شیخ جعفر شوشتری از روی کتاب برای مردم سخن می‌‌گفت و روضه می‌‌خواند و از این که حافظه نداشت ناراحت بود، متوسل به امام می‌‌شود، شب در خواب حضرت را می‌‌بیند که به حبیب بن مظاهر می‌‌گوید ما که آب نداریم، با آن مختصر روغن و آرد برای این مهمان غذایی بساز. وقتی غذا را خورد، از خواب بیدار می‌‌شود. از برکت آن غذا در خواب حافظه قوی و بیانی مؤثر پیدا می‌‌کند.[1]

[1] . افلاکیان خاک نشین، ص60 .

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید