مردی از شیعیان خدمت حضرت صادق علیه السلام آمد و شکایت از فقر و تنگدستی نمود. حضرت فرمود: «اَنتَ مِن شیعَتِنا و تَدَّعیِ الفَقرَ؟! شیعَتُنا کُلُّهُم اَغنِیاءُ»؛ تو از دوستان مائی و اظهار فقر و تنگدستی می‌‌کنی با اینکه تمام شیعیان ما بی نیاز و غنی هستند. آنگاه فرمود ترا تجارت پرفایده‌‌ای است که بی‌‌نیازت کرده. عرض کرد آن تجارت چیست؟

فرمود: اگر کسی از ثروتمندان بگوید روی زمین را برای تو پر از نقره می‌‌کنم و از تو می‌‌خواهم دوستی و ولایت اهل بیت پیغمبر را از قلب خود خارج کنی و نسبت به دشمنان آنها دوستی و محبت پیدا نمائی آیا حاضر می‌‌شوی این کار را بکنی؟ عرض کرد نه یابن رسول الله صل الله علیه و آله اگر چه دنیا را پر از طلا بنماید!

فرمود پس تو فقیر نیستی. بینوا کسی است که آنچه تو داری نداشته باشد. حضرت مقداری مال به او بخشیدند و مرخص شد.[1]

[1] . انوار نعمانیه ، ص 349.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید