این خاطره را بارها نقل كردهام:
در یكی از مجامع بینالمللی كه نطق خیلی پُرشوری در آنجا علیه تسلط قدرتها و نظام سلطه در دنیا ایراد كردم و آمریكا و شوروی را در حضور بیش از صد هیأت نمایندگی و رؤسای دولتها، بهنام كوبیدم و محكوم كردم، بعد از آن نطق، عدۀ زیادی آمدند، تحسین و تصدیق كردند و گفتند: «همین سخن شما درست است». یكی از سران كشورها كه یک جوان انقلابی بود و البته بعد هم او را كشتند، نزد من آمد و گفت: «همۀ حرفهای شما درست است، منتهی من به شما بگویم كه به خودتان نگاه نكنید كه از آمریكا نمیترسید، همۀ اینهایی كه در اینجا نشستهاند، از آمریكا میترسند. بعد سرش را نزدیک من آورد و گفت: « من هم از آمریکا می ترسم ».[1]
[1]. حكایت سلاله زهرا(سلام الله علیها)، حسن صدری مازندرانی، ص 89؛ بیانات در دیدار فرمانده و جمع کثیری از پرسنل نیروی هوایی ارتش، 19بهمن13۶8.
بدون دیدگاه