در تنفیذ ریاست جمهوری بنی صدر هم بصیرت امام کاملا مشخص بود که فرمودند؛من یک کلمه به آقای بنی صدر تذکر میدهم...
تاريخ انتشار مطلب
-
-
مهر ۷, ۱۳۹۶
داستان | ازدواج شاه با دختر مسیحی
شاه به خارج از کشور رفته بود و میخواست با یک دختر مسیحی، ازدواج کند. برای این موضوع، احتیاج به موافقت آیت الله بروجردی بود. آیت الله نوشتند: «بین فقهای شیعه حرمت ازدواج مسلمان با زن غیرمسلمان معروف است».
-
مهر ۶, ۱۳۹۶
داستان | پشه،سرباز خدا
نمرود رو به حضرت ابراهیم (ع) کرد و پرسید که این سربازان شما کجا هستند؟ خداوند در همین لحظه پشه ای را فرستاد و داخل بینی نمرود رفت...
-
مهر ۶, ۱۳۹۶
داستان | کارمند بنی امیه
علی بن حمزه می گويد: دوست جوانی داشتم كه شغل نويسندگی در دستگاه بنی اميّه داشت. روزی آن دوست به من گفت: از امام صادق عليه السّلام برای من وقت بگير تا به خدمتش برسم. زمانی که به محضر امام رسید، حضرت از حضور او در دستگاه بنی امیه گلایه کردند...
-
مهر ۶, ۱۳۹۶
داستان | گناه تماشاچیان کربلا
شخصی نقل می کرد که دیدیم یکی از افرادی که با عمر سعد به کربلا رفته بود موقع رفتن سالم بود ولی نابینا برگشت بدون اینکه زخم شمشیری روی چشمش باشد. علت را از او پرسیدم. گفت...
-
مهر ۶, ۱۳۹۶
داستان | ستایش از حاکم ستمگر
یكی از شاگردان شيخ از وي نقل كرده است كه فرمود: « روح يكی از مقدّسين را در برزخ ديدم محاكمه می كنند و همه كارهای ناشايسته سلطان جائر زمان او را در نامه عملش ثبت كرده اند. شخص مذكور گفت: من اين همه جنايت نكرده ام...
-
مهر ۶, ۱۳۹۶
داستان | می ترسم هلاک شوم
در کلمه طیبه از مرحوم شیخ جعفر شوشتری نقل شده که حاکم بروجرد روزی به دیدن پدرش سید مهدی بحرالعلوم رفت. حاکم نسبت به سید مهدی مهربانی و علاقه نشان داد و آنگاه سید به پدرش گفت: باید مرا از این شهر بیرون فرستی...
-
مهر ۶, ۱۳۹۶
داستان | تکیه بر ظالم
پيامبری از بنی اسرائیل وارد شهری شد، ناگهان دید عالمی به طرز بدی مرده است، تعجب كرد که چرا بايد به اين نحو بميرد؟ و پس از آن مطلع شد كه حاكم ظالم آن شهر مرده و تشييع جنازه ی با تشريفات از او كرده اند! با خدا مناجات كرد و بيان داشت...
-
مهر ۶, ۱۳۹۶
داستان | سکوت زیان بار
روزی امام صادق علیه السلام در جمع اصحاب خویش فرمودند: یکی از دانشمندان را به حال نشسته در قبر خود نگه می دارند و به او گفته می شود صد تازیانه عذاب به تو باید بزنیم، با حال ترس می گوید: طاقت این عذاب را ندارم.با ارفاق به یک تازیان می رسد. می پرسد سبب این عذاب چیست....
-
مهر ۶, ۱۳۹۶
داستان | سکوت در برار ظلم به خروس
پيرمرد عابدى در ميان بنى اسرائيل روزى در میانه ی نماز دو كودكى را در كنار خود ديد كه خروسى را گرفته اند و پرهاى او را مى كنند. او توجه به كار كودكان نكرد و به عبادت خود ادامه داد. خداوند بر او غضب كرد و...