رزمندهای تعریف میکند و میگوید: شب قدر در حسینیه جبهه مراسم گرفته شد. شب اول و دوم 20 نفر آمدند. ناراحت شدم و گفتم یعنی چه؟ ما از جبهه این همه خوبی شنیده بودیم، همش 20 نفر می آیند؟ از حسینیه بیرون آمدم و راه میرفتم و همینطور از گوشه و کنار صدای گریه میآمد. دیدم رزمندهها چون صدا با بلندگو به بیرون پخش میشد، در بیرون حسینیه و در شیارهای اطراف قرآن به سر گرفته و گریه میکنند. تازه فهمیدم آن 20 نفر مانند من تازه وارد بودند.
بدون دیدگاه