روزی متوجه شدم، پدر مشغول شستن و ضدعفونی کردن انبوه سر نوشابه‌های فلزی است. با تعجب گفتم: پدر، بازیتان گرفته است؟ چرا سر نوشابه‌ها را می‌شویید؟ و پدر جوابی داد که اشکم را در آورد. او گفت: دخترم، مردمی که مراجعه می‌کنند باید از سر نوشابه‌های تمیز استفاده کنند تا آلودگی را از جاهای دیگر به مطب نیاورند، این سر نوشابه‌های تمیز را آخر شب در اطراف مطب می‌ریزم تا مردمی که مراجعه می‌کنند از این‌ها که تمیز است استفاده کنند. آخر بعضی‌ها‌ خجالت می‌کشند که چیزی داخل صندوق مطب نیندازند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید