قرار بود شهید عباس بابایی با همسرش به حج بروند. تا پله هواپیما همراه همسرش آمد و همسرش را به داخل هواپیما برد و به او گفت الان عملیات نزدیک است و من باید برگردم. همسرش گفت: این حج واجب است. شهید بابایی گفت: جنگ هم واجب است، من باید کدام را انجام دهم!؟ برگشت و گفت: ان شالله عید قربان برمیگردم.
در عید قربان هم به شهادت رسید.