بسم الله الرحمن الرحیم

 

تفسیر زیارت عاشورا – فراز «فَاَسئَلُ اللهَ الَّذی اَکرَمَ مَقامِکَ وَ اَکرَمَنی بِک»

درخواست می کنیم از آن خدایی که مقام شما را بزرگ قرار داد و مقام ما را هم به واسطه شما بزرگ قرار داد.

 

در جلسات قبل در رابطه با عظمت خاک کربلا و اینکه بدن امام حسین(علیه‌السلام) از آن خاک گرفته شده و به همان خاک برگردانده شده است، صحبت کردیم.

 

در این جلسه در مورد ویژگی های تربت کربلا صحبت خواهیم کرد.

اولین ویژگی خاک کربلا، این است که خداوند شِفا را در تربت اباعبدالله قرار داده است. در کتاب «کامل الزیارات» بابی است به نام شفا بودن تربت قبر حضرت امام حسین(علیه‌السلام).

مثلا در روایاتی از امام صادق(علیه‌السلام) در مورد شفاء در تربت امام حسین(علیه‌السلام) آمده است که:

«طینُ قبر الحسین(علیه‌السلام) شِفاءٌ من کل داء». خاک قبر اباعبدالله شفای تمام بیماری هاست.

حالا شاید برای برخی این سئوال پیش بیاید که چرا ما تربت کربلا را به کسی می دهیم اما او شفا پیدا نمی­کند، ان شالله در این باره در جلسات بعد، صحبت خواهیم کرد، که چه چیزهایی مانع می­شود از اینکه دیگر تربت اثر نکند.

– روایت دیگری است «فی طین قبر الحسین(علیه‌السلام) الشفاء من کل داء و هو دواءُ الاکبر».

– کسی که مرض و بیماری بر او عارض شده اگر قبل از خوردن هر دارویی تربت قبر امام حسین(علیه‌السلام) را بخورد خداوندِ منّان او را از آن مرض شفا می دهد مگر از مرگ.

– امام صادق علیه السلام می­فرماید: اگر مریضی از اهل ایمان که به حق ابا عبدالله آگاه و عارف است و به حرمت و ولایت آن جناب آشناست از تربت قبرش به مقدار سر بند انگشت بردارد همان برای او دوا می شود.

– یحیی واسطی از شخصی از امام صادق(علیه‌السلام) روایت می­کند که حضرت(علیه‌السلام) فرمودند: «خوردن تمام تربت ها حرام است همچون گوشت خوک، و هر کس از آن بخورد و سپس از ناحیه آن بمیرد من بر او نماز نمی‌خوانم، مگر تربت قبر حسین(علیه‌السلام)، چون که در آن شفا برای هر دردی است و کسی آن را با میل بخورد نه به عنوان استشفاء، البته در آن شفا نمی باشد.»  یعنی کسی که خاک تربت را بردارد و به عنوان میلِ خوشمزه بودنش بخورد در اینصورت شفا نمی­دهد، البته آدابی هم دارد که عرض خواهم کرد ان شالله.

روایت دیگری از امام رضا(علیه‌السلام) آمده است که راجع به خوردن تربت پرسیدند، حضرت(علیه‌السلام) فرمود: «خوردن تربت حرام است همانطور که خوردن مَیّت و گوشت خوک حرام است مگر تربت قبر امام حسین(علیه‌السلام)، زیرا در آن شفا بر هر دردی و امان از خوف و هراس است.»

روایت دیگری از علی بن حسن بن علی بن فَضّال از پدرش از برخی از اصحاب از احدُ الصادقین [یعنی یا امام باقر(علیه‌السلام) یا امام صادق(علیه‌السلام)] فرمودند: «خداوند تبارک و تعالی حضرت آدم(علیه‌السلام) را از تربت آفرید. پس خوردن تربت را بر فرزندان آدم(علیه‌السلام) حرام فرمود». راوی می گوید عرض کردم راجع به تربت قبر امام حسین(علیه‌السلام) چه می فرمایید؟ حضرت فرمودند: «بر مردم خوردن گوشتهای خودشان حرام است ولی خوردن گوشتِ ما بر ایشان حلال است منتها به قدر کمی به اندازه نخود». (منظور از گوشت ما، همان روایتی است که جلسه گذشته عرض کردیم که فرمودند: «گوشت همه ما اهل بیت(علیهم‌السلام) از تربت کربلا است»).

امام صادق(علیه‌السلام) می فرمایند: «خوردن تمام تربت ها بر بنی آدم حرام است مگر تربت قبر امام حسین(علیه‌السلام) زیرا کسی که درد دارد اگر آن را بخورد خداوند متعال او را شفا عنایت می فرماید».

 

داستانی از آیت الله مرعشی نجفی نقل شده است

شخصی به نام «شریف»، انسان بزرگوار، و از سادات مکه بود؛ اما از اهل سنت بود. در زمان ناصرالدین شاه به ایران آمد. امیرکبیر او را مهمان کرد. سید شریف [معروف به شریفِ مکه] زمانی که سفره پهن شد، غذا نخورد. امیرکبیر سوال کرد چرا غذا نمی خوری؟ گفت: ما اعراب رسمی داریم اگر جایی برویم و غذا نخوریم برای صاحب مجلس خیلی بد است مگر اینکه درخواست ما را عملی کند. امیرکبیر گفت درخواست شما چیست؟ گفت درخواستم را بعد از غذا خواهم گفت. بعد از غذا سید شریف به امیرکبیر گفت: درخواست من این است که آشپز خود را به من ببخشی. امیرکبیر قبول کرد. زمانی که این جریان را برای کنیز آشپز گفت، کنیز خیلی ناراحت شد. گفت من شیعه هستم من را کجا می‌فرستید؟ امیرکبیر به او گفت که برود. بعد از مدتی شریف چشم درد خیلی شدیدی گرفت. هر کاری کردند بهبود نیافت. آشپز کنیز، چیزی را به چشم شریف مالید. چشم شریف بهبود یافت. شریف به آن خانم گفت تو جادوگری؟ گفت: پناه بر خدا. شریف گفت: پس چه چیزی به چشمم زدی که خوب شد؟ کنیز از پاسخ دادن طفره رفت. شریف گفت: باید بگویی. کنیز گفت: اگر بگویم در امانم؟ شریف گفت: بله در امان هستی. گفت: ما شیعیان هنگامی که خود را ناچار می بینیم به تربت امام حسین(علیه‌السلام) استشفاء می کنیم و این هم تربت آن عزیزِ گرامی از زمین کربلا بود. وقتی شریف این واقعه را متوجه شد، شیعه شد.

 

داستانی از محدث بزرگوار سید نعمت الله جزایری

– محدث بزرگوار سید نعمت الله جزایری، در شرح حال خودشان در کتاب «قصص العلماء» نقل می کند که: از کاظمین به کربلا می رفتم. از طرف پایین پای امام حسین(علیه‌السلام) قدری خاک برداشتم. آن را به چشم خودم کشیدم. از آن روز به بعد چشم من قوت ویژه ای پیدا کرده است و هیچ وقت مشکلی نداشته ام و هر وقت چشمم یک ناراحتی کوچکی پیدا می کند سریعا از آن خاک برمی دارم به چشمم می کشم و خوب می شود.

این داستان در کتاب قصص العلماء آمده است.

 

در کتاب «خزینه الجواهر» این داستان را از قول ایشان به شکل دیگری نقل می کنند:

– چشمانم ضعیف شده بود. در روز عرفه زیر گنبد و بارگاه امام حسین(علیه‌السلام) رفتم. خادمان آمدند و شروع به جارو زدن حرم کردند. چون گرد و خاک زیادی بلند شده بود مردم جلوی دهان و بینی خود را می گرفتند و چشمان خود را می بستند که سریع بیرون بروند. من و گروه دیگری، چشمان خود را باز گذاشتیم. به محض اینکه این کار را انجام دادیم دو چشمم روشن شد و دیگر هیچ دردی نداشت و از آن زمان تاکنون دیگر آن را معالجه نکردم.

 

داستانی از شیخ عبدالحسین رضوی در کتاب «کریمه اهل بیت» در رابطه با حضرت معصومه(علیها‌السلام)

یک زن ناپاک، به حرم حضرت معصومه(علیها‌السلام) رفت. می­خواست یک خانمی را اغفال کند! همینطور که دستش را به مشبک های ضریح گرفته بود داشت آن خانم را اغفال می­کرد! دستش همانجا به ضریح خشک شد و هر کاری کردند نتوانستند دست را جدا کنند. نزد آیت الله حجت رفتند و راه چاره را پرسیدند. ایشان فرمودند مقداری تربت حضرت سید الشهدا(علیه‌السلام) در آب حل کنید روی دست این خانم بریزید. به محض اینکه این کار را انجام دادند دستش از ضریح جدا شد. ولی به دلیل اینکه این کار را کنار ضریح انجام داده بود از آن به بعد به اختلال حواس دچار شده بود و جنون پیدا کرده بود. روزی هم در اثر تصادف با ماشین فوت کرد.

 

اینها روایاتی در زمینه شفاء تربت امام حسین(علیه‌السلام) بود.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید