«یادم می آید بچه که بودم و با توپ توی اتاق بازی میکردم، توپ را زدم و شیشه شکست. امام با ناراحتی آمدند که ما را تأدیب کنند که چرا این کار را کردهایم؟ من گفتم: «خانم به ما گفتند در اتاق بازی کنید. عیبی ندارد». تا من این را گفتم، ایشان هیچ نگفتند و سرشان را پایین انداختند و از اتاق بیرون رفتند».[1]
[1] . برداشتهایی از سیره امام خمینی رحمتاللهعلیه، ج ۱ ، ص 80 .
بدون دیدگاه