند فرنگي در خبر دادن از غيب) دست در بغل خويش كرد و از جيب خود چيزي بيرون آورد و گفت: بگو در دست من چيست؟ او در فكر فرورفته رنگش متغير گشت. محقق كاشاني گفت: چقدر زود جهالت و ناداني تو ظاهر و ادعاي تو باطل گشت!! او در جواب گفت: به حق عيسي و مادرش مريم عليهماالسلام مي‌دانم چه چيزي در دست توست ولي سكوت من جهت ديگري دارد. به او گفتند: چه جهت دارد؟ گفت: مي‌دانم خاك بهشت در دست داري، اما نمي‌دانم از كجا به‌دست شما رسيده است؟ ايشان گفت: شايد در محاسبه‌ات اشتباهي رخ داده باشد. گفت: به عيسي و مادرش عليهماالسلام قسم ياد مي‌كنم كه هيچ اشتباهي نكرده‌ام. محقق كاشاني فرمود: بله خاك كربلا را در دست دارم، تربت حضرت سيدالشهدا حسين بن علي عليهماالسلام است و پيامبر صلي اللَّه عليه و آله فرموده‌اند كه كربلا قطعه‌اي از خاك بهشت است. و بدين ترتيب او از مسيحيت دست برداشت و به بركت تربت كربلا به دين اسلام مشرّف گرديد (خزينة الجواهر: ص 592)

 
2. مرحوم شيخ محمود عراقي مي‌نويسد: «مرحوم ملا عبدالحسين خوانساري گفت: مرحوم سيد مهدي فرزند سيد علي طباطبائي صاحب رياض، بيمار شد. دو نفر از عالمان عادل را فرستاد تا غسل كرده و با جامه‌ي احرام داخل سرداب حرم مطهر امام حسين عليه‌السلام شده و قدري تربت از قبر مطهر با آداب خاص بردارند، و پس از گواهي آن دو به اين‌كه خاك قبر مطهر است به اندازه‌ي يك نخود آن را تناول كند. آنها فرمايش سيد را عملي كرده و تربت را حاضر كردند. قدري زياد آمد كه آن را به بعضي از حاضران دادند.يكي از آنها كه شخص مورد اطميناني بود، در حال احتضار باقي‌مانده‌ي آن خاك را كه در بسته‌اي پيچيده بود به من داد و من هم آن را ميان كفني كه مادرم براي خودش تهيه كرده بود گذاشتم. روز عاشورا چشمم به ساروق آن كفن افتاد و ديدم مرطوب است. كفن را باز كردم و ديدم رنگ آن مانند خون تيره بود و مانند خونابه از داخل كيسه به پشت آن و از كفن به ساروق رسيده بود. روز يازدهم محرم، دو مرتبه كفن را بازكردم و ديدم تربت خشك و سفيد شده است، ولي اثر آن رنگ در كفن و ساروق باقي‌مانده بود. سالهاي بعد روز عاشورا كفن را بازكردم و ديدم تربت تغيير كرده است و فهميدم خاك قبر مطهر آن حضرت هر جا باشد روز عاشورا شبيه خون مي‌شود» [با تلخيص و تصرف از دارالسلام، عراقي: ص 544].

3. محدث نوري از عالم جليل القدر ميرزا محمد شهرستاني نقل مي‌كند: شبي در عالم رؤيا خود را در رواق بالاي سر حرم مطهر حضرت اميرالمؤمنين عليه‌السلام مقابل شباك ديدم. حاج حسينعلي خاتون آبادي، كه مرد صالحي بود نيز حضور داشت، و بنابر عادت هميشگي خويش فضيلت مجاورت كربلا را انكار مي‌كرد. او معتقد بود كه اين‌كار موجب قساوت قلب مي‌شود. پس از آن ديدم كه مولا و سرور ما حضرت صاحب الزمان عليه‌السلام نيز تشريف دارند. حاج حسينعلي عرض كرد: شما اين‌جا تشريف داريد و مردم براي زيارت شما به سامره مي‌روند؟ فرمودند: در آن‌جا نيز هستم، سپس فرمودند: احدي را از كربلا به سوي جهنم نمي‌برند، و دو مرتبه به قبر مطهر اميرالمؤمنين عليه‌السلام اشاره فرموده و قسم ياد كرد كه به حق اميرالمؤمنين عليه‌السلام، احدي را از كربلا به جهنم نمي‌برند. من به خاطرم گذشت كه قسم خوردن معصوم به جهت انكار حاج حسينعلي است. سپس فرمودند: به شرط آن‌كه يك شب در آن‌جا بيتوته كند. من خيال كردم مقصود حضرت عبادت كردن يك شب است. عرض كردم: ما تا طلوع خورشيد خوابيم. فرمودند: حتي اگر تا طلوع خورشيد خواب باشيد. مرحوم شهرستاني مي‌فرمايد: همين رؤيا موجب شد كه من دست از مجاورت كربلاي معلاّ برندارم» [دارالسلام: ج 2 ص 148].
4. آیت الله شيخ علي‌اكبر نهاوندي از شيخ محمود عراقي چنين نقل كرده است: «يكي از خادمان حرم مطهر حضرت سيدالشهدا عليه‌السلام مي‌گويد: شبي نوبت كشيك دادن من بود. مردم رفتند و درها را بسته و قفل كرديم. خادمان همگي خوابيدند و شب از نيمه گذشته بود كه ديدم دو نفر از باب زينبيه داخل صحن شدند و بالاي سر قبر ميتي آمدند كه روز گذشته به خاك سپرده شده بود. قبر را شكافته و ميت را بيرون آوردند، و هر چه آن ميت به آنها التماس و استغاثه كرد فايده‌اي نداشت تا هنگامي كه خواستند او را ببرند رو به طرف قبر مطهر كرده عرض كرد: «أهكَذا يُفْعَلُ بِجارِك يا اباعبدالله. اي اباعبدالله، آيا رواست به كسي كه به شما پناهنده شده، چنين رفتاري شود»؟ناگهان صدايي از حرم مطهر شنيدم، كه از هيبت آن ديوارها و قنديلها به لرزه در آمد و فرمود: رُدّوه، رُدّوه، او را برگردانيد، او را برگردانيد. آن دو نفر به عجله جنازه را به جاي خود برگردانده و رفتند. صبح روز بعد كنار آن قبر آمدم و ديدم اثر شكافتن و تغيير در آن ظاهر است» [با تصرف از خزينة الجواهر: ص 562، به نقل از دارالسلام عراقي].
5. مرحوم هزار جريبي مذكور از مرجع كبير آقا محمد باقر وحيد بهبهاني نقل كرده كه فرموده است:«در عالم رؤيا حضور مبارك حضرت اباعبدالله الحسين عليه‌السلام شرفياب شدم. عرض كردم: اي سيد و مولاي من، آيا از كسي كه در جوار شما به خاك سپرده شود سؤال مي‌شود؟ حضرت فرمودند: كدام ملك است كه جرأت كند از او سؤال كند؟» [با تصرف از دارالسلام محدث نوري: ج 2 ص 148] .
یکی از فواید دفن در کربلا و حتی همراه داشتن خاک کربلا این است که فشار قبر و سوال نکیر و منکر از انسان برداشته می شود. پس اولین موردی که عرض شد در این فراز همین عظمت و فضیلت کربلا است که به واسطه امام حسین (ع) با فضیلت قرار داده شده است.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید