اصول حاکم بر جامعه قرآنی – جلسه 42 – با موضوع : ظلم ستیزی و حمایت از مظلوم

اصول سیاسی

ظلم ستیزی

1-تشبیه به ظالم

قطعاً جامعه‌ای که قرآنی است، یکی از اصول آن ظلم‌ستیزی است. هیچ‌وقت آن جامعه زیر بار ظلم نمی‌رود و در مقابل ظلم سکوت نمی‌کند، و قطعاً یک جامعه‌ی قرآنی اهل ظلم هم نیست. اما گاهی از اوقات اتفاقاتی می‌افتد که انسان از ظالم حمایت می‌کند. اولین مصداق ظلم، تشبیه به ظالم است؛ یعنی انسان خودش را، به یک انسان یا یک جریان ظالم شبیه کند. در روایتی نقل شده خداوند عزّوجل به پيامبرى از پيامبرانش وحى فرمود كه به مؤمنين بگو:

«لَا تَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِی وَلَا تَطْعَمُوا طَعَامَ أَعْدَائِی وَلَا تَسْلُکُوا مَسَالِکَ أَعْدَائِی فَتَکُونُوا أَعْدَائِی کَمَا هُمْ أَعْدَائِی»[1]

 لباس دشمنان مرا نپوشيد، غذاهاي دشمنان مرا نخوريد و روش‌هاي دشمنان مرا پيروی نكنيد كه اگر چنين كنيد شما هم دشمنان من خواهيد بود همچنان كه آنان دشمنان من هستند.

اگر فرد لباسی که به تن می‌کند، یا مدل مو و ریش یا زندگی‌اش شبیه به ظالم باشد، یا نمادی را استفاده کند که شخص، گروه، یا جریان ظالمی از آن استفاده می‌کند، در ظلم ظالم شریک است. در این جریان، هم کسی که آن لباس، یا نماد را می‌فروشد، هم تولیدکننده و هم دلال و خریدار و هم کسی که آن را می‌پوشد و استفاده می‌کند، در ظلم آن ظالم شریک می‌شوند. ما اجازه نداریم در مغازه‌مان لباسی که عَلَم دشمن باشد و نشانه آن لباس، مخصوص دشمنان اسلام است، آورده و در معرض فروش بگذاریم.

حضرت علی علیه‌السلام در صفات متقین، همان ابتدا به بحث لباس اشاره می‌کنند. بعد از این که می‌فرمایند متقین اهل فضیلت هستند، می‌فرمایند: «…مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَاد…»[2] ، از حدود 110 صفتی که برای متقین می‌فرمایند، دومین آن لباس است.

لباس در شخصیت انسان موثر است؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیثی با اشاره به این نکته می‌فرمایند: 

«لا یُشْبِهُ الزّیُّ بالزِّیِّ، حَتّی یُشْبِهُ الْخُلْقُ بِالْخُلْقِ، وَ مَنْ تَشَبَّه بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْ»[3] شکل و هیئت لباس پوشیدن ها (و مدهای مصرفی)، به یکدیگر همانند نمی‌شود؛ جز آنکه خُلق و خوها به هم نزدیک شود؛ و هر کس خود را شبیه گروهی سازد، از آنان به شمار می‌رود.

اگر شخص لباسی بر تن کند که مردم با دیدن آن یاد پیامبر و حضرت زهرا سلام الله علیها و یا انسان مومنی بیفتند، در ثواب آنها شریک خواهد بود.  از طرف دیگر اگر لباس یزیدیان را به تن کند، حتی اگر در هیأت امام حسین علیه السلام، برای امام سینه بزند، بخواهد یا نخواهد، شمشیر زده باشد و یا نزده باشد، یزیدی است. نمی‌شود ما لباس دشمن امام حسین علیه السلام را به تن کنیم و بگوییم عاشق امام حسین علیه السلام و اهل بیت هم هستیم.

موسی و دلقک فرعون

فرعون دلقکى داشت که از کارها و سخنان او لذت مى‌برد و مى‌خندید. روزى به در قصر فرعون آمد تا داخل شود، مردى را دید که لباسهاى ژنده بر تن، عبایى کهنه بر دوش و عصایى بر دست دارد.

پرسید: تو کیستى ؟ گفت: من پیامبر خدا موسی هستم که از طرف خداوند براى دعوت فرعون به توحید آمده‌ام. دلقک از همان‌جا بازگشت، لباسى شبیه لباس موسى پوشیده و عصایى هم به دست گرفت، نزد فرعون آمد. از باب مسخره و استهزاء تقلید سخن گفتن حضرت موسى علیه‌السلام کرد.

آن جناب از کار او بسیار خشمگین شد. هنگامى که زمان کیفر فرعون و غرق شدن او رسید و خداوند او را با لشکرش در رود نیل غرق ساخت، آن دلقک را نجات داد. موسى عرض کرد:

پروردگارا! چه شد که این مرد را غرق نکردى، با این که مرا اذیت کرد؟ خطاب رسید: اى موسى! من عذاب نمى‌کنم کسى را که به دوستانم شبیه شود، اگر چه بر خلاف آنها باشد.

2-خیر رسانی به ظالم

دومین مصداق ظلم، خیر رسانی به ظالم می‌باشد.

کرایه شتر به هارون

روزی شخصی به نام صفوان خدمت حضرت امام کاظم(علیه السلام) رسید. آن حضرت به او فرمود: همه چیز تو خوب است به جز یک چیز! پرسید: فدایت شوم، آن چیست؟ امام فرمودند: این‌که شتران خود را به این مرد (هارون) کرایه می‌دهی. صفوان گفت: من از روی طغیان و تکبر و لهو چنین کاری نمی‌کنم. چون او به راه حج می‌رود، شتران خود را به او کرایه می‌دهم. خودم هم خدمت او را نمی‌کنم و همراهش نمی‌روم، بلکه غلام خود را همراه او می‌فرستم. امام فرمودند: آیا از او کرایه طلب داری؟ گفت آری. امام فرمود: آیا دوست داری او باقی باشد تا کرایه تو به تو برسد؟ صفوان گفت: آری. حضرت فرمودند: کسی که بقای آن‌ها (دشمنان خدا) را دوست داشته باشد، از آنان خواهد بود و هر کس از آنان باشد، جایگاهش جهنم خواهد بود.[4]

آماده کردن دوات برای ظالمان

نقل شده پیامبر فرمودند: «اذا کان يوم القيامة نادى مناد اين الظلمه و اعوان الظلمه و من لاق لهم داة او ربط لهم کيسا او مد لهم مدة ظلم فاحشروهم معهم»[5]روز قیامت منادی ندا کند: ظالمان و یاوران آنها کجا هستند؟ کسانى‌که دواتى براى آن‌ها ليقه کرده يا قلمى برايشان تراشيده اند، اين‌ها را با آن‌ها محشور کنيد. 

پنکه خارجی

شیخ مرتضی زاهد روزی منزل شخصی مهمان بودند، فرمودند: هوا گرم است یک بادبزن بیاورید، صاحب خانه پنکه‌ای آورد و روی صندلی گذاشت و روشن کرد. و چون هوا خنک شد، شیخ به آن شخص گفتند: احسنت، این خارجی‌ها چه چیزهای خوبی  درست می‌کنند، چه خدمت‌هایی می‌کنند. آن شخص می‌گوید: از اتاق بیرون رفتم، وقتی برگشتم دیدم شیخ زار زار گریه می‌کند، علت را پرسیدم، شیخ فرمود: از خارجی‌ها و مشرک‌ها تعریف کردم، نمی‌دانم این کار من درست بود یا نه.[6]

گاهی هم برخی افراد کج‌فهم به خاطر گرانی یا مالیات گرفتن و اذیت شدن در دارایی می‌گویند خدا پدر رضا شاه را بیامرزد، بر آن انسان ظالم و قاتل رحمت می‌فرستند؛ کسی که باعث عقب‌گرد این کشور برای قرن‌ها شد، کسی که یکی از جنایاتش، در مسجد گوهر شاد بود که دستور داد درها را بستند و همه‌ی جمعیتی را که برای کشف حجاب اعتراض کرده بودند، به گلوله بست. حال برای چنین شخصی طلب خیر می‌کند، نمی‌داند برخی از همان کسانی که تفکر رضا شاه را دارند، الان در ادارات هستند و همان‌ها باعث این اذیت و آزار هستند.

اما اگر به همین شخص بگویید انشاءالله تو با رضا شاه محشور شوی و ما هم با امام خمینی، ناراحت می‌شود. چون می‌داند رضا شاه ظالم بوده و جایگاه بدی دارد.

3- راضی بودن به عمل ظالم

سومین مصداق ظلم، راضی بودن به عمل ظالم است. یعنی ظالم، ظلمی انجام دهد و ما راضی باشیم.

امیرالمومنین علیه‌السلام در این باره می‌فرمایند: «اَلرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ. وَ عَلَى كُلِّ دَاخِلٍ فِي بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ اَلْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ اَلرِّضَى بِهِ»[7] آن کس که از کار مردمى خشنود باشد، چونان کسى است که همراه آنان بوده و هر کس که به باطلى روى آورد، دو گناه بر عهده او باشد، گناه کردار باطل، و گناه خشنودى به کار باطل.

لازم نیست حتماً خودمان در صحنه حضور داشته باشیم. از طرف دیگر ما می‌توانیم با یک نیت، در ثواب تمام خوبان عالم شریک باشیم.

جانباز شدن در جنگ صفین پس از جنگ

محی‌الدین اربلی صاحب کتاب کشف‌الغمه می‌نویسد که:

 روزی در خدمت پدرم بودم که دیدم مردی نزد او نشسته و چرت می‌زند. در آن حال عمامه از سرش افتاد و جای زخم بزرگی در سرش نمایان گشت. پدرم پرسید این زخمِ چیست؟ گفت: این زخم را در جنگ صفین برداشتم.

 به او گفتند: تو کجا و جنگ صفین کجا؟ گفت: سالی به مصر سفر می‌کردم و در راه، مردی از غزه با من همراه گردید. در بین راه درباره‌ی جنگ صفین به گفتگو پرداختیم.

همسفر من گفت اگر من در جنگ صفین بودم، شمشیر خود را از خون علی و یاران او سیراب می‌کردم؛ من هم گفتم اگر من در جنگ صفین بودم، شمشیر خود را از خون معاویه و پیروان او سیراب می‌نمودم.

و گفتم حالا که من و تو از یاران علی علیه‌السلام و معاویه‌ی ملعون هستیم، بیا با هم جنگ کنیم. لذا با هم در آویختم و زد و خورد مفصلی نمودیم. او بر من ضربتی زد و من بی‌هوش شدم. چون کمی به هوش آمدم، دیدم شخصی مرا با گوشه‌ی نیزه‌اش بیدار می‌کند. چون چشم گشودم از اسب فرود آمد و دست روی زخم سرم کشید و فی‌الفور، بهبود یافت. آنگاه فرمود: همین‌جا بمان تا برگردم؛ و بعد اندکی ناپدید شد و سپس در حالی که سرِ بریده‌ی همسفرم را که با من به نزاع پرداخته بود در دست داشت. با چهارپای او برگشت و گفت این سر دشمن تو است. تو به یاری ما برخاستی، ما هم تو را یاری کردیم؛ چنانکه خداوند هر کس که او را یاری کند، نصرت می‌دهد.

 پرسیدم شما کیستید؟ فرمود: من صاحب‌الامر هستم. سپس فرمود از این پس، هر کس پرسید این زخمِ چیست، بگو ضربتی است که در صفین برداشته‌ام.[8]

این شخص، در صفین نبود اما دوست داشت در صفین در رکاب علی علیه‌السلام باشد. معنای یا لیتنا کنا معکم فافوز فازا عظیما هم همین است. ما در کربلا نبودیم اما به امام حسین عرض می‌کنیم اگر بودیم در رکاب شما می‌جنگیدیم. این حرف ما راست است و دروغ نگفتیم و در 8 سال دفاع مقدس ثابت کردیم که به عهد و پیمانمان وفاداریم. 8 سال دفاع مقدس امام حسین علیه السلام را ندیده بودند، به خاطر اطاعت از نایب امامشان و مرجعشان زیر تانک رفتند، اگر امام معصوم می‌دیدند چه می‌کردند.

در سوره‌ی مبارکه شمس خداوند به همین بحث اشاره می‌فرمایند: «فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاهَا»[9]ولی آنها او را تکذیب و ناقه‌ را پی کردند (و به هلاکت رساندند)؛ از این رو پروردگارشان آنها (و سرزمینشان) را بخاطر گناهانشان در هم کوبید و با خاک یکسان و صاف کرد.

می‌فرماید ناقه‌ی صالح را کشتند، در صورتی که ناقه‌ی صالح را یک نفر کشت. چرا خداوند می‌فرمایند همه کشتند؟ چون راضی به کار او بودند. کسی که راضی باشد لازم نیست کاری انجام دهد، رضایت او کافی است.

نابینا شدن شاهد شهادت امام حسین علیه السلام

سيد بن طاووس از ابن رباح نقل مي‌کند:
مرد نابينايی را ديدم که شاهد شهادت حسين عليه‌السلام بود. علت نابيناييی‌اش را پرسيدم، گفت: من روز عاشورا تنها شاهد شهادتش بودم ولی نه نيزه‌ای زدم و نه شمشيری و نه تيری افکندم. چون کشته شد، به خانه‌ام برگشتم و نماز عشا را خواندم و خوابيدم. در خواب، کسی سراغ من آمد و گفت: رسول خدا را اجابت کن. گفتم: مرا با او چه کار؟ مرا کشان کشان نزد او برد. رسول خدا در صحرايی نشسته، آستين‌ها را بالا زده بود و حربه‌ای در دست داشت. فرشته‌ای هم در برابرش بود، با شمشيری آتشين در دستش که ياران نه گانه‌ی مرا می‌کشت. يک ضربت که می‌زد وجود آنان را پر از آتش می‌کرد. نزديک او رفتم و زانو زده گفتم: سلام بر تو ای رسول خدا! جوابم نداد و سکوتی طولانی داشت. سر برداشت و گفت: ای دشمن خدا! حرمتم را شکستی، عترتم را کشتی، حق مرا مراعات نکردی و کردی آنچه کردی!
گفتم: يا رسول الله! به خدا نه شمشير و نيزه‌ای زدم و نه تيری افکنده‌ام. فرمود: راست می‌گويی ولی سياهی لشکر آنان بودی. نزديک بيا. نزديک رفتم. تشتی پر از خون بود. فرمود: اين خون فرزندم حسين عليه‌السلام است. از آن خون بر چشمم سرمه کشيد. بيدار شدم و تاکنون چيزی را نمی‌بينم.[10]

 نباید جایی که گناه اتفاق می‌افتد در آنجا حضور داشته باشیم. این به معنای راضی بودن به گناه است.

«وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّىٰ يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرهِ وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَىٰ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»[11] هرگاه کسانی را دیدی که آیات ما را استهزا می‌کنند، از آنها روی بگردان تا به سخن دیگری بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یاد آمدن با این جمعیّت ستمگر منشین.

وقتی در مجلسی مقدسات مورد تمسخر قرار می‌گیرد، نباید در آن مجلس بنشینیم، چرا که حضور ما به منزله‌ی تایید آن است.

4-سکوت در برابر ظالم

مورد بعدی از مصادیق ظلم، سکوت در برابر ظالم است. یعنی ظالم، ظلمی را مرتکب شده یا می‌شود و ما سکوت کنیم.

در دنیا ظلم در حال اتفاق است. سردمداران دنیا در حال ظلم به مردم مظلوم و بی‌دفاع هستند. مانند ظلم بر مردم مظلوم فلسطین و غزه. مردم غزه آب آشامیدنی و دارو ندارند و عموماً بدون سحری روزه می‌گیرند، این‌ها موقع افطار حتی آب برای خوردن ندارند. وقتی سکوت در برابر ظلم، مصداق ظلم باشد، شعار نه غزه نه لبنان به طریق اولی ظلم خواهد بود.

 یا در میانمار، پاکستان، افغانستان، عراق و حتی در آمریکا که به سیاه‌ پوستان ظلم می‌شود و در هر جای دنیا دست می‌گذارید می‌بینید ظلم‌ در حال بیداد است. البته در کشور ما هم ظلم هست، اینکه یک مأمور شهرداری یک دستفروش را کتک می‌زند، این ظلم است و وظیفه‌ی ما، امر به معروف و نهی از منکر است. همچنین در اداره‌ی مالیات، دادگستری‌ها و ادارات مختلف ظلم می‌بینیم، فرقی نمی‌کند ظلم در این طرف مرز باشد یا آن طرف. ظلم، ظلم است. چه ظلم در عالی‌ترین مقام‌های دولتی و مجلسی باشد و چه پایین‌ترها، خدا خودش می‌داند ما از آن راضی نیستیم.

حضرت علی علیه‌السلام در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «یَوْمُ آلْمَظْلُومِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ یَوْمِ الظَّالِمِ عَلَى آلْمَظْلُومِ»[12]روز انتقام مظلوم از ظالم، شدیدتر از روز ستم کردن ظالم بر مظلوم است.

خداوند در قرآن می‌فرماید:

«وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ»[13]ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم

روزی که خداوند زمین را به ارث مظلومان و مستضفان عالم در آورد، آن روز این گردن‌کشان و استثمارگران روز  سختی خواهند داشت. روزی که حجت‌ بن‌الحسن می‌آیند، برای ظالمان عالم، روز جهنمی است. روز قیامت هم که بدتر خواهد بود.

تازیانه در قبر یک عالم

از امام صادق نقل شده است:

«یکی از دانشمندان را به حال نشسته در قبر خود نگه می‌دارند و به او گفته می‌شود صد تازیانه عذاب به تو باید بزنیم، با حال ترس می‌گوید: طاقت این عذاب را ندارم، در دفعه‌ی دوم و سوم ارفاق می‌شود تا می‌رسد به یک تازیانه، باز می‌گوید: طاقت ندارم. مأموران خدا اظهار می‌دارند چاره نیست باید این تازیانه را بزنیم مرد عالم می‌پرسد: سبب این تازیانه چیست؟ گفته می‌شود: همانا تو بودی ضعیف را در زیر شکنجه قوی مشاهده نمودی و به او کمک نکردی، فجلدوه جلدة من عذاب الله فامتلا أقبره نارا؛ پس یک تازیانه بر او می‌زنند که قبرش پر از آتش می‌شود.»[14]

آخرین وصیت امام حسین در عصر عاشورا به فرزندشان امام سجاد همین هست که می‌فرمایند: «بترس از ظلم به کسی که جز خداوند یاوری ندارد.»[15] اگر از ناآگاهی یا بی‌سوادی فردی سوء استفاده کنیم و به او چیزی را گران بفروشیم، پولی از شخصی بگیریم و پرداخت نکنیم در حالی که آن شخص هیچ مدرکی ندارد، لباس پاره، کهنه، قدیمی یا دسته دوم به کسی بدهیم که او خبر ندارد، در حق مستأجر یا شاگرد کوتاهی کنیم، این ظلم به کسی است که جز خدا یاوری ندارد.

برخورد با ظالم و فاسد حتی اگر فرزند رهبری باشد

مقام معظم رهبری در تاریخ 10 اردیبهشت سال 1380 فرمان معروف 8 ماده‌ای به رئیس جمهور، رئیس مجلس و رئیس قوه قضاییه وقت صادر کردند، که در آن 8 بند جهت مبارزه با فساد وجود داشت. یک مورد آن این بود که با فاسد و ظالم برخورد کنید حتی اگر فرزند من باشد.

 در آذر ماه سال 1393 همایشی برگزار شد به نام «ارتقای سلامت نظام اداری و مبارزه با فساد»، که رؤسای سه قوه در آن حضور داشتند. معاون اول رییس جمهور در سخنانی در این همایش گفت: اوایل ماه جاری به رهبر معظم انقلاب نامه‌ای نوشتم، در این نامه خدمت حضرت آقا عرض کردم که خوب است ابتدای این همایش از سوی شما پیامی داشته باشیم یا پایان آن دیداری انجام دهیم که هر کدام را مصلحت بدانید. ایشان در حاشیه‌ی نامه‌ای که خدمتشان فرستاده بودم چند جمله مرقوم فرمودند که بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

«نفس اهتمام آقایان به امر مبارزه با فساد را تحسین می‌کنم، لکن این سمینار و امثال آن بناست چه معجزه‌ای کند؟ مگر وضعیت برای شما مسوولان سه قوه روشن نیست؟ باتوجه به شرایط مناسب و امیدبخشی که از لحاظ همدلی و هماهنگی و همفکری بین مسوولان امر وجود دارد، چرا اقدام قاطع و اساسی انجام نمی‌گیرد که نتیجه را همه به طور ملموس مشاهده کنند. توقع من از آقایان محترم این است که چه با سمینار و چه بدون سمینار ، تصمیمات قاطع و عملی و بدون هرگونه ملاحظه‌ای بگیرند و اجرا کنند. موفق باشید.»

آزار یک خروس و سکوت عابد

از امام صادق علیه‌السلام نقل شده:
مرد عابد و سالخورده‌ای در میان بنی‌اسرائیل زندگی می‌‌کرد ، روزی در حالی که مشغول نماز و عبادت خدا بود نگاهش (در حال نماز) به دو پسر بچه افتاد که خروس زنده‌ای را گرفته و پرهای او را می‌کندند و او را آزار و شکنجه می‌دادند ، ولی آن عابد نسبت به کار آن دو بچه عکس‌العملی از خود نشان نداده و آن‌ها را از کارشان باز نداشته و همچنان خود را مشغول نماز و عبادت نموده بود ، پس خداوند متعال به زمین فرمان داد تا دهان باز کند و آن عابد سنگدل را در خود فرو برد و او (تا ابد) همچنان در حال فرو رفتن در زمین است.[16]

 وظیفه‌ی ماست که وقتی ظلمی می‌بینیم، از ظالم برائت بجوییم و از مظلوم دفاع کنیم. البته امروز مظلوم‌ترین حکومت، حکومت جمهوری اسلامی است. دفاع از جمهوری اسلامی، دفاع از مظلوم است. منظور از مظلوم مسئولین و آن کسانی‌که آرزویشان تغییر این حکومت است، نیست؛ منظور خودِ جمهوری اسلامی و کسانی که با گفتمان انقلاب جلو می‌آیند است.

ظلم به مردم و مظلومین، عاقبت سنگینی است.

خواب نادر شاه افشار و دیدن پیامبر

نادر شاه شبی خوابش نمی‌برد و مدام راه می‌رفت. معین‌الممالک که از یاران خاص نادرشاه بود، علت این حال را از نادر شاه جویا شد. نادر شاه پاسخ داد در قدیم در عالم خواب دو فرشته دیدم که نزد من آمدند و گفتند بیا که پیامبر با تو کار دارند. من نزد پیامبر رفتم و ایشان با عزت و احترام شمشیری به کمرم بست. فرمودند تو از الان به بعد قدرت پیدا خواهی کرد و پادشاه خواهی شد. اما اگر به مردم ظلم کنی این پادشاهی را از تو می‌گیریم. از آن شب به بعد، ورق عوض شد و من پادشاه شدم. امشب نیز آن دو فرشته را دیدم، من را جلوی پیامبر پرت کردند. پیامبر نگاهی به من کردند و فرمودند قرار بود ظلمی انجام ندهی و شمشیر را از کمرم باز نمودند. من احساس می‌کنم امشب اتفاقی خواهد افتاد. همان سحر نادرشاه افشار به درک واصل می‌شود.

و عاقبت نمرود ظالم چه شد؟ یک پشه او را از پای درآورد.

این کدو صاحب دارد

شخصی می‌گوید در دوران مشروطه 2 نفر از روس‌ها را دیدم که سوار بر اسب بودند، شخص کچلی کنار خیابان نشسته، سرش پایین و مشغول ذکری بود. یکی از آن‌ها همان‌طور که پیپ می‌کشید، خاکستر پیپ را بر سر او ریخت. آن شخص هم سرش را بلند کرد و گفت این کدو صاحب دارد. شخص راوی که شاهد جریان بوده است، لحظاتی بعد مشاهده می‌کند صدایی از جلوتر می‌آید و دید همان شخصی که این کار را کرده بود، اسبش او را انداخته و یک پا را روی سینه‌ی شخص گذاشته و با پای دیگر بر صورت او می‌کوبید. آن‌قدر زد که به درک واصل شد.

مظلومان صاحب دارند. خداوند در قرآن می‌فرماید: «… أَلَا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذَابٍ مُقِيمٍ»[17] الا (ای مردم) بدانید که ستمکاران عالم به عذاب ابدی گرفتارند.

کشته شدن حبیب نجار در دفاع از پیامبران

حبیب نجار انسانی ظلم‌ستیز بود. اين مرد كه از كسانى بود كه در برخوردهاى نخستين با رسولان پروردگار، به حقانيت دعوت آنها و عمق تعليماتشان پى برد و مؤمنى ثابت‌قدم و مصمم از كار در آمد. هنگامى كه به او خبر رسيد كه در قلب شهر، مردم بر اين پيامبران الهى شوريده‌اند و شايد قصد شهيد كردن آنها را دارند، سكوت را مجاز ندانست و با سرعت و شتاب خود را به مركز شهر رسانيد. آنچه در توان داشت در دفاع از حق فروگذار نكرد. اما مردم به او حمله می‌كنند و او را به طرز فجیعى به قتل می‌رسانند.[18]

او يك فرد عادى بود، قدرت و شوكتى نداشت. در مسير خود تك و تنها بود، در عين حال بى‌اعتنا به پيامدهاى اين دفاع، وارد معركه شد، تا مؤمنان بدانند حتى يک نفر مؤمنِ تنها نيز داراى مسئوليت است و سكوت براى او جائز نيست. همین شد که او جایگاهی پیدا کرد که پیامبر فرمودند: «اَلصِّدِّيقُونَ ثَلاَثَةٌ حَبِيبٌ اَلنَّجَّارِ مُؤْمِنُ آلِ يَاسِينَ اَلَّذِي قَالَ: يٰا قَوْمِ اِتَّبِعُوا اَلْمُرْسَلِينَ  وَ خَرْبِيلُ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ اَلَّذِي قَالَ: أَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اَللّٰهُ  وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ هُوَ أَفْضَلُهُمْ»[19] صديقان سه كس‌اند: حبيب نجار كه مؤمن آل ياسين است كه در آن وقت گفت: يا قوم اتبعوا المرسلين و حزبيل، مؤمن آل فرعون كه گفت: آیا مردی را به جرم این‌که می‌گوید پروردگار من خداست می‌کشید، و على بن ابى طالب و او افضل ايشان است.

شعار مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل و مرگ بر انگلیسِ ما ظلم‌ستیزی است. لحظه به لحظه‌اش ثواب دارد.

نماز نواب صفوی در مناطق اشغال شده فلسطین

نواب همراه 70 نفر از سران کشورهای اسلامی برای بازدید از مناطق اشغال شده قدس به مرز بیت‌المقدس رفتند. کنار مرز، نواب مسجد مخروبه‌ای را دید که داخل بخش اشغالی بیت‌المقدس بود. روی تخته سنگی ایستاد و گفت: «آن مسجد مخروبه را می‌بینید، می‌خواهیم آنجا نماز بخوانیم، هر کس آماده‌ی شهادت است با ما همراه شود.» سید راه افتاد و بقیه هم پشت سر او حرکت کردند، نواب با دستش سیم خاردارها را پایین کشید، سربازان اسراییلی دست به اسلحه بردند، آماده شلیک شدند و با حیرت نگاه می‌کردند، سران دنیای اسلام به سید جوان اقتدا کردند و نواب، قامت بست.

نواب صفوی کنار سیم‌خاردارهایی که بین اردن و اسراییل کشیده شده بود، گفت: «این ننگ‌آور نیست که جز با اجازه اسراییل، ما مسلمانان نتوانیم قدم به خاک فلسطین بگذاریم؟»

«سوکارنو»، رییس‌جمهور وقت اندونزی، بعد از بازدید از نواب پرسید: «چرا این‎ کار را کردی؟ نزدیک بود همه را به کشتن دهی!» نواب گفت: «شما را بردم تا شهیدتان کنم تا ملت‌های مسلمان با کشته شدن نمایندگان خود بیدار شوند.»[20]

 و همین اتفاق هم افتاده است و شاگردان نواب در راهپیمایی‌های قدس شرکت می‌کنند و چند سال دیگر ان‌شاءالله این رژیم غاصب صهیونیستی نخواهد بود.

ویژگی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم، «اشدّاءُ علی الکفار و رحما بینهم»[21] و مبارزه دائمی با کفار بود.

 یاران اباعبدالله علیه السلام انسان‌هایی ظلم‌ستیز بودند و الا در رکاب امام نمی‌آمدند.

پس یکی از اصول سیاسی جامعه‌ی قرآنی و شیعی و دینی، ظلم‌ستیزی در همه‌ی ابعاد و توسط هرکسی است. باید با ظلم برخورد شود تا ان‌شاءالله مورد رضایت صاحبمان حجت‌بن‌الحسن علیه السلام قرار بگیریم.

[1]. وسائل الشیعة، حر عاملی، ج15، ص146، ابواب جهاد العدوّ، باب64، ح1.  علل الشرائع، شیخ صدوق، ج‏۲، ص۳۴۸ .

[2]. سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 193.

[3]. الفردوس بمأثور الخطاب، دیلمی همدانی، تحقیق: سعید بن بسیونی زغلول، ج5، ص162 و 168، به نقل از: اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث، جواد ایروانی، ص287.

[4]. مجمع البحرین؛ ج‌5 ، ص 341. رجال الکشّی، ج۲، ص۷۴۰، ح۸۲۸ .

[5]. وسائل الشیعه، حرعاملی، ج17، ص181، ابواب ما یکتسب به، باب 42، ح11.

[6]. هزار و یک نکته اخلاقی از دانشمندان، ص ۵۱.

. وسائل الشیعه، ج16، ص141.[7]

 بحارالانوار، ج52، ص75.[8]

[9]. شمس، آیه ی 14.

[10]. لهوف، ص 183.

[11]. انعام، آیه ی 68.

[12]. نهج البلاغه، حکمت 241.

[13]. قصص، آیه ی 5 .

[14] . وسائل الشيعه ، ج 1، ص 258.

[15]. الکافی،ج 2، ص 331.

[16].  الامالی للشیخ الطوسی علیه الرحمة، صفحه 669.

[17]. شوری، آیه ی 45.

[18]. براى نمونه گزارش هاى منابع تفسیرى و تاریخى از این ماجرا رجوع کنید به مقاتل‌ بن سلیمان، ج3، ص575ـ577؛ طبرى، تاریخ، ج2، ص18ـ21؛ مسعودى، ج1، ص74؛ ثعلبى، الكشف والبیان، ج8، ص124ـ125.

[19].کشف الغمة، ترجمه زواره ای ج، 1 ص 118.

[20] . پایگاه فرهنگی مذهبی جمعیت فداییان اسلام.

[21] . سوره فتح، آیه29.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید