اصول حاکم بر جامعه قرآنی – جلسه 36 – با موضوع : لقمه حلال
اصول اقتصادی
بحثمان پیرامون اصول جامعهی قرآنی بود. اگر جامعهای خودش را جامعهی مسلمان میداند، باید این اصول را رعایت کند. در بحثمان به موضوع اصول اقتصادی خانوادهی قرآنی رسیده بودیم.
اصل پاکبودن لقمه (حلالخوری)
إنشاءالله در این جلسه، یکی دیگر از اصول اقتصادی خانوادهی قرآنی را عرض خواهم کرد. این اصل، دقت در لقمه و پاک بودن آن است. انسان باید پیرامون لقمهاش دقت بکند.
بهتر از گندم
شریک بن عبدالله نخعی -از فقهای معروف قرن دوم هجری- به علم و تقوا معروف بود.مهدی بن منصور، خلیفهی عباسی علاقهی فراوان داشت که منصب قضا را به او واگذار کند. ولی شریک بن عبدالله برای آن که خود را از دستگاه ظلم دور نگه دارد، زیر بار نمیرفت. خلیفه نیز علاقهمند بود که شریک را معلّم خصوصی فرزندان خود قرار دهد تا به آنها علم حدیث بیاموزد. شریک این کار را نیز قبول نمیکرد و به زندگی آزاد و فقیرانهای که داشت، قانع بود.روزی خلیفه او را طلبید و به او گفت: «باید امروز یکی از این سه کار را قبول کنی. یا عهدهدار منصب قضا بشوی، یا کار تعلیم و تربیت فرزندان مرا قبول کنی، یا آن که همین امروز، ناهار با ما باشی و بر سر سفرهی ما بنشینی.شریک با خود فکری کرد و گفت: «حالا که اجبار است، البته از این سه کار، سومی آسانتر است».خلیفه به آشپزخانه دستور داد که امروز، لذیذترین غذاها را برای شریک بن عبدالله تهیه کن. غذاهای رنگارنگ از مغز استخوان، آمیخته به نبات و عسل تهیه کردند و سر سفره آوردند.شریک که تا آن وقت، همچون غذایی نخورده و ندیده بود، با اشتهای کامل خورد.یک نفر آهسته در گوش خلیفه گفت: «به خدا قسم! دیگر این مرد روی رستگاری را نخواهد دید».طولی نکشید که دیدند شریک هم عهدهدار تعلیم فرزندان خلیفه شد و هم منصب قضاوت را قبول کرد و برایش از بیتالمال مقرّری معین شد!او روزی با متصّدی پرداخت حقوق حرفش شد. متصّدی به او گفت: «تو که گندم به ما نفروختهای، این قدر سماجت میکنی!»شریک گفت: «چیزی از گندم بهتر به شما فروختهام. من دین خود را فروختهام!»[1]
لقمهی حرام باعث عاقبت به شر شدن افراد میشود.
چرا نمیشنوید؟
آن هنگام كه كوفيان به پيشاني امام حسين علیهالسلام سنگ زدند، ايشان نزد حضرت زينب سلاماللهعلیها آمدند.زينب سلاماللهعلیها فرمودند: «برادر، مگر خودت را معرفي نكردي؟»امام علیهالسلام فرمودند: «چرا، خودم را معرفي كردم، اما چون شكمهايشان از حرام پر شده است، حرف حق در آنان تأثيري ندارد».
امام حسین علیهالسلام در روز عاشورا، هر چه كوشید تا با نصیحت و موعظهی حسنه، سپاه یزید را از انحراف و تبهكارى باز دارد، آنان با غوغاسالارى و جنجال آفرینى مانع شدند و امام به آنان فرمود: «كُلُّكُمْ عاصٍ لِاَمْرى غَیْرُ مُسْتَمِعٍ قَوْلى فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرامِ وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِكُمْ،وَیْلَكُمْ اَلا تَنْصِتُونَ؟ اَلا تَسْمَعُونَ؟»؛ همهی شما فرمان مرا سرپیچى مى كنید؛ به سخنم گوش نمى دهید؛ زیرا شكمهایتان از حرام پر شده و بر دلهایتان مهر خورده است. واى بر شما! چرا ساكت نمى شوید؟ چرا نمى شنوید؟[2]
وقتی شکم انسان از حرام پر شود، نصیحت یک آدم خوب که هیچ، نصیحت امام زمان عجاللهتعالیفرجهالشریف هم در او اثر نمیکند!
موقعی که امام زمان عجاللهتعالیفرجهالشریف تشریف بیاورند، حرامخوارها یعنی کسانی که مال مردم را خوردند؛ کسانی که حقوق نجومی گرفتند؛ کسانی که اختلاس کردند؛ کسانی که دزدی کردند؛ شک نکنید که اینها در مقابل امام زمان عجاللهتعالیفرجهالشریف خواهند ایستاد؛ چون شکمشان از حرام پر شده است. ما با خودمان فکر میکنیم که چرا این افراد در مقابل جمهوری اسلامی میایستند؟ اینها در مقابل امام زمانشان عجاللهتعالیفرجهالشریف میایستند! جمهوری اسلامی که دیگر چیزی نیست!
شما اگر در مورد کسانی که در خارج پناهنده شدند، تحقیق بکنید و خاطراتشان را بخوانید، در مورد همین مجرمان سیاسی که در بیبیسی و شبکههای ماهوارهای بر ضد جمهوری اسلامی دارند سخنرانی میکنند، متوجه میشوید وجه مشترکشان، حرامخواری است. اینها حرامخواری کردهاند که به اینجا رسیدهاند.
شما پیرامون همین مسعود رجوی ملعون که ظاهراً خانوادهاش پنج نفر (چهارتا پسر و یک دختر) بودند، تحقیق بکنید و ببینید که الآن کجا هستند. مسعود رجوی، رئیس همین مجاهدین خلق، به درک واصل شد؛ آن برادرهای دیگرش هم، یکی جزو سلطنت طلب هاست؛ یکی در فرانسه، ضد نظام صحبت میکند؛ آن دیگری هم همینطور؛ خواهرشان هم که در جریان اعدامهای سال 1367 اعدام شد. همه آنها، یکی از دیگری پستتر است.خوب، اینها چرا اینجوری بودند؟
دندان کخی
«حسین رجوی» و همسرش «راضیه جلالیان» پدر و مادر مسعود، اهل مشهد بودند. پدرش دفتر اسناد رسمي داشت. البته پدرش، چندان هم انسان درستكاري نبود و براي بسياري از پروندهها رشوه ميگرفت تا كار آنها را راه بيندازد. حسين رجوي به يكي از دوستان و آشنايان خود ميگويد: « چون ميخواهم حق به حقدار برسد و حقوق مردم احياء شود، از آنان رشوه ميگيرم تا كارشان را درست كنم. و از طرفي، خودم نيز به اين پول نياز دارم و پس از اين كه وضع ماليام بهبود يافت، رشوه هاي گرفته شده را در راه خدا صدقه ميدهم» و با اين توجيه، شديداً به رشوهخواري آلوده شده بود.
مادر رجوي زن ساده و تنهايي بود و هميشه ميگفت: «بر پدر حنيفنژاد، لعنت كه مسعود را كشيد به اين راه و ما پدر و مادرها را بدبخت كرد. من شب و روز، به حنيفنژاد لعنت ميكنم.من بچه ندارم، چندتا پسر دارم، انگار كه ندارم! اگر مسعود راست ميگويد و مسلمان است، رضايت پدر و مادر شرط است. من كه از او هيچ راضي نيستم و هميشه نفرينش ميكنم. راه او، راه اسلام و خدا نيست و اسم او را جلوي من نياوريد».
مادرش ميگفت: «مسعود پيش خدا مسئول است. اگر مسلمان است و اين حرفها را ميفهمد (حالا من بيسواد) او كه سواد دارد، كوچكي و بزرگي را نمي فهمد، دلش براي من نمي سوزد. صبر و تحملم تمام شده است. اين خر طبسي(مسعود) زندگي من را تباه كرد. من از او راضي نيستم. دل من شكسته است. او مسلمان نيست. هر كس من را ميبيند، مسعود را نفرين ميكند؛ به پدرش لعنت ميفرستد. پدر و مادرهاي افراد سازمان نيز او را لعنت ميكنند. او بايد بيايد توبه كند. او كه يك خر طبسي بيشتر نيست، او را به اين كارها چه؟ ميخواهد بزرگي كند.او زندگيمان را از هم پاشيد و برادرانش را نيز آواره و بدبخت كرد. من او را عاق كردم و شيرم حرامش باشد».
وقتي كسي از اطرافيان، نامي از مسعود ميبرد، مادر مسعود ميگفت: «اسم او را نبريد. دنداني كخي بود،كشيدم و انداختم بيرون. آوارگي بچههايم و نديدن بچههايم و تنهاییام، همهاش تقصير مسعود خيرنديده است».[3]
شوخی نیست که در روایتی از امام صادق علیهالسلام آمده است: «کَسْبُ الحَرامِ یُبینُ فی الذّرّیة»[4]؛ کسب حرام در نسل انسان آشکار می شود. لقمهی حرام مستقیماً در نسل انسان اثر میگذارد.
افرادی که در لقمه دقت داشتند، معمولاً فرزندان خوبی دارند.
بچهام پیامبر نشد!
عدهای پیش مادر شیخ اعظم انصاری آمدند و تبریک گفتند که پسرت جایگاه مرجعیت را گرفته است.ایشان گفت که این چیزی نیست. من توقع داشتم بچهام یکی از پیامبران بشود (در جای دیگری نقل شده است که من توقع داشتم بچهام امام صادق علیهالسلام بشود)، ولی او شیخ اعظم انصاری شد.تعجب کردند که مگر چهکار کردی؟گفت من یک لقمهی شبههناک به بچهام ندادم. دو سال به بچهام شیر دادم، ولی حتی یکبار بیوضو به بچهام شیر ندادم.
خوب، آن بچه شیخ اعظم انصاری میشود دیگر.
عروس کور و کر و شل
شاید شما این داستان معروف را شنیده باشید که:
مشهور است که جوانی در اوایل زندگی خود در کنار تبلیغ و ارشاد، به کار کشاورزی در روستای خود «نیار»[5] اشتغال داشت.روزی در زمانی که مشغول زراعت بود. جوی آب، سیبی را با خود آورد و ایشان هم آن را گرفته و خورد. بلافاصله با خود گفت: «این سیب برای که بود؟ و چرا آن را خوردم؟»کسی را در مزرعه به کار گمارد و از کنار آب، برای پیدا کردن صاحب سیب به راه افتاد.پس از مدتی صاحب باغ را پیدا کرد و جریان را به او گفت. صاحب باغ که مرد روشن ضمیری بود، او را انسان خوبی یافت. به او گفت: «آیا ازدواج کرده ای؟»گفت: «خیر، ازدواج نکردهام».صاحب باغ گفت: «آب کشاورزی شما از توی همین باغ میگذرد و سیب هم مال درختان این باغ است و من آن را حلال نمیکنم».هر چه ایشان اصرار نمود و حتی خواست پول بدهد، قبول نکرد.گفت: «با یک شرط حلال میکنم. دختری دارم اگر با آن دختر ازدواج کنید که البته هم کور است، هم کر است و هم شل، حلال میکنم».پدر مرحوم مقدس اردبیلی ناگزیر قبول نمود.
صاحب باغ او را به خانهی خود برد. مجلس جشن عروسی برقرار کرد. ایشان به حجله روانه شد. وقتی تازه داماد، نوعروس را در نهایت کمال و جمال دید، پدر عروس را خواست و از او پرسید: «شما که گفتید دختر من کور و کر و شل است. این دختر آن چنان نیست.»پدر دختر اظهار داشت: «این که گفتم دخترم کر است؛ چون غیبت کسی را نشنیده است، کور است؛ چون با دیدهی خود به نامحرمی ننگریسته است، شل است؛ چون بدون اجازهی پدر و مادرش از خانه بیرون نرفته است».
شیخ محمد اردبیلی همسر خود را برداشته و پیش پدر و مادر خود به نیار آورد.[6]
از این پدر مؤمن مقیّد و از آن مادر خوب، فرزندی به دنیا میآید به نام «مقدس اردبیلی» که فخر عالم تشیع است. این، نتیجهی حلالخواری است؛ این از مؤمنبودن است.اما شما نقطهی مقابل را ببینید. اگر لقمه، لقمهی شبههناکی باشد؛ لقمهی مشکلداری باشد، اثر خودش را در نسل میگذارد.
پسری که در مرگ پدرش، سوت و کف میزد!
شهید بزرگوار، حاج شیخ فضلالله نوری، چون مشروطه را در جهت اسلام نمیدید، با آن مخالفت كرد. عاقبت، او را گرفتند و زندانی كردند.شیخ پسری داشت که این پسر بسیار اصرار داشت پدرش را اعدام كنند!یكی از بزرگان گفته بود به زندان رفته و علت را از شیخ فضلالله پرسیده بود که چرا یكی از پسران شما از باب «یخرج الحی من المیت» به این اندازه شرور شده است؟
مرحوم شیخ فضلالله ابراز داشت که خود من هم انتظارش را داشتم پسرم چنین از كار درآید و فرمود: «آن چیزهایی كه من از او دیدهام و میبینم، شما ندیدهاید و بعداً خواهید دید. این فرزند، همانا قاتل من خواهد بود و كسی است كه در پای دار من، كفزنان شادی كند و تبریک بگوید».
چون شیخ شهید، اثر تعجب را در مخاطب دید، اضافه كرد: «شیری كه خورده، نجس و خبیث بوده و زن شیردهی كه او را تربیت نموده، نجس و پلید بوده است».و ماجرایش را بیان کرد که: «آن زمانی كه در سامرا، در محضر استاد بزرگ، میرزای شیرازی مشرّف بودم، خداوند این پسر را به من داد. مادرش بیمار بود و شیر نداشت، لذا برای شیردادن به او، ناچار به گرفتن دایه شدیم. بدون تحقیق، زنی را برای دایگی او اجیر كرده و به تربیت او گماشتیم تا حدود دو سال او را شیر داد. بعد، معلوم گردید كه آن زن ناصبی و از خوارج و از دشمنان امیرالمؤمنین علیهالسّلام بوده است و دو سال شیر ناپاک به او داده است. نجس و حرام مجهول هم تأثیر خود را می گذارد».
آن پسر فاسد، پسری دیگر تحویل جامعه داد به نام «كیانوری» كه رئیس حزب توده شد.[7]
بزرگواران، لقمه اثر دارد. ما باید در مورد لقمه خیلی مراقب باشیم، خصوصاً در این دوران آخرالزمان که سختترین چیز این است که انسان لقمهی حلال به خانهاش ببرد. این واقعاً سخت است و انسان باید مراقبت بکند.
غذای سگها
روزي هارون الرشيد از سفرهی خود، غذايي برگرفت و براي بهلول فرستاد. خادم غذا را پيش بهلول آورد.بهلول گفت: «من اين غذا را نميخورم (تصرف غيرمجاز در بيتالمال است). ببر پيش سگهاي پشت حمام بينداز.فرستادهی هارون ناراحت شد و گفت: «اي احمق! اين طعام مخصوص خليفه است. اگر براي هر يك از امنا و وزراي دولت ميبردم، به من جايزه ميداد. تو به غذاي خليفه گستاخي ميكني و چنين سخني ميگویي؟»بهلول گفت: «آهسته سخن بگو كه اگر سگها هم بفهمند غذا از خليفه است، آنها هم نخواهند خورد».[8]
واقعاً همینجوری است. خیلی وقتها، این غذاهایی که انسان میخورد، نجس هستند. خودمان میدانیم که این غذا از کجا دارد به دست میآید. کسی که در کار شکم، سر مردم را کلاه میگذارد، لقمهای که به خانهاش میبرد، لقمهی حرام است. انسان باید در مورد این ها مراقبت بکند.
رباخواری
یکی از مهمترین مصادیق حرامخواری، رباخواری است.
خداوند در قرآن، در رابطه با ربا، جملهای مطرح میفرماید که در رابطه با هیچ گناه دیگری مطرح نمیکند: «فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»[9]؛ بدانید که اعلام جنگ با خدا و رسولش را کردید.
ولی هیچ گناه دیگری، اینگونه نیست. اگر الآن به ما بگویند که فلانی زنا میکند، ما دیگر کنارش نمینشینیم؛ اگر بگویند فلانی مشروب میخورد، کنارش نمینشینیم، اما اگر بگویند فلانی رباخوار است، میگوییم طبیعی است! در صورتی که این گناهان اصلاً قابل قیاس با گناه رباخواری نیست! زنا کجا، ربا کجا؟ ربا گناهش بسیار سنگینتر از تمام گناهان جنسی است:
«الَّذينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلاَّ كَما يَقُومُ الَّذي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا»[10]؛ کسانی که ربا میخورند، (در قیامت) برنمیخیزند، مگر مانند کسی که بر اثر تماسّ شیطان، دیوانه شده (و نمیتواند تعادل خود را حفظ کند؛ گاهی زمین میخورد، گاهی به پا میخیزد). این، به خاطر آن است که گفتند: «داد و ستد هم مانند ربا است (و تفاوتی میان آن دو نیست.)» در حالی که خدا بیع را حلال کرده، و ربا را حرام! (زیرا فرق میان این دو، بسیار است.) شیطان این افراد را مسّ کرده و اینها، بندههای شیطان شدهاند.
پیامبر مکرم اسلام میفرمایند: «شرّ المكاسب كسب الرّبا»[11]؛ بدترین و شرترین کارها این است که انسان ربا بخورد.
در روایت دیگر، پیامبر مکرم اسلام به حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: «يَا عَلِيُّ الرِّبَا سَبْعُونَ جُزْءً فَأَيْسَرُهُ مِثْلُ أَنْ يَنْكِحَ الرَّجُلُ أُمَّهُ فِي بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَام».[12] این روایت خیلی عجیب است و انسان میترسد که آن را ترجمه بکند! پیامبر به امام میفرمایند: «علیجان، ربا هفتاد مرتبه دارد. پایینترین مرتبهاش مثل این است که انسان، در خانهی کعبه با مادر خودش نزدیکی بکند». این پایینترین مرتبهی گناه رباست!
فوراً برنامه بریزید!
یک شب، قبل از این که امام به قم بروند، بعضی از اعضای شورای انقلاب مثل شهید بهشتی و شهید مطهری و آقای هاشمی رفسنجانی را خواستند و به آنها فرمودند: «من قم میروم و چند مطلب را الآن میگویم. یکی این که در مملکت اسلامی نمیشود ربا باشد. باید فوری برنامهریزی کنید که ربا از این مملکت برود. مسئلهی دوم، مسئلهی خانه برای این مستضعفین است. تمام خانههایی که از طاغوتیها مصادره میشود، همه باید تبدیل شود به خانه برای مستضعفین. اگر چنین نکنید، از قم میآیم همهیتان را کنار میزنم و حکومت را خودم در دست میگیرم و اداره میکنم».[13]
خدا نگذرد از مجاهدین خلق و منافقین و سلطنتطلبها و این غربگراهایی که چهل سال است این مملکت را گرفتند و مثل زالو دارند میمکند و نگذاشتند گفتمان انقلاب حاکم شود؛ نگذاشتند آن چیزی که امام بنا داشت، اتفاق بیفتد؛ همان اول آمدند مسئولیتها را گرفتند. اینها هم در دوران شاه، به شاه خدمت کردند و هم الآن دارند به دشمن خدمت میکنند.
قرار بر این بود که در همان روزهای اول انقلاب، بانکداری اسلامی بشود، اما هیچوقت نشد؛ هیچوقت بانکداری ما اسلامی نشد؛ رباخواری زیاد شد. دلیلش این بود که این زالوصفتهای غربگرا، مهمترین جا که بانک بود را بدست آوردند؛ چون بانک، بیشترین پول را برایشان دارد. آنها مگر اجازه میدهند در بانک، اسلام پیاده شود؟ مگر اجازه میدهند در بانک، ربا حذف شود؟ پایهی بانکداری، بر رباست. شما اگر ربا را از بانک حذف کنید، آن بانک دیگر بانک نمیشود! آنها هم این را میدانند و به خاطر همین است که اینقدر بحث میکنند.
اینها اینقدر وقیح شدهاند که در برنامهی زندهی مناظرهی تلویزیون در جواب اظهار نگرانی مرجع تقلید، آیتالله جوادی آملی حفظهاللهتعالی، با وقاحت میگویند: «ایشان باید تنها دربارهی موضوعات دینی نظر بدهد».[14]
اگر مرجع تقلید نباید بگوید که ربا حرام است، پس چه بگوید؟! میگویند آقا، در رابطه با نماز صحبت کنید؛ در رابطه با فضیلت روزه صحبت کنید. چهکار به ربا دارید؟ چهکار به حکومتداری دارید؟ آنها میدانند که نماز خالی، ضربهای به آنها نمیزند؛ روزه ضرری به آنها نمیزند، اما زمانی که بحث حکومتداری و ترک ربا مطرح میشود، در مورد آن بحث میشود؛ چون آنها نمیتوانند اینگونه حکومت بکنند.
«ابن بکیر» از امام صادق علیهالسلام روایت میکند: «بلغ لاباعبدالله علیهالسلام عن رجل انه کان یاکل الربا و یسمیه اللبا. فقال: لئن امکننی الله منه لاضربن عنقه»[15]؛ امام صادق علیهالسلام به مردی برخورد که ربا میخورد و آن را شیر مینامید. امام فرمود: «اگر قدرت اجرایی میداشتیم، او را گردن میزدم».
امام در رابطه با کسی که میگوید ربا حلال است، میفرماید اگر قدرت داشتم، سر از تنش جدا میکردم.
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمایند: «مَنْ أَخَذَ الرِّبَا وَجَبَ عَلَيْهِ الْقَتْل»[16]؛ هر کس رباخواری کرد، کشتنش واجب است.
ببینید که اسلام در این زمینه، چهقدر محکم است! اسلام میداند که اگر رباخواری گسترش پیدا بکند، فاصلهی طبقاتی زیاد میشود؛ فقیر له میشود؛ ثروتمند ثروتمندتر میشود، مثل همین نظام سرمایهداری آمریکا. شما تحقیق کنید که در آمریکا، اگر کسی وام بگیرد، باید تا پنج برابر یا شش برابر وامی را که گرفته است، برگرداند! اکثر خانههای آمریکا گرو بانک است! نظام سرمایهداری به همین صورت شکلگرفته است. حالا بعضی از افراد، در فضای مجازی مطرح میکنند که آمریکا، وام یک درصد میدهد! اینها چه میگویند؟
رشوه
رشوه، ادارات ما را در حال از بین بردن است. بعضی وقتها، کسی برای گرفتن حقش یا برای اینکه مشکلش حل بشود، باید رشوه بدهد! آنطرف هم رشوه میگیرد!
خداوند میفرماید که به حاکمان رشوه ندهید. خداوند در آیه ۱۸۸ سورهی مبارکهی بقره، مسلمانان را به پرهیز از این گناه عظیم فرا خوانده و میفرماید:
«وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَيْنَکُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَي الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُوا فَريقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»[17]؛ و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید! و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه، (قسمتی از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید، در حالی که میدانید (این کار گناه است)!
بعضی از افراد، برای این که به او وام بدهند؛ سربازی بچهاش اینجوری بشود؛ گواهینامهاش آنجوری بشود؛ میبینید که سریع رشوه میدهد که مشکلاتش حل بشود.هم رشوهدهنده و هم رشوهگیرنده، هر دو در آتشاند.
پيامبر خدا صلىاللهعليهوآلهوسلم سه گروه را در رابطه با گناه رشوه لعنت میکنند: «لَعَنَ اللّهُ الراشيَ والمُرتَشِيَ والرائشَ الذي يَمشِي بَينَهُما»[18]؛ خدا لعنت كند رشوهدهنده و رشوهگيرنده و واسطهی بين آن دو را.
سلاطین بسیار میخواستند که به افرادی رشوه بدهند تا آنها را بخرند. خوب، در بسیاری از موارد، موفق بودند.
دینارهای زیر تشک
شبی یزدانپناه از طرف رضاشاه نزد او (آیتالله شهید سیدحسن مدرس) آمد و ده هزار تومان پول آورد و گفت: «بگیر و ساکت باش».مرحوم مدرس فرمود: «بگذار زیر تشک و برو به اربابت بگو تا دینار آخرش، خرج مبارزه با تو میشود. اگر رضایت داد، بماند، وگرنه فردا بیا و پولت را بردار».[19]
آزادمرد بودن اینگونه است، نه این که در کشوری فرضاً میخواهند از رئیسجمهور کشورشان سؤال بکنند، با یک ضیافت افطاری یا شامدادن، امضاهایشان را پس بگیرند. این چه وضعی است؟ خوب، این حرامخواری است!
شما به خاطر این نمایندهی یک ملّت شدید که اگر رئیسجمهور خطایی مرتکب شد، حق ملّت را بگیرید، نه این که شما با یک غذاخوردن، اینقدر حقارت داشته باشید که سؤال از رئیسجمهور را لغو کنید. شما کی میخواهید درست شوید؟
برخی از این مسئولین روزبهروز دارند بدترمیشوند! عرض کردم که لقمهی حرام، آنها را اینگونه میکند. آنها اگر حلالخور بودند، اینگونه نمیشدند؛ این کار را نمیکردند که بیایند با یک رشوهی شام، سرنوشت یک کشور را عوض بکنند.
من در ذهنم هست که چند سال پیش، که این جریان برجام اتفاق افتاد، جریان سؤال از رئیسجمهور پیش آمد. رئیسجمهور به چند نفر سکه داد؛ ۱۵۰ تا سکه داد! حالا شما فهمیدید که در قضیه ی برجام گند زدند! خوب، پس لااقل آن سکهها را پس بدهند.من یکبار، جلوی خود آقای روحانی این جمله را در همین ساختمان صبا عرض کردم.من داشتم صحبت میکردم. جملهای را گفتم که همه خندیدند ولی خوب، ایشان فهمید که چی به چی شد.
زره و شمشیر را چه کردی؟
من گفتم:«بنده خدایی از خواب بیدار شد. مردم را جمع کرد. گفت: «مردم، من دیشب خواب کربلا و امام حسین علیهالسلام را دیدم. ایشان زره و شمشیری به من دادند. گفتند: «برو جلو».من وسط میدان رفتم. دیدم از آنطرف، عمر سعد دارد حمله میکند. من هم از اینطرف فرار کردم. مردم حکم این خواب چیست؟»پیرمردی گفت: «حکم این را که در آنجا فرار کردی، خودت میدانی و امام حسین علیهالسلام. آن زره و شمشیر را چهکار کردی؟ آنها کجا هستند؟!» ».من هم به ایشان گفتم که آقا، این افراد سه هزار میلیارد خوردند. میخواهند اعدامشان کنند یا میخواهند نکنند. این افراد این پول را، این سه هزار میلیارد را برگردانند. بعد، هر کاری که میخواهید کنید، با این افراد بکنید.
در همهی جریانها همینطوری است. اینها حرامخواری است. مصداق مبین حرامخواری، همینهاست. این که شخصی حقوق بگیرد که برای ملّتش کار بکند، ولی کار نکند، اتفاقاً خیانت هم بکند و رشوه، ربا، نزول، اختلاس و حقوق نجومی بگیرد، این شخص حرامخواری کرده است. تمام اینها مصداق حرامخواری است که انسان باید دقت بکند.
[1] . شهید مطهّری، داستان راستان، ج 1 ، ص 102 – 104 ، به نقل از مروج الذّهب مسعودی، ج 2 ، حالات مهدی عبّاسی.
[2] . بحارالانوار، ج 45 ، ص8 .
[3] . http://www.habilian.ir/fa/mko-leaders/مسعود-رجوی.html
[4] . کافی، ج ۹ ، باب المکاسب الحرام، ص ۶۸۰ .
[5] . نیار، روستایی است در سه کیلومتری شهر اردبیل و هماکنون، متصل به اردبیل شده است.
[6] . مجله پیام حوزه، تابستان و پاییز 1375 ، شماره 10 و 11 ، داستانهایی از زندگی فقیه محقق مقدس اردبیلی قدس سره (1) ؛ در کتاب سرمایه سعادت و نجات، (ص 29 – 31) همین حکایت را با اندک تفاوت بدون این که نام اردبیلی و پدرش برده شود، نقل کرده است.
[7] . نقل به مضون از: تربیت فرزند در اسلام، ص 89 ؛ مردان علم در میدان عمل، ج 1 ، ص 411 ؛ درر الأخبار، ج 2 ، ص106 .
[8] . مجمع النورين، ص 77 .
[9] . سوره بقره، آیه 279 .
[10] . سوره بقره، آیه 275 .
[11] . محمدرضا حکیمی و محمد حکیمی و علی حکیمی، الحیاة، ج 5 ، الفصل الرابع عشر: الربا، سحق، جبار، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1374 ه.ش، ص 409 .
[12] . الحياة، ترجمه احمد آرام، ج5 ، ص 607 .
[13] . خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، ص 123 .
[14] . در تاریخ 14/1/1396 ، برنامهی زنده «مناظره» از شبکهی اول سیما به بررسی نظام پولی و بانکی کشور اختصاص داشت. با این همه، بینندگان این برنامه، شاهد سخنان بیسابقهی نمایندهی دولت علیه نظرات مراجع و کارشناسان دینی بودند.«ایشان باید تنها دربارهی موضوعات دینی نظر بدهد» این جواب تندی است که نمایندهی دولت روی آنتن زندهی تلویزیون به انتقادات حضرت آیتالله جوادی آملی از ربویبودن برخی سازوکارهای بانکی حواله کرد.این اقتصاددان حامی دولت یازدهم در واکنش به مواضع و فتاوای اقتصادی علامه جوادی آملی، گفت: «این که فلان شخصیت دینی دربارهی اقتصاد نظر میدهد، یکی از مشکلات اقتصادی ماست و نباید سیاست اقتصادی را دیکته کند!»مرتضی عزتی که از مؤسسان و عضو هیئت مدیرهی انجمن اقتصاد اسلامی است، دربارهی ورود علما به مسائل اقتصادی جامعه، افزود: «شخصیت دینی باید دربارهی دین نظر دهد، همانگونه که یک پزشک هم باید در زمینهی پزشکی اظهار نظر کند و همانگونه که یک معلم اقتصاد نباید فتوای شرعی دهد».این اظهارات در پاسخ به سؤال کارشناس دیگر برنامه عنوان شد که پرسید: «چرا دولت نسبت به نگرانی علمایی همچون آیتالله جوادی آملی پیرامون وضعیت نگرانکنندهی نظام بانکی پاسخگو نیستند؟»اما کدام سخنان حضرت آیت الله جوادی آملی تا این اندازه موجبات خشم کارشناس حامی دولت را برانگیخته بود؟حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی، در درس خارج تفسیر خود در مسجد اعظم، در ادامهی تفسیر سورهی مبارکهی حجرات گفت: «بانکهای ربوی خون مردم را میمکند».وی با اشاره به اینکه اسلام به دنبال آن است که فقر را از بین ببرد، خصیصهی اسلام این نیست که به فقیر کمک بکنیم که این را هم کافران دارد، اظهار کرد: «امام علی علیهالسلام فرمود من اگر فقر را ببینم، گردن او را میزنم، من اجازه نمیدهم که بیکاری باشد؛ ربا باشد و دزدی باشد. صدقهدادن یک امر عاطفی است و نه یک امر عقلی. آن که عقلی است، ایجاد اشتغال و تولید و جلوی بانکها را گرفتن است. شما یک کشوری را پیدا کنید که برای فقرا سازمان و نهاد نداشته باشد».حضرت آیتالله جوادی آملی ادامه داد: «پیش از انقلاب در راهپیماییها، روحانیان جلو بودند. مردم سهجا را آتش میزدند، یکی شرابفروشیها، یکی بانکها و سینماها را آتش میزدند. بعد از انقلاب، شرابفروشیها سه قسم شد، یک عده واقعاً توبه کردند، یک عده فرار کردند و یک عده رفتند در زیرزمین. بعد از انقلاب، سینماها سه قسم شدند، یک عده واقعاً توبه کردند، یک عده هم فرار کردند و یک عده هم رفتند به دنبال کنسرتهای زیرزمینی. بانکها اما همچنان باقی ماندند و رباخواری دارند. ما واقعاً حرف خدا را باور نکردیم».حضرت آیتالله جوادی در ادامه، در حالی که بغض گلوی وی را گرفته بود و اشک در چشمانش حلقه زده بود، مراتب تأثر و ناراحتی خود را از وجود ربا در سیستم بانکی ابراز کرد.وی گفت: «ما دلمان میخواهیم اقتصاد مقاومتی درست بکنیم. این فقط با سفارش و توصیه که حل نمیشود. این(ربا) جنگ با خداوند است. الآن این پولی که شما میگذارید، میگویند چه تحریم باشد، چه نباشد؛ چه تورم باشد و چه تورم نباشد، میگویند سود دارد و سود علیالحساب دارد».وی افزود: «اگر کسی با دلیل ورشکست شد و کم آورد و کوتاهی نکرده بود، او را نمیشود دستبند زد و به زندان برد. غرض این است که دین همین که آمده گفته که نباید در جامعه فقیر باشد، در همهی کشورها کمک به محرومین وجود دارد، از واشنگتن تا تاشکند و از تاشکند تا واشنگتن کمک به محرومان و بیبضاعتان همهجا وجود دارد، به بیبضاعت و افتاده کمککردن یک کار عاطفی است و همه آن را دارند، اما این را دین نگفته؛ بلکه گفته است که کمر فقر را باید بشکنید و با فقر مبارزه کنید؛ اشتغال ایجاد کنید و کمر فقر را بشکنید».http://snn.ir/fa/news/595177
[15] . محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 12، بیروت: دارالاحیاء تراث العربی، چاپ چهارم، ص 429 .
[16] . علی بم ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج 1، قم: مؤسسه دارالکتاب، ج1، 1404 ه.ق، ص 93 .
[17] . سوره بقره، آیه 188 .
[18] . كنز العمّال، ۱۵۰۸۰ .
[19] . https://www.farsnews.com/news/13940909000338
بدون دیدگاه