بسم الله الرحمن الرحیم

سلسله جلسات شرح بیانیه گام دوم – جلسه 3

مسجد امام رضا علیه السلام دانشگاه فردوسی مشهد

 

بحث مان پیرامون بیانیه گام دوم مقام معظم رهبری بود. تا الآن دو تا از فرازهای آن را با یکدیگر مرور کردیم. در فراز دوم مقام معظم رهبری بحث بلوک شرق و غرب را مطرح فرمودند، که بنده دیشب به آن اشاره کردم.

بعد یک فرازی باقی ماند. من دوباره می خوانم. « آن روز که جهان میان شرق و غرب مادی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمی برد ، انقلاب اسلامی ایران با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد چارچوب ها را شکست کهنه­گی کلیشه ها را به رخ دنیا کشید، دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود. طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند، اما این واکنش ناکام ماند. چپ و راست مدرنیته از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت تا تلاش گسترده و گونگون برای خفه کردن آن هرچه کردند به اجل محتوم خود نزدیک تر شدند. اکنون با گذشت چهل جشن سالانه انقلاب و چهل دهه فجر یکی از دو کانون دشمنی نابود شده و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضارش می دهند، دست و پنجه نرم می کنند!  و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به پیش می رود.»

بحث دیشب ما خاطر شریفتان هست هم بحث بلوک شرق و غرب را توضیح دادیم که اصلا شرق و غرب چیست؟ بلوک شرق و غرب  چه تفاوتی با هم دارند و هم بحث دوم را عرض کردیم که دشمنان در این چهل سال چه اقداماتی انجام دادند برای اینکه این نهضت و نظام را از بین ببرند.

جمله آخر حضرت آقا ناظر بر همان بلوک شرق و غرب است. ایشان می فرماید یکی از دو کانون دشمنی نابود شده، منظور کدام بود. دیشب در بحث بلوک شرق عرض کردم آن شوروی است . شوروی که در یک دورانی ابرقدرت بود، ابرقدرت شرق حساب می شد بعد از مدتی ضعیف شد و از بین رفت. اتحاد جماهیر شوروی کلا از هم پاشید. خب جریان فروپاشی شوروی را عرض می کنم. اما این وسط  یک اتفاق نادر افتاد. تقریبا سه سال قبل از اینکه شوروی از بین برود، یک پیرمردی دست به قلم شد و در یازدهم دی ماه 67 یک نامه ای را به صدر اعظم جماهیر شوروی نوشت، به میخائیل گورباچف. این پیرمرد در نامه اش یک مطالبی را نوشت که گورباچف بعد از نزدیک بیست سال که از آن نامه گذشته بود؛ گفت که اگر ما به آن نامه عمل می کردیم امروز شوروی پابرجا بود. تمام سیاسیون شرق و غرب همه شان با هم باید بیایند جلوی آن پیرمرد لنگ بیندازند. آن پیرمرد سه سال قبل پیش بینی کرد و گفت شما از بین خواهید رفت مگر اینکه به این چیزهایی که می گویم عمل کنید.

من بخشی از پیام آن پیرمرد را می خواهم بخوانم: «امیدوارم افتخار واقعی این مطلب را پیدا کنید که آخرین لایه های پوسیده هفتاد سال کژی جهان کمونیسم را از چهره تاریخ و کشور خود بزدایید. امروز دولت های همسو با شما که دلشان برای وطن و مردمشان می تپد، هرگز حاضر نخواهند شد که منافع زیرزمینی و روزمینی کشورشان را برای اثبات موفقیت کمونیست که صدای شکستن استخوان هایش به گوش فرزندانشان هم رسیده است؛ مصرف کنند. لازم دانستم که این موضوع را به شما گوشزد کنم که بار دیگر به دو جهان بینی مادی و الهی بیندیشید. مادیّون معیار شناخت در جهان خویش را حس دانسته و چیزی که محسوس نباشد، از قلمروی علم بیرون می دانند و هستی را همتای ماده دانسته و چیزی را که ماده ندارد موجود نمی­دانند و قهراً جهان غیب مانند وجود خداوند متعال و وحی و نبوت و قیامت را یک سره افسانه می دانند. جناب آقای گورباچف، اکنون بعد از ذکر این مسائل و مقدمات از شما می خواهم درباره اسلام به طور جدی تحقیق و تفحص کنید و این نه به خاطر نیاز اسلام و مسلمین به شما که به جهت ارزش های والا و جهان شمول اسلام است که می تواند وسیله راحتی و نجات همه ملت ها باشد و گره مشکلات اساسی بشریت را باز نماید. نگرش جدی به اسلام ممکن است شما را برای همیشه از مسئله افغانستان و مسائلی از این قبیل در جهان نجات دهد. مشکل اصلی کشور شما مسئله مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست، مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست.» یک فرازی بود از نامه امام به  میخائیل گورباچف. نامه ای عجیب در چند ماه پایانی عمر حضرت امام که ایشان پیش بینی کردند از این به بعد باید کونیسم و مارکسیسم را در موزه های تاریخ پیدا کنیم.

این نامه توسط یک هیئتی که رأسش را یک فیلسوف و یک فقیه عالی قدر داشت؛ فرستاده شد. این نامه توسط آیت الله علامه جوادی آملی برای میخائیل گورباچف فرستاده شد. در آن هیئت حضرت امام یک زن هم گذاشته بودند، خانم دباغ. آن ها رفتند جریان شوخی نیست. امام یک نامه عجیبی نوشته برای صدر اعظم اتحاد جاهیر شوروی. امام دارد میخائیل گورباچف و تمام کمونیست ها را به اسلام دعوت می کند. اینجا آیت الله جوادی آملی تعریف می­کنند که ما رفتیم و این جریان را خواندیم.

آنها اصلا نمی­دانستند چگونه باید تشریفات بکنند، گروهی آمدند که سیاسیون نیستند. یک سری علامه آمدند آنجا. آیت الله جوادی آملی می­فرمودند من آن را خواندم و آن ها آن را ترجمه کردند. میخائیل گورباچف اشتباهش را انجام داد نامه حضرت امام را یک نامه سیاسی قلمداد کرد. گفت یعنی شما دارید در امور داخلی ما دخالت می کنید؟ آیت الله جوادی آملی می فرمایند نه! این زمین تا هفتاد طبقه پایین و هفت آسمان بالا مال شما است. بحث امام چیزی دیگر است. بحث امام معنویت است. بحث امام این است که شما را نجات دهد. گورباچف می­گوید من باید در مورد این نامه بیشتر فکر کنم و مطالعه کنم. برای اندیشمندان بخوانم جوابش را بیاورم. ادوارد شوارد نادزه از طرف گورباچف می آید پیش امام. جواب گورباچف را به امام بدهد. جواب گورباچف را که در هفتم اسفند ماه می آید می خواند ما از خاتمه جنگ ایران و عراق با صراحت زیاد استقبال می کنیم. برای همکاری با شما جهت استحکام در خاورمیانه و جهان آمادگی داریم. حضور وسیع در خلیج فارس مورد نگرانی ماست منظورم حضور نظامی کشورهای خارج از منطقه است. این پدیده بسیار خطرناک است و باید آن را به اتمام رساند.

در رابطه با افغانستان می گوید ما می خواهیم با موفقیت در امر حل و فصل مناقشه افغانستان با شما همکاری داشته باشیم بگذاریم که مردم افغانستان سرنوشت خود را خودشان بدون دخالت از خارج تعیین نمایند .

دیدید که حضرت امام چکار کردند حضرت امام همانطور که نشسته بودند و ادوارد شوارد نازه ایستاده جلوی امام دارد این را می خواند . حضرت امام از جایشان بلند شدند ، شوارد نازه دستش را دراز کرد و حضرت امام دستشان گرفتند و فرمودند به آقای گورباچف بگویید من می خواستم یک افقی جدیدی را جلوی چشمشان باز کنم ایشان نفهمیدند و امام رفتند. این آخرین دیدار حضرت امام با یکی از مقامات شوروی بود. نه گورباچف و نه هیچ کدام از سیاسیون عالم نفهمیدند امام چه چیزی دارد میگوید. سه سال نگذشت که گورباچف رفت به روی تانک ایستاد و اعلام کرد ما فروپاشی جماهیر شوروی را اعلام میکنیم. آن موقع فهمیدند که امام چه چیزی را داشت می گفت. گورباچف حدود بیست سال بعد از نوشتن این نامه یک صحبتی کرد و گفت پیام آیت الله خمینی از نظر من به همه اعصار در طول تاریخ بود و زمانی که این پیام را دریافت کردم اینگونه دریافتم شخصی که این پیام را نوشته فردی دلسوز و متفکر برای سرنوشت جهان است. من از این پیام که با دقت به آن گوش دادم و آن را مطالعه کردم، استنباط کردم او کسی است که برای جهان نگران است و مایل است من انقلاب اسلامی را بیشتر  بشناسم و درک کنم. آیت الله خمینی توانست اثر بزرگی در تاریخ نوین جهان بگذارد . امروز که من شاهد این اوضاع هستم پیام آیت الله خمینی در ذهنم نقش می بندد که او گفته بود من مارکسیسم را به زودی در موزه های تاریخ می بینم . من از همان زمان تصمیم گرفتم که حرکت را آغاز کنم لذا اصلاحات را انجام دادم. تعداد مساجد و کلیسا ها افزایش یافت. اگر ما  آن روز پیشگویی آیت الله خمینی را جدی تر می گرفتیم شاهد چنین وضعیتی نبودیم و اجازه نمی  دادیم که وضعیت کشور بدین شکل دریابد. این پیام حضرت امام به گورباچف بود.

کودتای اوت 1991 اتفاق افتاد جریان شوروی فروپاشی اش بسیار نزدیک شد. از آن طرف با کناره گیری میخائیل گورباچف در بیست و یک دی ماه که کلا این جریان بعد از چند ماه از بین رفت و چیزی بنام اتحاد جماهیر شوروی وجود خارجی نداشت.

حضرت آقا این جمله را اینجا اشاره می­نمایند. می­فرمایند: «یکی از آن دو کانون دشمنی از نابود شد و شوروی تمام شد و امام پیش بینی کرد»؛ حالا لازم است امام بعدی یک پیش بینی دیگری هم بکند.

امام دورانی این پیش بینی را کرد که شوروی در قدرت بود ، هنوز دیوار برلین فرو نریخته بود ، جنگ صدر از بین نرفته بود.

بسیاری در شوروی ادعای استقلال و حتی بحثش را هم نکرده بودند و امام فرموده بودند و امام بعدی هم این جمله را بیان میکنند: و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار می­دهند دست و پنجه نرم می­کنند و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعار های خود همچنان پیش میروند .

حضرت آقا میفرمایند : آن کانون دیگر قدرت که آمریکا است رو به افول است. آمریکای امسال و آمریکای عصر ما آمریکای چهل سال پیش نیست. همانطور که جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامی چهل سال قبل نیست.

جمهوری اسلامی چهل سال پیش جمهوری اسلامی بود که تجربه اصلا نداشت و امروز با کوله باری از تجربه آمده . و آمریکای امروز هم اصلا آمریکای قدرتمند چهل سال پیش نیست، حالا ما به بعضی از آنها با آمار های جهانی می­خواهیم اشاره بکنیم .

ببینم خود جهان دارد میگوید آمریکا چگونه رو به افول است. بدهکار ترین کشور جهان آمریکا است، 22 هزار میلیارد دلار (این بدهی کشور آمریکا است .)

شما این را تقسیم کنید بر کل مردم دنیا و بر کل مردم آمریکا و ببینید چقدر بدهکار است .

آمریکا سال به سال و ماه به ماه بدهی اش دارد بیشتر می­شود. حتی در یکی از خیابان های آمریکا یک تابلویی گذاشته اند و لحظه به لحظه بدهی آمریکا را دارد میزند. آمریکا مجبور است چون خیلی بدهی پیدا می­کند این کشور گشایی ها و این جریان های مختلف را و این ظلم به کشور ها را انجام دهد.که نهایتا تا یک اندازه ای می­تواند این کار را انجام دهد . ( یک روز از بین خواهد رفت . )

بالاترین کسری بودجه در میان کشور های دنیا و رشد سریع تر هزینه ها نسبت به درآمد دولت آمریکا . کسری بودجه پیاپی دارد پیدا می­کند. شما می­بینید که کسری بودجه اش عجیب است .

شما نگاه بکنید از سال 1980 تا الان 40 سال است . یک درصد ثروتمند جامعه آمریکا چقدر ثروتمند شدند.

50 درصد پایین جامعه آمریکا چقدر فقیر شدند؛ روز به روز ثروتمندان در آمریکا ثروتمندتر می­شوند و فقرا فقیرتر می­شوند .

یعنی ببینید ضریب جینی در آمریکا چه اتفاقی می افتد . فقرا در آمریکا به چه شکل دارند له می­شوند. تا یک زمانی مردم آمریکا صبر می­کنند . ( آمریکا رو به افول است )

یک نظریه هست که دقیقا نظریه دولتمندان ما همین نظریه است؛ نظریه توسعه گرایی. اینها میگویند قدرت و درآمد مثل یک کیک است ، اگر این کیک کوچک باشد آن کسی که پنجاه قسمت کیک را بخورد به او کم میرسد و هم آن کسی­که یک درصد کیک را می­خورد، به او هم کم می­رسد . اگر این کیک بزرگ شود آن یک درصدی که کم مصرف می­کردند یک درصد به آنها اضافه می­شود. می­گویند درست است که ثروتمندان ثروتمندتر میشوند اما از آن طرف فقرا به یک نوایی میرسد .

الان دقیقا تفکر دولت محترم و در رأس آن خود رئیس جمهور محترم همین است.

تفکر توسعه گرایی همین تفکر است که آقایان مشاور دولت طرفدار این نظریه هستند حالا بیاییم ببینیم چه اتفاقی می افتد؟وحرف حرف قشنگی است. ببینید واشنگتن پست خودش این گزارش را گذاشته است و می­گوید ما جامعه آمریکا را به پنج قسمت تقسیم میکنیم از ثروتمند به فقیر، بیست درصد ثروتمند همان طور پایین می­آییم.(یک پنجم یک پنجم) یک پنجم ثروتمند چند قسمت کیک ‌می­رسد؟ نود قسمت کیک به آن بیست درصد بالای جامعه میرسد و بیست درصد دوم هشت درصد کیک می­رسد. ببینید هشت قسمت  به بیست درصد دوم، دو قسمت به بیست درصد سوم میرسد و کیک تمام می­شود. اما هنوز چهل درصد جامعه باقی مانده اند، به بیست درصد هیچ کیکی نمی­رسد، به بیست درصد پایین منهای یک قسمت کیک می­رسد، یعنی روز به روز قشر متوسط به پایین فقیرتر می­شوند و ثروتمندان ثروتمندتر می­شوند، ما در این چهل سال جمهوری طبق آمار های بانک جهانی که قبلا هم بخشی از آن را  نشان داده ام و بقیه آن کتابش از زیر چاپ خارج شد و می­توانید ( کتاب صعود چهل ساله) را  بگیرید.

در این چهل سال سابقه نداشت که فقر ایران افزایش پیدا کند، سی و پنج سال روز به روز فقر کاهش پیدا کرد و پنج سال هست که فقر افزایش پیدا کرده است. این تفکر همین تفکر غربگرا هست و کاری به ایران نداریم و منظورمان آمریکاست و پنج سال است که در آمریکا فقر افزایش پیدا کرده است و هر کشوری این تفکر را داشته فقرش افزایش پیدا کرده است.

دیشب هم گفتم که سیاسی بلد نیستم و دارم از روی همین می خوانم؛ توضیح ظالمانه ثروت بر سر آمریکا: بالاترین میزان بی خانمانی مردم در طول تاریخ آمریکا، ببینید برای الانش است، بی خانمان ها را ببینید چقدر زیاد است آمار بی خانمانی را که چگونه روز به روز افزایش پیدا میکند را ببینید، افول آمریکا نزدیک است. بیماری های روحی و روانی، افسردگی سومین عامل بستری شدن مردم آمریکا در بیمارستان های بیماری روانی است . نیمی از آمریکایی ها با بیماری های روحی و روانی درگیر هستند. ۵۰ درصد مردم آمریکا با بیماری های روحی و روانی درگیر هستند. می­شود نیمی از مردم و این شوخی نیست. در خانواده از ۴ نفر ۲ نفر و از هر زن و شوهر یکی از آن با بیماری روحی و روانی دست و پنجه نرم می­کنند. مورد بعدی افزایش مرگ و میر بر اثر مواد مخدر و الکل در آمریکاست. ببینید چقدر افزایش پیدا کرده است. هم مواد مخدر و و هم الکل. بالاترین نرخ سوء مصرف مواد مخدر در دنیا مال آمریکاست. و در بحث زن و کرامت زن یک نفر از پنج زن آمریکایی مورد تجاوز قرار گرفته است. تجاوز به معنای تجاوز ما. نه به معنای این که بگویند در آمریکا اگر به زنی تلخ کنید به معنای تجاوز است نه این طور نیست.خانم در آمریکا مورد تجاوز قرار گرفته است .

یک نکته ای هم هست که میشنویم که میگویند در آمریکا خیلی ها گزارش نمیدهند؛ مثلا میگویند اخبار اعلام می­کنند که در مردم آمریکا فلان قدر (مثلا 10 میلیون) انسان مبتلا به ایدز هم هستند که خودشان هم خبر ندارند.

نگاه می­کنند و می­بینند جامعه آماری چقدر است و یک آزمایش می­گیرند و بعد می­گویند از بین 100 هزار نفر مثلا هزار نفر ایدز داشتند و خودشان خبر ندارند. و این را در جامعه می­گویند.

 در بحث تجاوز هم همینطور است ، هم در ایران و هم در بقیه کشورها گاهی اوقات به این شکل حساب می­شود . یک جامعه آماری را می­گیرند و از روی آن جامعه آماری به همه می­گویند.

از آن طرف دیگر هم فوکویاما و بقیه نظریه پردازان همه نابودی آمریکا را پیش بینی می­کنند .

همان پیش بینی امام کرده بودند الان نظریه پرداز ها این پیش بینی را می­کنند که افول آمریکا به زودی اتفاق می افتد.یک دورانی دو ابر قدرت بود و حالا شد سه ابر قدرت. شوروی ازبین رفت و ایران ماند و ان شاءالله میشود یک ابر قدرت که ایران است…

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید