تا به اینجا 6 مورد از معیارهای کاندیدای اصلح در عرصه معنوی و اخلاقی مطرح شد.

7. امانت­داری

«… وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا …»[1]؛ کسانی که به عهد خود- به هنگامی که عهد بستند- وفا می کنند … .

کاندیدای اصلح کسی است که به وعده­ هایش عمل کند. برخی وقتی به دنبال رأی آوری هستند، در مناظرات و تبلیغات انتخاباتی، چیزهایی می گویند که همه می دانند این­ها عملی نیست؛ اما باز همین قول­ ها را می دهند. برخی هم قول­ هایی می دهند که اصلا در حیطه اختیارات آنها نیست.

چند سال گذشته یکی از نامزدهای انتخابات مجلس شورای اسلامی در مشهد، در صحبت­ های خود در دانشگاه فردوسی گفت: اگر من نماینده مجلس شوم، 20 رشته تحصیلی به دانشگاه اضافه می کنم! به او گفتند: برخی از رشته­ هایی که شما گفتید اصلا در ایران نیست؛ برخی هم اصلا مناسب این منطقه و شهر نیست!

وعده­ ها باید در حیطه اختیارات فرد و قابل اجرا باشد. اگر مؤمن وعده­ ای به مردم داد باید به وعده خود عمل کند.

مقام معظم رهبری(مد ظله العالی): «عزیزان من! اساس در همه‌ی مسئولیت ها تدیّن، امانت و صداقت است. اگر آدمهای کارآمد، امانت و صداقت نداشته باشند، کارآمدی آنها به نفع مردم تمام نخواهد شد».[2]

امام علی (علیه السلام) در نامه 26 نهج البلاغه می فرمایند: «وَ اِنَّ اَعْظَمَ الْخِيانَةِ، خِيانَةُ الاُمَّةِ»[3] و قطعاً بزرگترين خيانت، خيانت به ملّت است. این که به مردم قولی داده شود و به آن عمل نکنند خیانت است.

یک کربلا برای هر صندلی مدیریتی!

این انقلاب راحت به دست ما نرسیده است. در کشور ۳ هزار صندلی یا پست مهم در سه قوه وجود دارد که مسئولان بر آنها تکیه زده اند. برای استقرار این نظام و بقای آن حدود ۲۱۹ هزار شهید داده‌ایم… . یعنی برای هر صندلی ۷۳ شهید! و به تعبیر دیگر برای هر صندلی یک کربلا بر پا شده است!

خیانت نادرشاه افشار

نادرشاه افشار يكی از فرمانروايان خائن بود. او در شب آخر عمر، نمی توانست بخوابد و به خاطر اعمال ننگینی كه در دوران سلطنتش كرده بود از اينكه لحظه ای بخوابد وحشت داشت. حسنعلی معين الملك، مَحرم رازش بود. لذا نادرشاه هميشه اسرارش را به او می‌گفت.

آن شب از نادر پرسيد: قربان، بر شما چه شده که این‌گونه بی‌قرارید و نمی‌خوابید؟ نادر گفت: حقيقتش اين است كه قبل از آغاز سلطنتم يك شب در خواب ديدم، دو نفر مأمور با احترام مرا آوردند در محلی كه در آن امامان هستند، آقايي كه بزرگ آن‌ها بود تا من نزديک شدم، شمشيری را آوردند و به كمر من بستند و فرمودند: تو را فرستادم براي اصلاح ايران، به شرط آنكه با بندگان خدا خوش‌خلقی كنی. اين را فرمود و به ناگاه من هم از خواب بيدار شدم. از فرداي آن روز زمينه پيشرفت من فراهم شد تا حالا كه می‌بینی، هند را فتح کرده‌ام و ايران را هم از شر افغان نجات داده‌ام.

نادرشاه ادامه داد: تا اينكه شب گذشته هم تا خوابم برد، خواب ديدم و ديدم كه همان دو مأموری كه آن سال مرا با لطف و مِهر برده بودند اين بار با  غیظ به حضور همان آقايی كه شمشير به كمرم بسته بود، بردند. آن آقا تا به حضورش رسيدم به من نهيب زدند و فرمودند: آيا با مردم چنين رفتار می‌کنند؟ لذا شمشيرم را باز نمود و مرا با توسری بيرون انداختند.

معين الملک در ادامه اين حکايت می‌گوید:

شبی كه نادر اين خواب را ديد، فهميد آن‌کسی که او را بالا برده بود، همان کس هم پائين آورده و برای اين که چنين اتفاقی نيفتد خود را به هر دری می‌زد تا خوابش نبرد، اما از آنجا که گريزی از تقدير نبود، در نزديکی‌هاي سحر خوابش برد، غافل از اين که سحرگاهان يک دفعه كودتا شد و نادرشاه را در خواب کشتند.

سرِ شب سرِ قتل و تاراج داشت * سحرگه نه تن سر، نه سر تاج داشت

به يك گردش چرخ نيلوفــری * نه نـادر به جا مانـــد و نه نـادري[4]

 

8. فداکاری و ایثار

یک مسئول باید ایثارگر باشد. «إِنَّما وَلِيُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»[5]. ولیّ شما خداست؛ ولیّ شما پیامبر است؛ ولیّ شما آن شخصی هست که نماز می می خواند و زکات می دهد در حالی که در رکوع است. آدم ایثارگر اگر یک انگشتر هم مانده باشد، همان را خواهد بخشید. یک مسئول باید اینگونه باشد.

مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) می فرمایند: «امروز شما نگاه کنید به سطح زندگی بشریت در دنیا؛ رؤسای کشورها، مدیران امورِ سیاستِ ملت‌ها را نگاه کنید؛ کدامشان حاضرند از منافع شخصی خودشان صرف‌نظر کنند و بگذرند؛ آنجایی که این منفعت برایشان دم دست است و می توانند از آن بهره بگیرند؟ کدامشان حاضرند جان خودشان را در راه مصلحت ملتشان و کشورشان قربانی کنند و فدا کنند؟».[6]

مسئول باید از جیب خود و گلوی خود و خانواده اش بزند تا به مردم برسد. «… وَ يُؤْثِرُونَ عَلي‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ …»[7]؛ و آنها را بر خود مقدّم می دارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند. مؤمن اینگونه است.

چه اشکالی دارد یک مسئول اینگونه باشد که برای خودش، برای خانواده اش و برای حزبش هیچ درآمدی کسب نکند. مگر در زمان جنگ تحمیلی فرماندهانی وسایل مورد نیاز منزل خود را نمی فروختند که به جبهه کمک کنند؟چه می شود که آقای وزیر از درآمد شخصی خودش برای مردم خرج کند؟

چگونه می شود وزیر دولت، که از اول انقلاب در پست­ های دولتی بوده است، یا مدیر یا مدیر کل یا وزیر بوده است، و اول انقلاب هم آنچنان سرمایه ای نداشته است، الآن دارایی هزار میلیاردی بدست آورده است؟ صرف نظر از مشروع یا نامشروع بودن این­ها، چه می­ شود از این دارایی­ های شخصی، صرف مردم مستضعف بکنند؟

مسئول باید ایثارگر باشد. این حرف دین است.

شهید باکری و بخشش از حقوق

شهید مهدی باکری، هنگامی که شهردار ارومیه بود، به کارگزینی گفته بود از حقوقش بگذارند روی پول کارگرهای دفتر. بی سرو صدا، طوری که خودشان نفهمند.[8]

مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) در رابطه با شهید املاکی فرمودند: «شهید املاکی شما -جانشین فرمانده لشکر گیلان- که در میدان جنگ شیمیایی زدند، و خودش هم آنجا در معرض شیمیایی بود، بسیجی بغل دستش ماسک نداشت، شهید املاکی ماسک خودش را برداشت بست به صورت بسیجی همراهش! قهرمان یعنی این»[9].‌

از مصادیق انسان­های ایثارگر، شهدای آتش نشان بودند که برای نجات مردم خود را فدا کردند.

شهید امید عباسی، آتشنشان شهید

25 اردیبهشت سال 1392، شهید امید عباسی، یکی از شهدای آتش‌نشان، زمانی که برای اطفای حریق در طبقۀ دهم یک ساختمان مسکونی مشغول بود، با دختربچه‌ای ۹ ساله روبه‌رو شد که قصد داشت از ترسِ آتش، خود را از طبقۀ دهم ساختمان به بیرون پرتاب کند. عباسی، با مشاهدۀ این صحنه، به‌سمت او رفت و پس از قرار دادن ماسک اکسیژنش روی صورت دختربچه، او را برای انتقال به محل امن به همکارش تحویل داد، ولی خود دچار دودزدگی شدید شد. در اثر این حادثه وی دچار مرگ مغزی شده و به شهادت رسید.

فروختن منزل برای کمک به فقرا

حاج شیخ غلامرضا یزدی منزل خود را جهت کمک به مستمندان، 27 بار فروخت و هر بار که دوستان و نزدیکان از چنین اقدام حاج شیخ با خبر می شدند، با تهیه پول، دوباره آن خانه را می خریدند و آن را به حاج شیخ برمی گرداندند.[10]

روحانی ایثارگر

یکی از روحانیون فداکار (برادر آیت الله مشکینی) در سال­های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برای تبلیغ به یکی از روستاهای کشور رفت. آنجا که آب آشامیدنی سالم و مناسب نداشت. و ساکنان ده برای تهیه آب بسیار در زحمت بودند و بودجه ای هم برای تأمین آب لوله کشی نداشتند. ایشان پس از مراجعت به قم، منزل مسکونی خویش را فروخت و با پولش هزینه لوله کشی آن روستا را تأمین کرد و خود در خانه ای اجاره ای سکنی گزید و تا وقتی که از دنیا رفت، مستأجر بود. پس از وی فرزندان او نیز تا مدتی مستأجر بودند.[11]

ایثارگری آیت الله بروجردی

آیت الله بروجردی نسبت به بزرگان علما فوق العاده خاضع بود. و برای زنده کردن آثار علمی دانشمندان گذشته فوق العاده جدیت داشت. و نشر کتب آنها را بر نشر کتب خود مقدم می داشت. به طوری که در زمان ایشان کتب زیادی از گذشتگان به دستور ایشان به چاپ رسید. ولی هیچ یک از تألیفات گرانبهای خود را چاپ نکرد.[12]

از خود گذشتگی شهید خرازی

خمپاره­ ای کنار ماشین حاج حسین خرازی به زمین خورد. ترکشی به گلوی حاج حسین خرازی اصابت کرد و ترکشی نیز به راننده اش. امدادگرها با عجله سمت شهید خرازی آمدند تا او را مداوا کنند. اما او از امدادگران خواست ابتدا به راننده مجروحش کمک کنند. بعد که ایشان را روی برانکارد گذاشته بودند، دیدند با همان خس­خس سینه می­گوید: اون زن و بچه داره … اون زن و بچه داره.

نمی شود که برادر و پدر و مادر و … به واسطه ما مسئولیت بگیرند. این مسائل اگر در خارج از کشور باشد مسئله ای نیست؛ از آنها کسی توقع ندارد. آنجا مسئولیت می گیرند تا حزبشان ثروتمند شود ولی اینجا جمهوری اسلامی است؛ یک مسئول نمی تواند روی خون شهدا موج سواری کند و بیاید به این ثروت­ها برسد. شهید مدرس چطور بود؟ امام(ره) چطور بودند؟ الان مقام معظم رهبری(حفظه الله) چگونه هستند؟ ساده زیستی ایشان آنقدر زیاد است که اعتراف دشمنان را در پی داشته است.

عطاالله مهاجرانی-وزیر ارشاد چند دوره قبل که به خارج فرار کرده است- درباره حضرت آقا در اجتماع ایرانیان ضد انقلاب می گوید: «من آیت‌الله خامنه‌ای را خوب می‌شناسم و می‌دانم که در تمام کارنامه‌ اقتصادی خود و اقوامش، نقطه سیاه که هیچ، حتی یک نقطه خاکستری هم نمی‌توان یافت».

9. زهد و بی­ اعتنایی به دنیا

«لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ»[13]؛ اين به خاطر آن است كه براي آنچه از شما فوت شده تأسف نخوريد، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشيد، و خداوند هيچ متكبر فخرفروشي را دوست ندارد.

امام محمد باقر(علیه السلام) می فرمایند: «امام علی(علیه السلام) 5 سال ولایت داشت؛ نه آجری به آجری گذاشت نه خشتی به خشتی و نه دهی مالک شد و نه پول نقره و طلا به جای گذاشت».[14]

مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) می­فرمایند: «دوم این‌که، این خدمت و این مسئولیت را برای بهره دنیایی خودشان نخواهند. افراد مسئول در این نظام، باید دندان لذایذ بیشماری را بکنند. از خیلی لذّتها باید بگذرند».[15]

امام علی(علیه السلام) می­فرمایند: «آگاه باش هر پيروى را امامى است كه از او پيروى مى ‏كند، و از نور دانشش روشنى مى ‏گيرد، آگاه باش امام شما از دنياى خود به دو جامه فرسوده، و دو قرص نان رضايت داده است، بدانيد كه شما توانايى چنين كارى را نداريد امّا با پرهيزكارى و تلاش فراوان و پاكدامنى و راستى، مرا يارى دهيد. پس سوگند به خدا من از دنياى شما طلا و نقره‏اى نيندوخته، و از غنيمت‏­ هاى آن چيزى ذخيره نكرده ‏ام، بر دو جامه كهنه‏ ام جامه‏ اى نيفزودم، و از زمين دنيا حتى يك وجب در اختيار نگرفتم و دنياى شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچيزتر است».[16]

چقدر افرادی که عاقبتشان به خاطر حب دنیا تباه شد. «حُبُّ الدنیا رَأسُ کلِّ خَطیئةِ»[17]؛ رأس تمام بدی­ها حب دنیاست. شما باید از الان تمرین کنید. چه بسا در آینده مسئولیت­ های مهمی در کشور بگیرید. روزی که مسئولیت گرفتید، وقت تمرین کردن نیست. تمرین کنیم دلبسته دنیا نباشیم.

حب دنیا بسیاری را عاقبت به شر کرد؛ از فرعون گرفته تا نمرود، از ابوجهل گرفته تا ابولهب، از شمر گرفته تا یزید، از حرمله گرفته تا عمر سعد، از مروان بن حکم گرفته تا حجاج بن یوسف ثقفی و … از قاجار گرفته تا پهلوی و در همین فتنه­ هایی که درست شده است؛ همه به خاطر حب دنیا است. اگر انسان بتواند حب دنیا را برای خودش حل کند بسیاری از مشکلات حل می شود.

«زيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ»[18]؛ محبّت امور مادی ، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسب های ممتاز و چهارپایان و زراعت ، در نظر مردم جلوه داده شده است. اینها شهوات انسان است و عاقبت انسان را ختم به شر می کند.

پس یک مسئول در عرصه معنوی و اخلاقی باید زاهد باشد و دنبال دنیاطلبی نباشد.

 

[1]. سوره بقره، آیه 177.

[2]. 22/09/1385.

[3]. نهج البلاغه، نامه 26.

[4]. معارفي از قرآن، شهيد دستغيب، ص 331.

[5]. سوره مائده، آیه 55.

[6]. 27/09/1387.

[7]. سوره حشر، آیه 9.

[8]. یادگاران، ج 3، طه فروتن ص 5.

[9]. بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت، 12/02/1380.

[10]. هزار و یک نکته اخلاقی از دانشمندان، اکبر دهقان، ص 286.

[11]. هزار و یک نکته اخلاقی از دانشمندان، اکبر دهقان، ص 300.

[12]. هزار و یک نکته اخلاقی از دانشمندان، ص 298؛ به نقل از گلشن ابرار، ج 8، ص 136.

[13]. سوره حدید، آیه 23.

[14]. کافی، ج 2، ص 307.

[15]. 26/03/1372.

[16]. نامه 45 نهج البلاغه.

[17]. تحف العقول، ص 215.

[18]. سوره آل عمران، آیه 14.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید