شخصی به آیت الله بهاءالدینی گفت امام رحمه­ الله ­علیه در جوانی هم اینطور بود؟ اینقدر شجاع بود؟ ایشان گفت: در زمان رضاشاه، که کسی جرأت حرف زدن نداشت، در مدرسه‌ی فیضیه نشسته بودیم که یکی از مأموران شاه وارد مدرسه شد و شروع به فحّاشی و توهین به مقدسات کرد. همه طلبه­ ها از ترس به حجره­ هایشان رفتند. من شاهد بودم حضرت امام رحمه ­الله­ علیه که بیست و چند سال بیشتر نداشت، جلو آمد و چنان سیلی بر صورت او نواخت که عینکش چهارتکه شد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید